چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۷
لزوم نظریه‌پردازی درباره فرهنگ و تمدن خلیج‌ فارس/ در حوزه خلیج‌ فارس کم‌کاری کردیم

بوشهر- سیدقاسم یاحسینی، مورخ جنوبی و خلیج‌ فارس‌ شناس، با اشاره به لزوم نظریه‌پردازی درباره فرهنگ و تمدن خلیج‌ فارس و انجام مطالعات خرد برای بازنمایی آن، تاکید کرد: نباید ناتوانی خودمان را به پای دیگران بنویسیم زیرا ما در حوزه مطالعات و مستندنگاری خلیج‌ فارس کار نکرده‌ایم.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام بهروزی: تقویم رسمی ما در بطن خود روزهای مهم و سرنوشت‌سازی را جای داده است که برخی از این مناسبت‌ها، تداعی‌گر موقعیت استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه، خلیج فارس و حتی جهان است. ۱۰ اردیبهشت، روز ملی خلیج فارس یک از مناسبت‌های مهم تاریخی است که نقش سترگی را در پاسداشت و یادآوری جایگاه ایران در روابط و مناسبت‌های بین‌المللی و دیپلماسی فرهنگی و بُعد دیالکتیک سیاسی منطقه ایفا می‌کند.

این روز که به مناسبت سالگرد اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز در زمان شاه عباس صفوی، از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۴ مصوب شد، بهانه‌ای شده تا به مناسبت آن، بیشتر و ژرف‌تر، از خلیج فارس و نقش آن در عرصه مقاومت و تعالی فرهنگ و تمدن جنوب ایران سخن گفته شود. پیش از این، در نوشتارهای مختلف از اهمیت خلیج فارس در تولید فرهنگ‌ها، روایت‌ها و خرده‌روایت‌ها، داستان‌ها و افسانه‌های جنوب گفته شده است، از این رو در مجال کنونی درصدد برآمدیم تا به یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که به‌خصوص در این سال‌ها اوج گرفته، بپردازیم و آن هم جعل نام و تاریخ خلیج فارس و از سوی دیگر ضرورت‌های نظریه‌پردازی درباره فرهنگ و تمدن خلیج فارس است.

با توجه به مسئله تولید آثاری با نام ساختگی خلیج عربی و روی آوردن به تحریف نام و تاریخ این خلیج و برخی از جزایرش، به سراغ سیدقاسم یاحسینی، مورخ جنوبی رفتیم که بخشی از مطالعات خود را مصروف پژوهش‌هایی در باب خلیج فارس و تاریخ‌نگاری این منطقه کرده است.

وی دلیل بسیاری از این اقدامات را کم‌کاری در حوزه مستندنگاری خلیج‌فارس و تدوین فرهنگی می‌داند که در دو کرانه شمالی و جنوبی خلیج فارس به وجود آمده است. برای درک بیشتر این دغدغه‌ها و چالش‌های به‌وجود آمده و همچنین بایسته‌های مطالعاتی در باب خلیج فارس و تاریخ‌نگاری صحیح آن، با یاحسینی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌آید.

به نظر شما در دوره حاضر، برای انجام مطالعات عمیق درباره خلیج فارس چه موضوعاتی را باید در اولویت قرار داد؟

مطالعات در باب خلیج فارس به اندازه‌ای متنوع است که حتی فهرست کردن آن، چندین صفحه می‌شود. ما وقتی از خلیج فارس صحبت می‌کنیم بیشتر رویکردهای تاریخی به ذهنمان می‌آید و اینکه اثبات کنیم نام این دریا، خلیج فارس بوده است اما اگر از منظر تاریخ‌نگاری نوین به‌ویژه تاریخ پست‌مدرن بخواهیم به خلیج فارس نگاه کنیم، متوجه می‌شویم عملاً کار خاصی در حوزه خلیج فارس‌شناسی نکرده‌ایم.

در این منطقه، تاریخ کودکان، تاریخ زنان، تاریخ فرودستان، جغرافیای تطبیقی، تاریخ مهاجرت‌ها، دیالکتیک کرانه‌های شمالی و جنوبی خلیج فارس، تاریخ لباس، تاریخ تغذیه، تاریخ نزاع‌های قبیله‌ای، تاریخ خشونت و… یا به شکل بسیار ابتدایی کار شده یا به‌طور نقطه‌ای نوشته شده‌است. مثلاً تاریخ لباس در خلیج‌فارس مبحث بسیار پردامنه‌ای است که کارهایی در این زمینه در برخی از شهرها یا کشورها انجام شده ولی این کار در پهنه تاریخی خلیج فارس به‌صورت جامع انجام نشده‌است. این در حالی است که خلیج فارس مانند مدیترانه، دنیای خاص خودش را دارد یعنی همچنان‌که ما می‌توانیم از تمدن مدیترانه صحبت و نظریه‌پردازی کنیم، باید در خصوص تمدن خلیج‌فارس هم کار کنیم که متاسفانه کاری نکرده‌ایم و چنانچه گفتم سایه تاریخ به شدت بر خلیج فارس به‌ویژه در ایران و منطقه ما سنگینی می‌کند.

از این‌رو، یکی از مواردی که سال‌هاست تمایل دارم بدان پرداخته شود، این است که فردی که چندین زبان می‌داند اعم از عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی و با تاریخ‌نگاری مدرن و پسامدرن آشناست، تعامل میان بوشهر و بحرین را در طول تاریخ مورد واکاوی قرار دهد و این تعامل را در همه ابعاد از معماری و فرهنگ غذایی گرفته تا مهاجرت‌های قومی و زبان‌شناسی و گویش بررسی و وجه اشتراک‌ها و افتراق‌ها را بازنمایی کند؛ چراکه تا چند دهه پیش بحرین و بوشهر خواهر خوانده بودند، به طوری که در دوره قاجار، حکمران بحرین از سوی حکمران بوشهر یعنی خاندان آل مذکور منصوب می‌شد ولی به استثنای چند مقاله جسته و گریخته، حتی یک پایان‌نامه مستقل درباره این سوژه نداریم. این نشان می‌دهد که ما حتی در زمینه تاریخ هم اول راه هستیم و بسیاری از عرصه‌ها را طی نکرده‌ایم.

مورد دیگر رابطه بوشهر با مسقط است. تازه این‌ها دغدغه‌های من مورخ در حوزه بایسته‌های مطالعات خلیج فارس در عصر کنونی است، شما می‌توانید این مطالعات را در سطح گسترده خلیج فارس که دارای چندین کشور و صدها شهر و هزاران روستاست، ببرید و تازه متوجه گستردگی موضوعی این حوزه شوید و به اشتراکات و قرابت‌های اقوام و ملت‌های ساکن در این منطقه پی ببرید.

خود من در خلیج‌فارس‌پژوهی‌ام متوجه شدم که اهالی روستای «درازی» در دشتی از منطقه «دراز» بحرین به اینجا مهاجرت کردند یا مهاجرت خاندان آل‌عصفور، بحرانی‌ها و ماحوزی‌ها از بحرین به منطقه بوشهر صورت گرفته یا به‌عکس مهاجرت‌هایی که از بوشهر به بحرین اتفاق افتاد همه نشان از نزدیک بودن این دو شهر به یکدیگر دارد. بنابراین مطالعات در باب خلیج فارس باید چند رشته‌ای باشد و از حالت خشک تاریخی بیرون بیاید. این مطالعات باید با علم‌های جامعه‌شناسی تاریخی، روانشناسی اجتماعی، جامعه‌شناسی زبان، گویش‌شناسی، مردم‌شناسی، انسان‌شناسی فرهنگی و مطالعات فرهنگی درآمیخته شود تا دستاوردهای بکری را حاصل شود.

لزوم نظریه‌پردازی درباره فرهنگ و تمدن خلیج‌ فارس/ در حوزه خلیج‌ فارس کم‌کاری کردیم


شما برای نوشتن از خلیج فارس، بر مطالعه چند بعدی تاکید دارید. حال برای اینکه مطالعه و پژوهشی جامع و به‌روز در مورد خلیج فارس صورت بگیرد، چه منابعی را باید استفاده کرد؟ با توجه به اینکه در منابع متاخر تحریف هم راه یافته است.

در تاریخ‌نگاری پست‌مدرن، مشخص شده است که منابع را باید ساخت؛ یعنی این‌گونه نیست که ما از پیش چیزی را منبع تلقی و بدان مراجعه کنیم. این همان تصوری است که تاریخ‌نگاری سنتی در ذهن ما ساخته است. امروزه یک شانه، یک ساختمان، یک دست لباس و… جزو منابعی است که یک مورخ می‌تواند از آن استفاده کند. مهم نگاه مورخ است که می‌خواهد از دل مطالعات خود چه چیزی را بیرون بیاورد.

طبیعتاً منابع مکتوب بسیار است و ما فقط و فقط حدود یک میلیون سند در آرشیو انگلستان داریم، این در حالی است که ما در تاریخ‌نگاری مدرن، غیر از آثار مکتوب به منابع دیگری نیاز داریم که شامل تاریخ شفاهی، تاریخ اشیاء، تاریخ خرد، تاریخ مادی و… می‌شود. وقتی این منابع با نظریه‌های علوم اجتماعی تلفیق شود، انصافاً بحث بی‌کرانه و روزآمد می‌شود.

طبق مطالعات و پژوهش‌هایی که داشتید، چه تحلیلی از نقش خلیج فارس در شکل‌دهی به هویت فرهنگی و سیاسی ایران دارید؟

در خصوص این موضوع بسیار صحبت شده که دیگر حکم کلیشه پیدا کرده است، مثل این می‌ماند که از انسان بپرسند که پاها یا چشم‌هایت در کارکرد بدنت چه نقشی دارد؟ از دید من، خلیج فارس هم در کرانه شمالی و هم در کرانه جنوبی خود، یک دنیا و فرهنگ و تمدن را به‌وجود آورده به‌طوری که ما امروز می‌توانیم آگاهانه از تمدن خلیج فارس سخن بگوییم.

تا پیش از ورود مدرنیته به ایران و آسیا و منطقه خاورمیانه، تقریباً دنیای خلیج فارس چه در کرانه شمالی و چه در کرانه جنوبی یک دنیا بود. نقطه حساس و قلب تپنده این تمدن هم خود خلیج فارس بود؛ چه از نظر دریایی و چه از نظر ساحلی و چه از نظر سایر نمادها.

در این بخش، نظرتان در خصوص برخی حرکت‌های عرب‌گرایی درباره خلیج فارس که مدت‌هاست از سوی برخی از افراد بروز پیدا کرده، چیست؟


نباید ناتوانی خودمان را به پای دیگران بنویسیم. اگر ما به‌عنوان ایرانی خلیج‌فارس‌شناس بتوانیم مطالعات درجه اول جهانی انجام بدهیم و خلیج فارس را در آکادمی‌ها و نشریات سطح یک دنیا مطرح کنیم، در یک رقابت فرهنگی قرار می‌گیریم. باید اعتراف کنم که دنیای امروز، دنیای چندصدایی است، بنابراین عرب‌ها همان اندازه صدا دارند که فارس‌ها دارند. به همین دلیل با رویکرد نژادپرستانه در این حوزه به‌شدت مخالف هستم.

آنها دارند کار می‌کنند، اتفاقاً کارهای خوبی هم انجام دادند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، راه‌اندازی کتابخانه دیجیتال قطر است که یک شاهکار است و امروزه همه ایرانی‌هایی که در حوزه خلیج فارس کار می‌کنند ناگزیر به مراجعه به این کتابخانه هستند، خب، این کار بسیار خوبی است. عرب‌ها پول دارند، نفوذ جهانی دارند، کار می‌کنند، بنابراین ما هم باید کار کنیم. نگاه من، نگاه فرازبانی است، چون معتقدم که باید روی فرهنگ خلیج فارس اشتراک داشته باشیم. درون آن فرهنگ ایرانی وجود دارد، عرب هم وجود دارد.

این حرکت‌ها چه تأثیری بر روایت‌های تاریخی و فرهنگی گذاشته‌اند؟


در تاریخ‌نگاری پست‌مدرن، مشخص شده که هر مورخی، تاریخ خاص خودش را می‌نویسد؛ اینجا یعنی ما چیزی به نام «تاریخ» نداریم. ما گذشته داریم که مطلقاً قابل احیاء نیست؛ هم از لحاظ روش‌شناسی، هم از بعد معرفت‌شناسی و… اما از دل گذشته می‌توانیم تاریخ دربیاوریم. حال هر مورخی بنا به دیدگاه، سلیقه و ایدئولوژی که دارد یا برای قدرتی که بدان منسوب است، می‎نویسد. جلوی این‌گونه تاریخ‌نویسی‌ها هم نمی‌شود گرفت، یعنی به جای اینکه مبارزه کنیم که عرب‌ها تاریخ ننویسند، راه را اشتباه نرویم، چون کار بی‌فایده‌ای است. بنابراین تلاش کنیم که به‌عنوان یک ایرانی خلیج‌فارس‌شناس بنویسیم. کاری که کمتر انجام می‌دهیم؛ زیرا بودجه نداریم، چون مناسبات جهانی و نفوذ آکادمیک نداریم.

بنابراین چه در داخل ایران و چه در مراکز خارج از ایران که طرفدار ما هستند، حوزه مطالعاتی نوینی برای خلیج فارس راه‌اندازی و کار کنیم. توقعی نداشته باشیم که رقیب نداشته باشیم؛ چون دنیای امروز پر از رقیب‌های بزرگ و قدرتمند است و این ساده‌اندیشانه است که از شهروندان کرانه جنوب خلیج فارس انتظار دیگری داشته باشیم و یکی را بر دیگری ترجیح بدهیم. اجازه بدهیم همان‌طور که «طبیعی» است تاریخ‌نگاری شود. همانطور که عرب‌ها تاریخ می‌نویسند، ما هم باید بنویسیم. الان در دنیا صدایی شنیده می‌شود که هم خوب صحبت کند و هم دارای قدرت لابی و نفوذ باشد و هم خوب پول خرج کند.


متاسفانه در سال‌های اخیر شاهد انتشار آثاری و یا ترجمه‌هایی از اسناد تاریخی خلیج فارس و بروز برخی تحریف‌های تاریخی در آن‌ها بوده‌ایم؛ این وضعیت چه تبعاتی برای فهم دقیق و علمی تاریخ خلیج فارس به همراه خواهد داشت؟

تاریخ انتخاب آگاهانه و حذف آگاهانه گذشته است؛ یعنی بخشی از گذشته را آگاهانه انتخاب می‌کنیم و بخشی از آن را حذف می‌کنیم. ما باید قوی باشیم، تولید انبوه کنیم تا صدایمان شنیده شود. وگرنه اگر انتظار داشته باشیم که کشورهای عربی حق بنویسند و «انصاف» را رعایت کنند، یک خیال خام و «آب در هاون کوبیدن» است. ما هم مثل قطر بیاییم کتابخانه دیجیتال خاص خودمان را تاسیس کنیم. مثل کشورهای عربی از فضای مجازی حداکثر استفاده را برای شنیده شدن صدایمان داشته باشیم. ما هم استاد دانشگاه و پژوهشگر متخصص استخدام کنیم تا برایمان پژوهش کنند و یا تیم‌های باستان‌شناسی را بیاوریم و با حفاری در نقاط مهم که از آن‌ها غافل شده‌ایم، مستندسازی و هویت‌سازی کنیم.

خب در این تاریخ‌سازی چگونه می‌توان اصالت و حقیقت تاریخ این خلیج را اثبات کرد؟


همه چیز آلوده به قدرت است. به تعبیر یک مورخ پست‌مدرن، تمام تاریخ‌ها برای قدرت نوشته می‌شود. حالا این قدرت ممکن یک شخص باشد، یک ایدئولوژی باشد یا یک جغرافیای خاص یا یک شهر یا یک محله باشد! ببینید ما منابع خام نداریم، همه منابع پخته است. اگر بخواهیم بحث هرمنوتیکی کنیم همه پدیده‌ها تفسیر هستند. طبق نظریه کانتی، هیچ وقت به اصل پدیده نمی‌توانیم دسترسی پیدا کنیم. بازتابش در ذهن ماست و راه برون‌رفتی نداریم. اصالت اسناد هم همین‌طور است که برعهده مورخ است که ابتدا منبع تولید و بعد از این منبع استفاده کند.

البته تولید منبع بدان معنا نیست که منابع جعل کند؛ بلکه بر مبنای مصاحبه‌هایی که در اختیار دارد، منبع تولید کند، برای مثال، اگر بخواهیم درباره تاریخ فرودستان یا زنان یا تاریخ مهاجرت در خلیج فارس کار کنم، ناچار به تولید منابعی هستم که تا پیش از آن منبع تلقی نمی‌شدند. باز هم تاکید می‌کنم که دنیای گسترده‌ای از موضوع در حوزه خلیج فارس وجود دارد که هنوز کار نشده است! پس تنبلی خودمان را پای استعمار و دیگر مسائل نگذاریم. ما خودمان کار نکردیم و باید از هویت‌مان با کار پخته، اصولی و مستند دفاع کنیم.


راهکار شما برای مقابله با اسناد جعلی و ساختگی امروزی در حوزه خلیج فارس و تقویت هویت ایرانی در منطقه چیست؟


راهکار، تولید منبع، نوشتن تاریخ و ترویج اندیشه‌های خودمان است. کاری که همسایگان ما در خلیج فارس در حال انجام آن هستند. بنابراین برای تحقق این مهم بایستی در تک تک شهرها و بنادرمان در جوار خلیج فارس، مراکز مطالعات راه‌اندازی کنیم و در تهران نیز مرکز خلیج‌فارس‌پژوهی قوی و گویا و امروزی تاسیس شود. همچنین یک کتابخانه تخصصی برای جمع‌آوری تمام آثاری که در باب خلیج فارس به هر زبانی نوشته شده، ایجاد شود. دانشگاه‌های ما از رخوت و سستی فاصله بگیرند و دانشجویان در این حوزه پر موضوع و دارای تاریخ، در تدوین پایان‌نامه‌های خود از کپی‌پیست و خط خطی کردن نسخه‌های کاغذی فاصله بگیرند.

در این خصوص باید به سراغ سوژه‌های بکر بروند. هزاران سوژه دست‌نخورده در خصوص خلیج فارس وجود دارد اما سلطه یک نوع نگاه، یک نوع تاریخ‌نگاری و یک نوع تاریخ‌نگری و سلطه زبانی باعث شده که نتوانیم کارهای مدرن و روزآمد انجام بدهیم.


به نظر شما با انجام این‌گونه مطالعات که روایتی نو و مدرن دارند، می‌توان به تقویت هویت منطقه‌ای خلیج فارس کمک کرد؟


ما اگر روی تمدن و فرهنگ خلیج فارس، تمدنی که البته یکدست و یکپارچه نیست و پر از تضاد و تنوع و تناقض است- متمرکز شویم، نظریه‌پردازی کنیم و مطالعات خرد انجام بدهیم به دستاوردهای مهمی می‌رسیم. بی‌شک تا مطالعات خرد انجام نشود، مطالعات کلان ما در حوزه خلیج فارس دچار اعوجاج خواهند بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها