شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۵
عرفان می‌تواند زبان مشترک انسان‌های امروز باشد

به گفته فاطمه (هنگامه) حیدری با وجود گنجینه‌ای غنی از متون عرفانی چون آثار مولانا، عطار و خرقانی، ادبیات کودک و نوجوان ایران هنوز نتوانسته، جایگاه جهانی پیدا کند. این در حالی است که مفاهیم انسانی و جهان‌شمول عرفان ایرانی، اگر با زبان امروز بازآفرینی می‌شدند، می‌توانستند پلی میان فرهنگ ما و نسل نوجوان و جوان جهان بسازند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ادبیات عرفانی، یکی از غنی‌ترین و جهانی‌ترین ارمغان‌هایی است که فرهنگ ما به جهان عرضه کرده. چهره‌هایی چون مولانا، عطار نیشابوری، ابوسعید ابوالخیر و ابوالحسن خرقانی، تنها شاعر یا صوفی نیستند؛ آنها روایت‌گران معنویت، عشق، انسانیت و پیوند ژرف میان انسان و هستی هستند؛ آن هم در دنیای بحران‌زده امروز که روح و روان بشر بیش از هر زمان دیگری به این مفاهیم والا نیاز دارد.

کافی‌ست نگاهی به جایگاه مولانا در غرب بیندازیم. اشعار او در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های شعر در ایالات متحده قرار دارند. با این حال، پرسش اساسی اینجاست: چرا در ایران که خاستگاه این نوع ادبیات است، همچنان نتوانسته‌ایم از ظرفیت عرفان و حکمت ایرانی برای جهانی‌سازی ادبیات کودک و نوجوان بهره ببریم؟

فاطمه (هنگامه) حیدری نویسنده کتاب «مولانا چرا گفت؟»، مولاناپژوه در گفت‌وگو با ایبنا، یکی از دلایل این ناکامی را نگاه سطحی و گاه محدودکننده‌ای می‌داند که در سال‌های گذشته بر ادبیات کودک و نوجوان سایه انداخته و می‌گوید: در حالی که در ادبیات غرب، آثاری چون «شازده کوچولو»، «تیستوی سبزانگشتی»، «هری پاتر» و… با مفاهیم فلسفی، عرفانی و هستی‌شناسانه تلفیق شده و توانسته‌اند توجه مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان به خود معطوف کنند، ادبیات کودک ما همچنان درگیر کلیشه‌های آموزشی و گاه شعاری باقی مانده است.

به گفته نویسنده کتاب «مولانا چرا گفت؟» ادبیات عرفانی ایران، برخلاف تصور رایج، نه پیچیده است و نه سنگین. بلکه زبانی سرشار از سادگی، تصویرسازی، داستان‌پردازی و تخیل است. درست همان چیزی که ادبیات کودک به آن نیاز دارد. حکایات مثنوی، منطق‌الطیر، تذکرةالاولیا و دیگر متون عرفانی، سرشار از قصه‌هایی‌ست که هم آموزنده‌اند و هم شاعرانه. این متون، اگر با نگاهی خلاق و امروزی بازنویسی و اقتباس شوند، می‌توانند الهام‌بخش داستان‌های معاصر برای کودکان و نوجوانان در سراسر جهان باشند. بنابراین اگر به جای انفعال، رویکردی فعال و نوآور به ادبیات عرفانی خود داشته باشیم، می‌توانیم نسلی از نویسندگان، تصویرگران و ناشران را پرورش دهیم که جهان را با عرفان ایرانی آشنا کنند؛ عرفانی که نه‌تنها ریشه در تاریخ ما دارد، بلکه می‌تواند زبان مشترک انسان‌های امروز باشد؛ انسان‌هایی که در جست‌وجوی معنا و آرامش‌اند.

عرفان می‌تواند زبان مشترک انسان‌های امروز باشد

هنگامه حیدری که در حال حاضر برای ترجمه «دیوان شمس» به زبان ترکی استانبولی در قونیه به‌سر می‌برد به فعالیت‌های شهردار و متولیان فرهنگی این شهر در ارتباط با معرفی مولانا به کودکان اشاره و بیان می‌کند: مسئولان شهر قونیه می‌کوشند تا مثنوی و داستان‌ها و حکایت‌هایش را به بچه‌ها که آینده‌سازان مملکت هستند بشناسانند. به همین‌خاطر هر ساعت از روز که به آرامگاه حضرت بروی، کودکانی را می‌بینی که از مهد کودک و دبستان به آنجا آمده‌اند و راهنمایانی هستند که بتوانند بخش‌های مختلف را به بچه‌ها نشان دهند و آنها را به زبانی ساده و جذاب با مولانا آشنا کنند.

به گفته مترجم کتاب «مثنوی تراپی»، در فضای آرامگاه مولانا کتابخانه‌ای ساخته و بخشی از آن را به بچه‌ها اختصاص داده‌اند تا کتاب بخوانند و بازی کنند و اتاق فکر و البته فضای استراحت داشته باشند. چراکه ترک‌ها دریافته‌اند، چهره قونیه در سال‌های اخیر تغییر کرده و برخلاف گذشته، جوان‌ها بیشتر از افراد میانسال، مشتاق زیارت حضرت مولانا و دیدن مراسم سماع و آشنایی با آثار و افکار این شاعر بزرگ هستند. پس لازم است به گروه سنی کودک و نوجوان، توجه ویژه‌ای شود.

فاطمه (هنگامه) حیدری بر این باور است که اشتیاق چندانی برای پرداختن به عرفان و تصوف وجود دارد و به‌نظر می‌رسد که برخی متولیان فرهنگی، تصوف را در تضاد با مذهب می‌دانند در حالی‌که به تعبیر استاد شفیعی کدکنی، عرفان تعبیر شاعرانه دین است و هیچ منافاتی با آن ندارد. شاید اگر متولیان فرهنگی، این نسل را با مولانا و عطار و سنایی و ابوالحسن خرقانی آشنا می‌کردند، مجالی برای عرفان‌های نوظهور باقی نمی‌ماند. از سوی دیگر ادبیات ما هم، مجالی برای ظهور و بروز در عرصه‌های جهانی می‌یافت؛ آن هم در روزگاری که آدم‌ها از صنعت و تکنولوژی خسته شده و در جست‌وجوی معنا و مفهومی فراتر برای زندگی‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها