سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -احسان میرابزاده اردکانی: واقعیت این است که زبان انگلیسی، زبان مشترک علمی و انتشاراتی جهان امروز است؛ مادامیکه نشر تخصصی ما در زمینههای میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از جریان بینالمللی نشر فاصله داشته باشد، آثار پژوهشی و تألیفی ما حتی اگر با بالاترین کیفیت علمی، ویرایشی و هنری نیز تهیه شده باشند، عملاً در حاشیهی تبادل دانش و تأثیرگذاری جهانی باقی خواهند ماند و مرزهای دانش را جابهجا نمیکنند.
اتصال به شبکه جهانی نشر، نهفقط در ترجمه، بلکه در فرایند تولید محتوا، انتخاب موضوعات، طراحی گرافیک، استانداردهای ارجاع و حتی سیاستگذاری نشر نقش کلیدی دارد. بدون این اتصال، آثار فاخر داخلی تنها درون مرزهای ایران شنیده میشوند و بر روی میز کار پژوهشگران، موزهداران و سیاستگذاران فرهنگی دنیا یا در فهرست ارجاعات بین المللی قرار نمیگیرند.
کتاب و نوشتار، بهعنوان یکی از دیرپاترین کالاهای فرهنگی در انتقال دانش و تجربیات فرهنگی و هنری، نقشی بیبدیل در معرفی ظرفیتهای فرهنگی و علمی ملتها ایفا میکند.
در این میان، صنایعدستی و هنرهای سنتی ایران که ریشه در هزاران سال تاریخ، فرهنگ، تمدن، خلاقیت و تجربهی اقوام دارند، بیش از هر حوزهای نیازمند مستندسازی دقیق، تفسیر علمی و روایت فرهنگی از طریق کتاب هستند.
کتاب نهتنها امکان انتقال اطلاعات دقیق، تاریخی و تحلیلی درباره رشتههای مختلف صنایعدستی و هنرهای سنتی ایرانی را فراهم میکند، بلکه بهدلیل اعتبار، ماندگاری و قابلیت ارجاع، یکی از مهمترین ابزارهای دیپلماسی فرهنگی نیز به شمار میرود. در جهان امروز که با بمباران اطلاعات کوتاه و زودگذر مواجه هستیم، کتاب این امکان را میدهد که مخاطب جهانی با رویکردی عمیقتر، دقیقتر و مستندتر با فرهنگ و هنر ایرانی آشنا شود.
متأسفانه در سالهای اخیر، با وجود گسترش فعالیتهای رسانهای در حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، نقش و جایگاه کتاب در جشنوارههای فرهنگی کمرنگ شده است. به عنوان مثال، حذف بخش کتاب از جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی در سال گذشته نمونهای روشن از این بیتوجهی بود. جشنوارهای که هدف آن گسترش و ترویج شناخت عمومی از میراث فرهنگی ایران است، نباید مهمترین ابزار تولید دانش و تفسیر عمیق فرهنگی را نادیده بگیرد.
حذف بخش کتاب از این جشنواره، نهتنها نادیده گرفتن زحمات پژوهشگران، نویسندگان و ناشرانی بود که سالها برای مستندسازی و تبیین ظرفیتهای صنایعدستی و هنرهای سنتی تلاش کردهاند، بلکه سبب ایجاد خلأ در زنجیره ارتباط علمی با مخاطبان داخلی و بینالمللی و تولیدکنندگان محصولات چندرسانهای نیز میشود. بسیاری از آثار مکتوب در این حوزه، مرجع پژوهشی و کاربردی برای دانشگاهها، موزهها، و حتی سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی فرهنگی و هنری هستند.

جایگاه کتاب در معرفی و ترویج گروههای ۱۸ گانه و رشتههای گوناگون صنایعدستی و هنرهای سنتی بیدیل است. آثاری که با بررسی فنی، تاریخی و زیباییشناسانه، امکان معرفی تخصصی و آکادمیک این هنرها را فراهم میکنند. کتابهایی که نهتنها اطلاعات میدهند، بلکه روایتگر فرهنگ، هویت و زبان تمدنی ایراناند. همچنین، کتابها این فرصت را ایجاد میکنند تا رازهای ساخت که بعضاً سینه به سینه به استادکاران رسیده و قدمتی هزاران ساله دارند مستند شوند و برای نسلهای بعدی به یادگار بمانند و کتاب، منبع غنی و عمیق تولید محتوای چندرسانهای در این خصوص است؛ منبعی که حتی هوش مصنوعی نیز از آن تغذیه میکند.
انتظار میرود مدیران فرهنگی و برگزارکنندگان جشنوارهها و رویدادهای ملی، نگاه جامعتری به ابزارهای ترویجی صنایع دستی و هنرهای سنتی داشته باشند و به جای تمرکز صرف بر ابزارهای چندرسانهای دیجیتال، نقش کتاب را بهعنوان بستر اصلی تولید محتوا و سندیتبخش به سایر رسانهها بازشناسی کنند. اساساً، هر فیلم مستند، پادکست، یا نمایشگاه حرفهای، اگر فاقد پایه پژوهشی و مکتوب باشد، در خطر سطحینگری و کلیشهسازی خواهد بود.
بازگشت کتاب به جشنوارهها و حمایتهای ساختاری از نشر تخصصی در حوزه صنایعدستی، اقدامی استراتژیک و ضروری است و پیوستن به جریان نشر بینالمللی هرچند در کوتاهمدت چشمانداز امیدبخشی ندارد اما میتواند با طرح و نقد در رسانهها به اولویتهای خطمشیگذاری در حوزه تبادل فرهنگی افزوده شود. اما بازگشت کتاب به جشنوارههای تخصصی، باید با درک جایگاه کتاب نه بهعنوان یک ابزار سنتی بلکه بهعنوان ستون فقرات دانش در زمینهی میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی همراه باشد.
در پایان باید گفت در عصری که جهان بهدنبال روایتهای اصیل و مستند از فرهنگهاست، ایران باید با پشتوانه میراث فرهنگی و تاریخی خود در حوزه صنایعدستی و هنرهای سنتی وارد عرصهی فعالیتهای چندرسانهای شود و کتاب، آغازگر و قطبنمای مسیر است.
نظر شما