سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مائده مرویان حسینی، کتاب «سجده بر موجها» نوشته سارا تقیزاده، به تازگی از سوی انتشارات جمکران روانه بازار نشر شده است. این اثر، نخستین تجربه تقیزاده در حوزه ادبیات پایداری و مقاومت به شمار میرود؛ کتابی که با تلفیقی از روایت مستند و نگاهی داستانی به نگارش درآمده است.
«سجده بر موجها» به زندگینامه شهید سید مصطفی خادمی میپردازد و در کنار آن، روایت موازی دیگری را نیز دنبال میکند. داستان دختری به نام نسترن که پس از درگذشت مادرش دچار بحران روحی میشود و احساس خلأ درونی، او را به جستوجویی درونی وامیدارد. نسترن در تحریریه یک روزنامه مشغول به کار است و سردبیر مجموعه، کتاب زندگینامه شهید خادمی را به او هدیه میدهد؛ همین نقطه آغاز ورود شهید به زندگی نسترن و تحول روحی اوست تا جایی که نسترن آن بخش گمشده از وجود خود را با خواندن سیره شهید خادمی بازمییابد.
عنوان کتاب با توجه به ویژگیهای معنوی و روحیه عبادتمحور شهید و همچنین نحوه شهادت او در عملیات والفجر ۸ انتخاب شده است. نویسنده، ضمن بیان تجربههای شخصی و پیوندهای معنوی با شهید، تأکید میکند که «سجده بر موجها» صرفاً روایتی از گذشته نیست؛ بلکه میتواند دریچهای برای تأمل در مفاهیم انسانی، وطندوستی و بازنگری در باورها و ارزشهای فردی باشد در همین راستا، گفتوگویی با سارا تقیزاده، نویسنده این اثر انجام دادهایم.
کتاب «سجده بر موجها» اولین تجربه شما در عرصه نگارش ادبیات پایداری است؟
بله، این نخستین تجربهام در حوزه ادبیات پایداری است. البته در سایر موضوعات نیز آثاری تألیف کردهام که احتمال دارد در آینده منتشر شوند.
این کتاب نخستین تجربه شما در زمینه ادبیات پایداری است، انتخاب ژانر زندگینامه داستانی برای آغاز مسیر نویسندگیتان دشوار نبود؟ همچنین تجربه نخست شما در نگارش کتابی در حوزه ادبیات پایداری چگونه بود؟ آیا قصد دارید در آینده نیز در این حوزه به فعالیت خود ادامه دهید؟
هر کاری در آغاز مسیر با چالشهایی همراه است و برای من نیز بهعنوان اولین تجربه نگارش در حوزه ادبیات پایداری، این دشواریها ملموس بود، اما علاقهمندی و هدفم، مسیر را برایم هموار و لذتبخش کرد. چنانکه در پاراگرافی که پیشتر به آن اشاره شد، باور دارم اگر همین نگاه انسانی و ملی نسبت به شهدا در دل مخاطب شکل بگیرد، رسالت نویسنده محقق شده است. اگر شرایط مهیا باشد، قطعاً مایلم در این حوزه فعالیت داشته باشم.
انتخاب ژانر زندگینامه داستانی بیتردید کار دشواری بود، بهویژه آنکه در این کتاب با دو روایت موازی مواجه بودم که هر دو نیز مبتنی بر واقعیت بودند. با این حال، از آنجا که علاقه شخصیام همواره معطوف به این سبک بوده، سختیهای مسیر برایم شیرین و دلپذیر جلوه میکرد.
روایت فرعی داستان نیز بر پایه واقعیت نگاشته شده است؟
بله، داستان فرعی نیز براساس واقعیت نوشته شدهاست. شخصیت نسترن که در خلال خواندن زندگینامه شهید، درگیر تجربهای عاشقانه و تحولی درونی میشود، واقعاً وجود داشته است. هرچند برخی بخشهای زندگی او و برخی شخصیتهای فرعی، بهصورت داستانی و تخیلی طراحی شدهاند تا ساختار روایی انسجام و گیرایی بیشتری داشته باشد. البته این تغییرات با دقت صورت گرفته تا به اصل ماجرا آسیبی وارد نشود.
چه عواملی باعث شد ژانر زندگینامه داستانی را برای نگارش کتاب «سجده بر موجها» انتخاب کنید؟
شخصاً علاقهمند به داستان هستم و بر این باورم که زندگینامههای داستانی، از جذابیت و خوانایی بیشتری برخوردارند.
در ادبیات پایداری و مقاومت، بیشتر شاهد گرایش نویسندگان به خاطرهنویسی صرف هستیم و کمتر به نگارش زندگینامه داستانی پرداخته میشود. از نگاه شما، دلیل این کمتوجهی چیست؟
نمیتوانم بهطور دقیق درباره علت انتخاب سبک دیگر نویسندگان اظهار نظر کنم، اما شاید بتوان حدس زد که برخی از آنها بهمنظور جلوگیری از کوچکترین دخل و تصرف در زندگینامه، سبک مستندنگاری دقیق را ترجیح میدهند.
اشاره کردید برخی نویسندگان برای جلوگیری از کوچکترین تغییر در زندگی شهید، سبک خاطرهنویسی را انتخاب میکنند. آیا در سبک زندگینامه داستانی نیز احتمال ایجاد تحریف یا تغییر در واقعیت وجود دارد؟ اگر امکان دارد، در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
در برخی موارد ممکن است با اطلاع و همراهی خانواده شهید یا همرزمان ایشان، بهمنظور جذابتر شدن روایت، شخصیتهای خیالی وارد داستان شوند یا برخی رخدادها پررنگتر پردازش شوند. البته این تغییرات در صورتی اعمال میشود که به اصل واقعه آسیبی وارد نشود. البته این رویکرد همیشگی نیست؛ چنانکه در کتاب «سجده بر موجها، هیچگونه دخل و تصرفی در زندگینامه شهید صورت نگرفته و تمامی مطالب بر پایه مستندات، خاطرات خانواده و همرزمان تنظیم شده است.
انگیزه اصلی شما برای پرداختن به زندگی شهید مصطفی خادمی چه بود؟ چه چیزی در شخصیت یا زندگیاش وجود داشت که باعث شد شما به نوشتن این اثر بپردازید؟
یکی از نزدیکانم، بهصورت اتفاقی با نام و مزار این شهید بزرگوار در گلزار شهدا آشنا شده و بر دلش افتاده بود که او را برادر معنوی خود بداند. او میگفت هرگاه با مسئلهای مواجه میشود و این شهید را واسطه بین خود و خدا قرار میدهد، حضور و اثرگذاری او را تا زمان گشایش آن مسئله احساس میکند. از همین رو، نام این شهید برایم آشنا بود و احساس کردم باید برایش بنویسم. حتی پس از آغاز تحقیقات و مصاحبهها نیز، چنین احساسی را تجربه کردم. با آنکه هنوز نوشتن آغاز نشده بود، اما هر زمان مشکلی برایم پیش میآمد، بیاختیار یادش میافتادم و واقعاً گویی به مدد خودش مسئله حل میشد. همرزمان و دوستان شهید نیز چنین نگاهی داشتند و بیان میکردند که حتی فرزندان و نوههایشان نیز برای حل مشکلات خود به مزارش مراجعه میکنند.
عنوان «سجده بر موجها» چطور انتخاب شد؟ درباره میزان ارتباط با محتوای اثر توضیح دهید.
در ابتدا، عنوان دیگری را مد نظر داشتم؛ «بچهخدا» که لقبی بود که یکی از دوستان شهید، به او داده بود. اما با مشورت همکاران در انتشارات، عنوان «سجده بر موجها» بهعنوان گزینه مناسبتری انتخاب شد. شهید سید مصطفی خادمی در آغاز عملیات والفجر ۸ و پس از عبور از اروندرود به شهادت رسید. طبق گفته همرزمان، پیش از عبور از اروند نیز عملیات شهید داده بود، اما او نخستین شهید پس از عبور از رودخانه محسوب میشود. به دلیل ارتباط عمیق شهید با پروردگار، سجدههای طولانی در نمازها و عبادتهای مکرر، عنوان «سجده بر موجها» انتخاب شد.
با توجه به اینکه «سجده بر موجها» در ژانر زندگینامه داستانی نوشته شده، تا چه میزان در روایت زندگی شهید خادمی به مستندات پایبند بودهاید و چقدر از عنصر تخیل ادبی استفاده کردید؟
کتاب «سجده بر موجها» شامل دو روایت اصلی و فرعی است. روایت اصلی به زندگینامه شهید سید مصطفی خادمی میپردازد و روایت فرعی، درباره دختری به نام نسترن است که بهتازگی عاشق شده و در حال خواندن زندگینامه شهید برای مادربزرگ مبتلا به آلزایمر خود است. هر دو داستان بر اساس واقعیت نگاشته شدهاند؛ با این تفاوت که در زندگینامه شهید، هیچگونه تغییری اعمال نشده و تماماً بر پایه خاطرات خانواده و همرزمانش تنظیم شده است. در داستان نسترن، تنها تغییرات اندک و ظریفی بهمنظور افزایش جذابیت روایت اعمال شده است.
این کتاب را برای چه نوع مخاطبی نوشتهاید؟ آیا گروه سنی یا افراد خاصی را مدنظر داشتهاید؟
در آغاز، مخاطب بزرگسال را هدف قرار داده بودم؛ اما در جریان نگارش خاطرات آموزنده شهید خادمی در دوران نوجوانی و نیز فراز و فرودهای زندگی نسترن، دریافتم که این اثر میتواند برای نوجوانان نیز سودمند و جذاب باشد.
به نظر شما مخاطب پس از خواندن این کتاب با چه دیدگاه تازهای مواجه خواهد شد؟
تمام کتاب با عشق و علاقه نگاشته شده است، اما پاراگرافی وجود دارد که هنگام نوشتن آن، گویی تمام قلبم بر روی صفحهکلید ضربه میزد؛ «با خود فکر میکند برای مراسم شهدا، اگر تمام ایران هم شرکت کنند، باز هم کم است. آدمی با هر عقیدهای که باشد، انقلابی یا غیرانقلابی، لیبرال یا دموکرات، مذهبی یا آتئیست، شهدا برایش ارزشمندند؛ چرا که این قصه دفاع است، جنگ نه، دفاع؛ اینجا، پای یک مملکت با تمام آبادیها و با تمام مردمان و قومیتهایش وسط است. آدمها هر اعتقادی که داشتهباشند، اگر انسان باشند و شرافت را بشناسند، در قلبشان تا همیشه به روی مردان و زنانی که برای وطن، برای یک مملکت با تمام مردمان متفاوتش، ایستادند و جان دادند، باز است.» به باور من، اگر مخاطب پس از مطالعه کتاب، تنها همین پاراگراف را درک کند و در صورت داشتن دیدگاهی متفاوت، اندکی تأمل کند، رسالت این کتاب به ثمر رسیده است.
فرآیند نگارش این اثر با چه دشواریها، چالشها یا محدودیتهایی همراه بود؟
بخش دشوار و زمانبر کار، یافتن همرزمان شهید و هماهنگی برای انجام مصاحبه با آنان بود. از خانواده شهید و دوستان معرفیشده از سوی ایشان برای یافتن سایر همرزمان کمک گرفتم؛ چرا که بخشهای مربوط به جبهه و جنگ، برای روایت اصلی بسیار حیاتی بودند و به اطلاعات دقیق و خاطرات فراوان نیاز داشتم. در این مسیر، برخی افراد همکاری نکردند یا مایل به انجام مصاحبه نبودند. با اینحال، عمیقاً سپاسگزار تمامی افرادی هستم که در این راه یاریام کردند، بهویژه جناب محمد سوری که با وجود ارتباط محدود با شهید خادمی، در معرفی افراد مؤثر بسیار کمک کردند، همچنین علی سلطانی و حاج اکبر نوری. افزون بر اینها، نگارش فصلهای پایانی کتاب با دوران بارداریام همزمان شد که از یک سو کار را دشوارتر میکرد و از سوی دیگر، موجب میشد درک عمیقتری نسبت به احساسات مادر شهید داشته باشم؛ تجربهای خاص که در روند نگارش تأثیرگذار بود.
با توجه به اینکه این اثر اولین تجربه شما در قالب زندگینامه داستانی است، آیا علاقهمند هستید در آثار آینده خود به سبکهای دیگر مانند خاطرهنویسی نیز بپردازید؟
بهصورت کلی، علاقه شخصیام بیشتر به داستاننویسی معطوف است. با این حال، آینده مسیر روشنی ندارد و ممکن است در ادامه به سبک خاطرهنویسی نیز علاقهمند شوم و در آن فضا تجربههایی کسب کنم.
نظر شما