سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سمیه خاتونی: سینمای ایران برای اقتباس در پنج نوبت به سراغ آثار فئودورداستایفسکی رفته است. در سال ۱۳۳۸ ابراهیم باقری فیلم «افسانه شمال» را با اقتباس از رمان «آزردگان» ساخت. در سال ۱۳۴۶ نیز فیلم «وسوسه شیطان» با اقتباس از رمان «برادران کارامازوف» توسط محمد زریندست ساخته شد. «شبهای روشن» به نویسندگی سعید عقیقی و کارگردانی فرزاد موتمن در سال ۱۳۸۱ به روی پرده رفت و یک سال بعد محمدعلی سجادی با اقتباس از «جنایت و مکافات» فیلم سینمایی «جنایت» را کارگردانی کرد. پنجمین مورد، فیلم سینمایی «پیرپسر» به کارگردانی اکتای براهنی است این فیلم در سال ۱۴۰۰ ساخته و در سال ۱۴۰۳ در برج میلاد در بخش ویژه جشنواره (خارج از مسابقه) نمایش داده شد. «پیرپسر» اقتباسی آزاد از رمان «جنایت و مکافات» است که در آن اتمسفر و فضای ادبیات روسیه منعکس شده است. در این این فیلمها، «شبهای روشن» به فیلمی کالت و ماندگار تبدیل شد. این فیلم یکی از ده فیلم برتر در زمینه اقتباس از ادبیات به شمار میرود. به گفته ناشران، با نمایش این فیلم، کتاب «شبهای روشن» با استقبالی زیادی از سوی خوانندگان مواجه شد و فروشی چند برابری را در بازار نشر تجربه کرد.
فرزاد موتمن، کارگردان فیلم «شبهای روشن»، در پاسخ به این پرسش که وقتی قرار است از یک کتاب ادبی در ساحت رمان و یا داستان اقتباس کنیم، چه چیزهایی از روایت و داستان قابل حذف و کدام موارد باید حفظ شود، به ایبنا گفت: در شبهای روشن، شخصیت استاد کاملاً متفاوت با آنچه در رمان توصیف شده، کار شد چرا که به نظر میرسید، ساخت فیلم درباره شخصیتی که هیچکس علاقهای به معاشرت با او ندارد، جالب نیست. بنابراین ترجیح داده شد که شخصیتی را تصویر کنیم که انزوایش خودخواسته باشد. مسیر فروپاشی شخصیت استاد، بیشتر تحت تاثیر «شیخ صنعان و دختر ترسای» عطار شکل گرفت اما توجهی که کاراکتر رمان به معماری نشان میدهد، حفظ شد.
موتمن ادامه داد: اما با توجه به بیهویتی عمومی شهر تهران که به ویژگیهای ژانری فیلم لطمه میزد، ترجیح داده شد که صحنههای خارجی کمتری داشته باشیم تا در پسزمینه پوست انداختن شهر را به سوی نوعی معماری بیهویت شاهد باشیم. شهر تهران در این فیلم کاملاً در پسزمینه اثر قرار دارد و این نکتهای کاملاً آگاهانه بود، چرا که من و فیلمنامهنویس به این نتیجه رسیدیم که فیلمی شهری بسازیم، اما شهرش کاملاً در پسزمینه قرار گیرد. «شبهای روشن» داستان دو آدم روشن است در جهانی تیره و تاریک.
وی درباره مولفه بومیسازی در «شبهای روشن» بیان کرد: شعرخوانیهای استاد و دختر، فیلم را از مسیر ادبیات ایران عبور داد و ویژگیهای بومی آن را تقویت کرد. در رمان شخصیت مادر بزرگی وجود داشت که دختر را به خود سنجاق میکرد تا مانع از معاشرت او با مردان بشود، این شخصیت به نظر واقعی نمیآمد و کاملاً حذف شد. شخصیت مادر استاد که در یکی دو صحنه کوتاه ظاهر میشود، نتیجه ممیزیها بود و اغلب صحنههای رمان اصلی با رجوع به خاطراتی که خود داشتیم بازنویسی و اجرا شدند، مثلاً به جای آنکه استاد و دختر به تماشای کنسرتی بروند، به دیدار خرابه باقیمانده از آتشسوزی سینماهای آزادی و شهر قصه میرفتند. این تصمیمی اساسی در جهت اینجائی شدن متنی بود که برای سن پترزبورگ قرن نوزدهم نوشته شده بود.
فرزاد موتمن در جمعبندی عنوان کرد: هر فیلم اقتباسی ویژگیهای خودش را دارد و حکم کلیای نمیتوان صادر کرد. مثلاً در فیلم «سراسر شب» که برداشتی بسیار آزاد از رمان «پس از تاریکی» هاروکی موراکامی بود، در نیمههای کار نوشتن فیلمنامه متوجه شدم که به شکلی کاملاً ناخودآگاه نتیجه بیشتر به اقتباسی از فیلم «آلفاویل» ژان لوک گدار شبیه شده، احتمالاً موراکامی هم رماناش را با نگاهی به این فیلم نوشته بوده است.
نظر شما