سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۳
استمرار و رعایت استاندارد، لازمه جهانی شدن است

به گفته علیرضا گلدوزیان، استمرار، شناخت نیاز مخاطب، توجه به موضوعات روز و رعایت استانداردها در متن و تصویر و جلد و کتاب‌سازی، زمینه‌های ورود به بازار جهانی کتاب را فراهم می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) جایزه هانس کریستین اندرسن هر دو سال یک بار به مجموعه آثار یک نویسنده یا تصویرگر داده می‌شود. تاکنون هوشنگ مرادی کرمانی، احمدرضا احمدی، فرهاد حسن‌زاده، محمدرضا یوسفی و محمدهادی محمدی و نسرین خسروی، محمدعلی بنی‌اسدی، علیرضا گلدوزیان و پژمان رحیمی‌زاده در بخش تصویرگری نامزد دریافت این جایزه که آن را نوبل کوچک می‌دانند شده‌اند اما چرا نویسندگان و تصویرگران ایرانی ایرانی نتوانسته‌اند برنده جایزه اندرسن باشند؟

علیرضا گلدوزیان در گفت‌وگو با ایبنا به این نکته اشاره و بیان می‌کند: جایزه اندرسن به روند عملکرد یک فرد، ماندگاری و استمراری که در کارها داشته و تاثیری که بر مخاطب خود گذاشته داده می‌شود؛ این در حالی است که بسیاری از نویسندگان و تصویرگران ما گاه به دلایل فنی-حرفه‌ای و گاهی به‌خاطر وضعیت سیاسی و اجتماعی نتوانسته‌اند این مداومت را در کارهای خود داشته باشند.

تصویرگر کتاب «ملا نصرالدین»، محتوای کتاب‌ها را یکی دیگر از عوامل موثر بر جهانی شدن یا نشدن ادبیات کودک و نوجوان ما می‌داند و می‌گوید: نویسندگان امروز به موضوعاتی چون محیط زیست، بحران آب و مشکلات بچه‌ها چون اوتیسم و اختلالات روانی ویژه کودکان توجه می‌کنند. خود من آخرین کتابی که تصویر کردم با عنوان «صندوقچه خاطرات» درباره دمانس این گروه سنی بود. البته این کتاب را دکتر بابک صابری با مشارکت آژانس ادبی کیا نوشته و قرار است در استرالیا منتشر شود. طبیعی است که نویسندگان و ناشران ایرانی، زمانی با اقبال جهانی روبه‌رو می‌شوند که به مسائل روز بپردازند. تصویرگران هم بهتر است تصاویر پویا و جست‌وجوگر و البته منطبق با ساختار متن خلق کنند.

گلدوزیان به این‌که در شکل‌گیری یک کتاب با استانداردهای جهانی، مجموعه‌ای از عوامل سهم دارند اشاره و بیان می‌کند: ناشر، نویسنده، تصویرگر، گرافیست و طراح جلد، صفحه‌آرا، ناظر چاپ و.... شبیه به حلقه‌های یک زنجیرند و لازم است هرکدام، نقش خود را در انتشار یک کتاب استاندارد به خوبی ایفا کنند.

تصویرگر کتاب «هزار هزار دانه انار»، کتاب را به یک مدیوم یا رسانه شبیه می‌داند و می‌گوید: بعضی ناشران ما همچنان درپی این هستند که این مدیوم را چه به لحاظ فرم، چه از نظر محتوا چگونه تولید کنند؟ هم دلشان می‌خواهد رابطه‌شان را با گذشته حفظ کنند هم دوست دارند به‌روز بوده و بازار جهانی داشته باشند. نتیجه این‌که مخاطب داخلی را هم از دست می‌دهند چه رسد به خواننده خارجی. البته در این میان ناشرانی هم هستند که می‌دانند چه می‌کنند و به نیاز و سلیقه مخاطب خود توجه دارند.

گلدوزیان ادامه داد: نوع برخورد ما با کتاب تعیین‌کننده است و موجب می‌شود ما هم به محتوا، هم ظاهر و قطع و نوع جلد آن توجه کنیم. خاطرم هست همان سال‌ها که برنده جایزه براتیسلاوا شده بودم کتاب «جوراب سوراخ» را به یک نویسنده خارجی معرفی و هدیه کردم. او کتاب باریک و کم برگ با جلد مقوایی را در دست گرفت و به تصور این‌که بروشور است لوله کرد و در جیب گذاشت. شاید اگر جلد کتاب، سخت بود، حداقل آن ناشر خارجی را به ورق زدن تشویق می‌کرد. البته در سال‌های اخیر، شرایط تا اندازه‌ای تغییر کرده و کتاب‌هایی که منتشر می‌شوند تا اندازه‌ای به استانداردهای جهانی نزدیک شده‌اند.

برنده قلم طلایی بلگراد، گفته‌های خود را این‌گونه ادامه می‌دهد: بهتر است ناشر ایرانی بداند به چه دلیل به جشنواره‌های خارجی می‌رود و بابت ارائه کدام محتوا هزینه می‌کند؟ طبیعی است که ما باید کتاب‌هایی را به زبان‌های دیگر ترجمه کنیم که می‌توانند با مخاطب جهانی ارتباط برقرار کنند.

به باور گلدوزیان بهتر است کانون پرورش فکری و شورای کتاب کودک، نویسنده‌ها و تصویرگران را در یک زمان درست و حساب‌شده به داوران این جوایز معرفی کنند چراکه سن نامزدها، استمرار و ماندگاری‌شان بر رأی و نظر داوران تاثیر می‌گذارد؛ پس بهتر است هر نویسنده یا تصویرگری در زمان درست خود به عنوان نامزد دریافت این جوایز انتخاب شود تا شانس بیشتری داشته باشد.

نامزد جایزه هانس کریستین اندرسن و آسترید لیندگرن به عنوان مهم‌ترین جوایز کودک و نوجوان در پاسخ به این‌که آیا تکرار یک‌سری اسامی در هر دوره از جایزه اندرسن یا لیندگرن به روند دریافت جایزه آسیب نمی‌رساند می‌گوید: راستش را بخواهید از یک زاویه دیگر هم می‌توان به ماجرا نگاه کرد و آن این‌که می‌توان نام یک فرد را آن‌قدر تکرار کرد تا داوران، او و کارش را بشناسند و امکان برنده شدنش بالا برود.

گلدوزیان به دلیل کم‌کاری خود در سال‌های اخیر اشاره و بیان می‌کند: در این سال‌ها بیشتر به آموزش تصویرگران جوان و مشتاق پرداخته‌ام. البته اگر متنی احساسات مرا درگیر کند و روی من تاثیر بگذارد، تصویرش می‌کنم. به‌جز این در سال‌های اخیر، خودم متونی را از ادبیات کهن انتخاب و تصویر کرده‌ام (مثل ملانصرالدین).... طبیعی است که گفته‌های من بدان معنا نیست که هرچه ناشران خارجی منتشر می‌کنند خوب است و کار بد و متوسط ندارند اما در ایران تعداد ناشرانی که کپی‌رایت می‌خرند و استانداردها را می‌شناسند و رعایت می‌کنند، به‌مراتب کمتر است.

این تصویرگر کودک و نوجوان در پاسخ به این‌که چرا تصویرگران به‌طور مستقل دست به‌کار نمی‌شوند و با ناشران خارجی ارتباط برقرار نمی‌کنند می‌گوید: این همکاری نیازمند رفع تحریم‌ها یا کمرنگ شدن آن است تا تصویرگران بتوانند به شکل مستقیم با بازارهای جهانی ارتباط برقرار کنند و جزو بازار جهانی باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها