سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ مجموعهای که هدف آن تعمق نظری در مفاهیم بنیادین سینما از خلال مواجهه با متون تحلیلی پیشرو است. این کتاب ۱۰۴ صفحهای که بهتازگی به چاپ سوم در بهار ۱۴۰۴ رسیده، به بازنمایی بدنهای مرده در سینما میپردازد؛ اما برخلاف آنچه در نگاه اول ممکن است بهنظر برسد، تنها دغدغهاش تصویرهای مرگبار یا شوکهکننده نیست. بلکه در عمق خود، دربارهی زندگی، خاطره، روایت و حتی سیاست بدن در قاب سینماست.
لزلی استرن، نظریهپرداز معاصر سینما، در این کتاب بهدنبال آن است که از خلال بررسی بدنهای بیجان در فیلمها، به سؤالات بنیادینی دربارۀ نظریهی فمینیستی فیلم، روایت، معنای بازیگری، فلسفهی مدرن و حتی نقش اشیا در سینما پاسخ دهد. او در این مسیر، با صدایی شخصی، شاعرانه و همزمان نقادانه، مخاطب را با خود به سفری تحلیلی میبرد که هم از زبان فلسفه بهره دارد و هم از زیباشناسی سینما.
استرن در مسیر تحلیل خود از فیلمها و فیلمسازان متعددی بهره میبرد: ژانلوک گُدار، آلفرد هیچکاک، اورسن ولز، آنتونیونی، جان فُرد، انیس واردا و توماس گوتیرس آلئا تنها بخشی از طیف متنوع ارجاعات او هستند. بااینحال، سه فیلم بهعنوان نقطههای تمرکز اصلی در کتاب جایگاه ویژهای دارند: لحظۀ غفلت (۱۹۴۹) ساختهی ماکس افولس، واپسین فیلم او در هالیوود، با بازی جون بنت. داستان ژاپنی (۲۰۰۳) ساختهی کارگردان زن استرالیایی، سو بروکس. خانهبهدوش (۱۹۸۵) اثر مهم انیس واردا، فیلمساز جریانساز فرانسوی.
استرن در مواجهه با این آثار، نگاهی پدیدارشناختی به سینما دارد، ولی نه بهشیوهی رایج. او از دل بدنهای سرد و بیجان، نوعی گرمای فکری استخراج میکند که تماشاگر را به تفکر دربارۀ مرزهای مرگ و زندگی، بازیگری و شیوارگی، و حتی بدن و تاریخ سوق میدهد. سبک نوشتار او که آمیزهای از زبان تحلیلی و نثر شاعرانه است، مدیون پیوند با فیلسوفانی چون مارتین هایدگر و برونو لاتور است، و البته دلدادگیاش به مفهوم «شیء سینمایی»؛ چه زنده و چه مرده.
عنوان کتاب نیز بهتنهایی مفهومی عمیق را در دل خود دارد: «بدن بهمثابۀ شیء سینمایی» ما را به این پرسش میبرد که در نگاه دوربین، بدن تا چه اندازه واجد سوژگی است و تا چه حد بدل به شیئی نمایشی میشود. وقتی بازیگر در صحنهای میمیرد و جسدش در نما باقی میماند، آیا هنوز چیزی از بازیگریاش باقی مانده؟ آیا این بدنِ بیجان، میتواند حاوی معنایی بیش از مرگ باشد؟ و آیا تماشاگر در این مواجهه، تنها نظارهگر است یا شریک تجربهای وجودی میشود؟
این کتاب بخشی از پروژهی بزرگتریست که در قالب مجموعهی «کینو_آگورا» در نشر لِگا دنبال میشود. مازیار اسلامی بهعنوان سرپرست و دبیر این مجموعه، با ارجاعی هوشمندانه به «کینوپراودا» ی ژیگا ورتوف (سینما_حقیقت)، عنوان «کینو_آگورا» را پیشنهاد داده است. اگر در کینوپراودا، دوربین نقش مشاهدهگر پدیدارشناختی را ایفا میکرد، در کینو_آگورا، سینما به محل تفکر بدل میشود. «آگورا» در یونان باستان جایی برای گردهمآیی، گفتوگو، خرید، ورزش و البته اندیشه بوده است. پیوند «کینو» با «آگورا» تلاشیست برای بازاندیشی دربارۀ کارکرد فکری سینما؛ جایی برای تأمل، تحلیل و تفسیر.
در این بستر، کتاب استرن نهفقط یک تحلیل سینمایی، که نوعی تمرین اندیشیدن در بستر تصویر است. تمرینی که با بدن آغاز میشود و به ذهن ختم میشود. استرن از طریق تصویرهای مرده، سینمایی زنده میسازد؛ سینمایی که نه فقط برای تماشا، که برای اندیشیدن است.
«بدن بهمثابۀ شیء سینمایی» کتابیست برای آنها که به سینما نه بهعنوان سرگرمی، بلکه بهمثابه زبان تفکر نگاه میکنند. زبانی که با جسد بازیگر نیز حرف میزند، و شاید دقیقاً همانجاست که بیشتر شنیده میشود.
کتاب «بدن بهمثابۀ شیء سینمایی» نوشته لزلی استرن و ترجمه صالح نجفی و سرپرستی مازیار اسلامی در بهار ۱۴۰۴ در نوبت سوم با ۱۰۴ صفحه به قیمت ۱۴۰ تومان به همت انتشارات لگا منتشر شده است.
نظر شما