سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) محسن آزموده: عصر چهارشنبه آقای محمدخانی تماس گرفت و با صدای گرفته گفت: استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو در گذشت. او گفت: همین الان با دکتر حسین معصومی همدانی تلفنی صحبت کردم، صدایش گریان بود و قصد عزیمت به همدان داشت. بعداً از دوستی شنیدم که غیر از همکاری و دوستی بین این دو استاد، با هم رابطه قوم و خویشی هم دارند. از شنیدن خبر درگذشت این پژوهشگر قدیمی افسوس خوردم. میگفتند مدتی ناخوشاحوال بوده و در بستر بیماری. همین چند روز پیش در ایام عید بود که برای نوشتن یادداشتی درباره خیام نیشابوری به تکنگاری استاد ذکاوتی قراگزلو مراجعه کردم. در نتیجه همین جستوجو بود که ترغیب شدم دیگر تکنگاری او درباره جاحظ را هم بخوانم. یک تکنگاری هم راجع به ابوحیان توحیدی نوشته. خیام آشناتر از آن است که نیازی به معرفی داشته باشد اگرچه رویکرد تاریخی استاد ذکاوتی به زندگی و زمانه خیام با دیگر نوشتهها درباره او متفاوت است و به خصوص در زمان انتشار چاپ نخست در مجموعه بنیانگذاران فرهنگ بسیار مورد توجه قرار گرفت. اما جاحظ و ابوحیان دو چهره کمتر شناختهشده در تاریخ علم و فرهنگ ما هستند و فکر میکنم تنها تکنگاریهای موجود در فارسی درباره این دو بزرگ به قلم استاد ذکاوتی قراگزلو باشد.

همچنین به خاطر آوردم که قبل از عید هم از دوستانم در نشر نی کتاب «اسکندر و عیاران» او را گرفتم که خلاصهایست از کلیات هفت جلدی اسکندرنامه، نقالی منوچهر خان حکیم. استاد ذکاوتی قراگزلو پرکار بود و زندگی پر خیر و برکتی داشت. ایبنا چند سال پیش کتابشناسی او را منتتشر کرد. بیش از شصت اثر تالیفی و ترجمه و تصحیح به نام او ثبت شده. نگاهی گذرا به این فهرست رشک برانگیز است و به خوبی حوزه متنوع علایق او را نشان میدهد. به تاریخ و فرهنگ ایران در دوره اسلامی علاقهمند بود و به ویژه به عصر موسوم به طلایی فرهنگ و تمدن ایرانی در سده چهارم هجری میپرداخت و در این زمینه کتاب کلاسیک آدام متز مستشرق آلمانی با عنوان «تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، یا، رنسانس اسلامی» را به فارسی ترجمه کرده بود.
استاد ذکاوتی قراگزلو از خانوادهای اهل عرفان و ادب بر آمده بود. خودش در این باره به کوتاهی چنین نوشته: «پدرم مرحوم شیخ علیاصغر ذکاوتی قراگزلو متخلص به «زمزم همدانی»، عالم و ادیب و خطیب و عارف و مدرس و شاعر بود. مادرم از خاندان حاج محمدجعفر کبوتراهنگی (مجذوب) از عارفان نامدار قرن سیزدهم هجری است. از کودکی با کتاب بزرگ شدهام و از حضور در مجالس اهل علم در همدان و قم بهره برده و از محضر پدرم و دیگر خویشاوندان که اهل علم بودند، استفاده کردهام». او با این زمینه خانوادگی شیفته زبان و فرهنگ فارسی و عربی بود و به حوزهای علاقه داشت و در آن کار میکرد که امروز کمتر کسی حال و حوصله و مهارت و توانایی پرداختن به آن دارد. میراثدار بزرگانی چون علامه قزوینی و مینوی و نفیسی بود. در روزگار ما مثل او بسیار انگشتشمارند و وجود شریفشان غنیمت و ذیقیمت، استادانی چون محمد علی موحد و محمدرضا شفیعی کدکنی و مهدی محقق و فتح الله مجتبایی. عمرشان دراز و سایهشان پاینده. یاد استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو هم گرامی و جاودان. به قول علما «عاش سعیدا و مات سعیدا».
نظر شما