یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۰
اقبال بلند رمان کوتاه از کجاست؟

در سالهای اخیر در عرصه داستان ایرانی شاهد استقبال مخاطبان از رمان کوتاه (نوولا) بوده‌ایم. همچنین نویسندگان ایرانی زیادی در این سالها به نوشتن نوولا رو آورده‌اند و ناشران نیز انتشار نوولاهای ایرانی را به انتشار رمان بلند فارسی ترجیح می‌دهند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنانوولا (Novella ) که در فارسی به آن رمان کوتاه و داستان بلند هم می‌گویند، رمان‌هایی با شخصیت‌های معدود را شامل می‌شود که میزان بسط و گسترش حوادث در آن‌ها محدودتر از رمان بلند است. نوولا اغلب بین ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار واژه است و نویسنده در آن فرصت کمتری دارد تا وارد ساحت ذهن و درون شخصیت‌ها شود.

در سالهای اخیر در داستان‌نویسی ایران شاهد استقبال مخاطبان از نوولا بوده‌ایم. همچنین نویسندگان ایرانی زیادی در این سالها به نوشتن نوولا رو آورده‌اند و ناشران نیز انتشار نوولاهای ایرانی را به انتشار رمان بلند فارسی ترجیح می‌دهند. چنین استقبالی از نوولا باعث شد که در گفت‌وگو با تعدادی از نویسندگان ایرانی معاصر به بررسی علل و عوامل اصلی آن بپردازیم.

اقتصاد ضعیف و فراغت‌های اندک

ابوتراب خسروی، که او را با رمان‌هایی چون «اسفار کاتبان» و «رود راوی» می‌شناسیم، معتقد است امروزه در دوران شتابزدگی به سر می‌بریم و مخاطبان کتاب‌های ادبیات شاید کمتر فرصت خواندن رمان‌های بلند را داشته باشند. ضمن اینکه شرایط اقتصادی، امرار معاش از طریق نوشتن را برای نویسندگان ناممکن کرده است. فراموش نکنیم که نویسنده هم قبل از اینکه قلم به دست و اهل نوشتن باشد یک شهروند است و شرایط دشوار اقتصادی کمتر به او مجال می‌دهد برای داستان خود زمان بسیاری را صرف کند و یک رمان مفصل بنویسد.

او قیمت کتاب در ایران را از دلایل اصلی میل به رمان‌های کم‌حجم‌تر و ارزان‌تر نمی‌داند و می‌گوید: در ایران نسبت به کشورهای اروپایی کتاب ارزان‌تر از بسیاری کالاهای دیگر است. به عنوان نمونه یک کتاب ۲۰۰ هزار تومانی در ایران حدود دو دلار قیمت دارد و اثری با مشخصات مشابه همین کتاب در اروپا ۲۴ یورو قیمت‌گذاری می‌شود. در اروپا میزان شهرت یک نویسنده در قیمت‌گذاری کتابش بی‌تاثیر است و به کیفیت چاپ، کاغذ و تعداد صفحات نه سابقه تالیف و آثار پیشین نویسنده‌اش بستگی دارد.

خسروی که تاکنون داوری جوایز ادبی متعددی را بر عهده داشته و داستان‌نویسی امروز ایران را دنبال می‌کند، اذعان دارد که در سال‌های اخیر رمان‌های کوتاه موفقی به قلم نویسندگان جوان و پیشکسوت نوشته و عرضه شده که نشان می‌دهد این قالب ادبی جریانی بالنده خواهد شد، ضمن اینکه هیچ‌گاه مانند این سال‌ها با ورود گسترده بانوان به عرصه نگارش ادبی به‌ویژه رمان و نوولا مواجه نبوده‌ایم که این دلگرم‌کننده و مایه خوشحالی است.

وی در عین حال می‌گوید: هنوز زود است درباره موفق بودن نسل جدید نوولانویسان قضاوت کنیم ولی شواهد نشان می‌دهد که ستاره‌های این نسل نیز به‌زودی ظهور خواهند کرد.

رمان کوتاه کمتر شکست خورده است

اما سروش چیت‌ساز، که هم در داستان کوتاه و هم رمان سابقه خلق اثر دارد، قیمت و هزینه تمام‌شده تولید رمان‌های بلند را در تمایل کمتر ناشران به تولید و عرضه این نوع ادبی موثر می‌داند و می‌گوید: تعداد صفحات رمان بیشتر و در نتیجه قیمت آن بالاتر است و در شرایطی که قدرت خرید خوانندگان پایین آمده، ناشران ترجیح می‌دهند کتاب‌هایی با حجم و تعداد صفحه کمتر را تولید کنند؛ به عبارت دیگر ناشر به این نتیجه رسیده که از فروش و عرضه داستان کوتاه و به‌ویژه رمان کوتاه زودتر از رمان بازخورد می‌گیرد.

نویسنده مجموعه داستان‌های «نوبت سگها» و «باغ واژگون» می‌افزاید: سلیقه خوانندگان هم در این زمینه بی‌تاثیر نبوده است. در ایران خوانندگانی که ایجازپسند هستند یا فرصت کافی برای مطالعه رمان ندارند اگر خواننده جدی ادبیات باشند به سراغ داستان کوتاه می‌روند که پیچیدگی دارد و اگر خواننده جدی نباشند ترجیح می‌دهند رمان کوتاه بخوانند.

چیت‌ساز چشم‌انداز نوولانویسی در ایران را روشن می‌داند و می‌گوید: در ایران معاصر رمان‌های کوتاه بسیار موفقی نوشته شده که در کارنامه امثال هدایت، گلشیری و معروفی می‌درخشند و می‌توان آن را قالبی جاافتاده و آشنا دانست. در شرایطی که شمارگان کتاب بسیار پایین آمده و مخاطب آثار ادبی نیز کم شده می‌توان ادعا کرد رمان کوتاه قالبی «کمتر شکست‌خورده» است.

نوولا یک ناتمامی جذاب دارد

عالیه عطایی، نویسنده ایرانی- افغانستانی کتاب‌هایی چون «کافورپوش» و «چشم سگ»، به سابقه طولانی رمان کوتاه در ادبیات ایران اشاره و بیان می‌کند: رمان کوتاه همیشه در ادبیات ایران بوده ولی شاید با این اسم شناخته شده نبوده و با رمان بلند در یک گروه قرار می‌گرفته است. نوولا نیز از پلات رمان پیروی می‌کند و این تفکیک در قالب را بیشتر مدرسان داستان‌نویسی در کلاس‌های تدریس به کار می‌برند و بر اساس گستردگی داستان از نظر تعداد شخصیت و حوادث، نوولا و رمان را از هم جدا می‌کنند.

این نویسنده با این ادعا که در جهان امروز و با گسترش فضای مجازی دیگر فرصت و حوصله‌ای برای رمان‌خواندن نیست، مخالف است و می‌گوید: برای کسی که ادبیات برایش اولویت شده و به رمان علاقه دارد همیشه وقتی برای خواندن وجود دارد، پس اگر نویسندگان ما در سال‌های اخیر بیشتر نوولانویس شده‌اند دلیلش کم‌حوصله شدن خوانندگان نیست و باید علت را در جهان‌بینی نویسندگان جست‌وجو کرد.

وی ادامه می‌دهد: اینکه نویسنده‌ای رمان بلند یا رمان کوتاه و یا داستان کوتاه را خلق می‌کند به این بستگی دارد که حوصله خودش کجاست و آیا می‌خواهد قصه‌اش زود تمام شود و در چند صفحه جمع و جورش کند یا حوصله زیاد دارد و حرف زیاد برای گفتن تا رمان بلند بنویسد. من خودم عاشق نوولا هستم چون در میانه داستان کوتاه و رمان قراردارد و یک ناتمامی از رمان را و نیز مطالبی اضافه بر داستان کوتاه را در آن می‌بینم که جذاب است.

عطایی با اذعان به اینکه در سال‌های اخیر بسیاری از نویسندگان حرفه‌ای رمان بلند، نوولانویس شده‌اند، می‌گوید: قدمت در نوشتن مانع ابتکار و تجربه‌های جدید نیست. نوشتن نوولا یک انتخاب و دریچه‌ای به تجربه جدید است و شاهدیم نویسندگانی که تجربه نوشتن در قالب‌های مختلف را دارند محتوای بهتری نیز خلق می‌کنند. اصل، داستان گفتن است و برای شخص من اگر بخواهم نوولا بنویسم به میزان کشش داستانم بستگی دارد.

دوره سه‌تفنگدار و آثار چارلز دیکنز گذشته است

محمد حسینی، که او نیز هم داستان کوتاه و هم نوولا و رمان بلند را در کارنامه کاری خود دارد، با تایید اینکه افزایش نوولا نسبت به رمان بلند به علت سلیقه و انتخاب شخص نویسنده است، تاکید می‌کند: امروز دیگر زمان آن گذشته که رمان‌های بلندی چون «سه‌تفنگدار» و «الیور تویست» نوشته و منتشر شود و از آن‌ها استقبال شود. مجال نویسنده امروز اندک است. خواننده‌ها فرصتشان برای مطالعه کم شده ولی این وقت کم مانع استقبال از رمان‌های بلند جذاب نیست و امروز نیز اگر رمانی در سطح «ژان کریستف» خلق شود خواننده خواهد داشت.

نویسنده رمان‌های «آبی‌تر از گناه» و «زمستان سرزده» ادامه می‌دهد: داستان کوتاه قالب ادبی موردعلاقه فرهیختگان و خوانندگان جدی ادبیات داستانی است و سایر کتابخوانان نیز در شرایطی که تولید رمان خوب کم شده از قالب نوولا استقبال می‌کنند که پیچیدگی آن از داستان کوتاه کمتر است و مسائل شخصی و حوادثی را چاشنی بیان داستان کرده است.

حسینی همچنین با اذعان به اینکه از نظر شرایط اقتصادی در بدترین دوران قرارداریم و تهیه ملزومات معیشتی بسیار سخت شده، می‌گوید: بسیاری از کتاب‌های ادبی موجود در بازار به ادبیات زرد تعلق دارند که خوانندگان موقت خود را دارند و آنها را نمی‌توانیم معیاری برای سنجش وضعیت نشر رمان و نوولا قراردهیم. البته باید توجه داشت که در عصر دیجیتال و سرعت تبادل اطلاعات این روال طبیعی است که هنرهایی که کمتر زمان می‌برند مانند فیلم‌های کوتاه‌تر و رمان‌های کوتاه بیشتر طرفدار داشته باشند.

پرسشی که در نهایت باقی می‌ماند این است که آیا در ادبیات داستانی ایران دیگر کمتر شاهد رمان‌های بلند خواهیم بود و نوولا از این به بعد دست بالا را در بازار ادبیات داستانی ما خواهد داشت یا بازهم رمان‌های بلند نوشته خواهند شد و مخاطبان خود را پیدا خواهند کرد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید چشم به راه آینده بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها