جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۹
روایتگر حادثه ای که قلم ها را به تکاپو انداخت

زهرا شنبه‌زاده نویسنده کتاب «مهمان حبیب» گفت: در روز ۱۳دی ماه ۱۴۰۲ بود که برای ثبت رویدادها از شور و شوق مردمی به شهر کرمان رفته بودیم اما پس از اتفاق حادثه تروریستی ورق کاملا برگشت و تمامی نویسندگان اعزام شده برای این ویژه برنامه به ثبت روایت های این رویداد تلخ و ناراحت کننده پرداختند.

سرویس فرهنگ و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا درست در روز ۱۳ دی ماه ۱۴۰۲ مصادف با ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و در جریان برگزاری چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و همرزمان ایشان بود که ناگهان اتفاقی تلخ و باور نکردنی سراسر کشور را فرا گرفت. حادثه تروریستی در گلزا شهدای کرمان رخ داد، و اتفاقی تلخ را برای ایرانیان به خصوص مردم شهر کرمان به ارمغان آورد.

این حادثه باعث شهادت و زخمی شدن بسیاری از هم وطنان شد و تاسف و غم عمیقی را به جای گذاشت. دست تقدیر باعث شد تا نویسندگانی که برای ثبت شور و شوق مردم برای برگزاری سالگرد شهادت در کرمان حاضر شده بودند، به ثبت روایت های تلخ و غمگین از این حادثه بپردازند.

ماحصل این نوشته ها و روایت ها کتاب «مهمان حبیب» است که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و دستاورد جمعی از نویسندگان می باشد.

یکی از نویسندگان این اثر زهرا شنبه زاده است که یادداشتی را از روز واقعه بیان کرده است. در ادامه به این یادداشت می پردازیم:

«حدود دو هفته پیش از فرا رسیدن سالگرد شهادت سردار دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی، آقای اسلامی از حوزه هنری کرمان با دفتر ادبیات پایداری استان هرمزگان تماس گرفتند و خواستار اعزام دو نویسنده برای ثبت روایت‌های شور و شوق مردمی در چهارمین سالگرد شهید حاج قاسم شدند. اما به دلیل تداخل در برنامه‌ریزی، تنها من عازم این سفر شدم.نویسندگان مدعو از استان‌های مختلف فارس، سیستان و بلوچستان، اصفهان، یزد، خوزستان، چهارمحال و بختیاری و هرمزگان بودند که اغلب آن‌ها بانوان فرهیخته‌ای بودند.

با فرا رسیدن روز نخست، پس از اسکان، بازدید از کارگاه ساخت ضریح و گلزار شهدای کرمان آغاز شد. شب سالگرد، به همراه دوستان و در کنار آقای اسلامی در گلزار حضور یافتیم و به ثبت روایت‌هایی پرداخته شد که همچون آیینه‌ای از شور و شوق مردم دل‌داده به حاج قاسم بود. صبح روز سیزدهم، تا حدود ۴۰ دقیقه پیش از وقوع حادثه تروریستی، همه درگیر نوشتن روایت‌ها، عکاسی و مصاحبه با مردم در گلزار بودیم.
پس از حادثه، نویسندگان مرد گروه، نخستین افرادی بودند که به محل رسیدند و با شجاعت در جمع‌آوری پیکرهای شهدا و کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان دست یاری دراز کردند. آقای اسلامی و تعدادی از دوستان نیز به سراغ خانواده‌های داغ دیده رفتند تا همدردی خود را ابراز کنند. در این میان، خانم حسینی، از کادر درمان، با حضور به موقع در بیمارستان، روایت‌های دست اول از مجروحان و شهدا را ضبط می‌کرد و همزمان، برخی از دوستان در تلاش بودند تا این روایت‌ها را پیاده‌سازی کرده و در کانال «رواینا» برای اطلاع‌رسانی منتشر کنند.
عده‌ای از نویسندگان به مراکز انتقال خون رفته و برخی دیگر، علی‌رغم ممانعت‌های اولیه، به گلزار بازگشتند. همه دوستان تا نیمه شب مشغول نوشتن و جمع‌آوری روایت‌ها بودند. صبح روز بعد، گروهی دیگر از نویسندگان دوباره به گلزار رفتند تا از حال و هوای مردم کرمان و حضور بی‌وقفه آنان روایت‌هایی جمع‌آوری کنند.
اما شاید سخت‌ترین بخش این کار، تحمل تلخی حادثه و صحنه‌های دردناک آن بود. با وجود این، سنگینی رسالت هنری به ما یادآوری می‌کرد که باید دست به قلم برده و روایت‌های مردمی را ثبت کنیم؛ رسالتی که مجال عزاداری و تسکین خاطر را از ما می‌گرفت. نوشتن در میان چنین شرایطی، به ویژه همراه با مصاحبه‌های دشوار، بار سنگینی بر دوش داشت. دلشوره ناشی از بی‌خبری از سرنوشت کسانی که تنها یک ساعت پیش با آن‌ها در گلزار صحبت کرده بودم، همواره همراه من بود و به شدت آزاردهنده بود.»

کتاب «مهمان حبیب» ۳۶ روایت از مشاهدات ده‌ها نویسنده از اتفاقات تروریستی مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی است که با حضور در گلزار شهدا، منازل شهدا، بیمارستان‌ها، مراکز انتقال خون، کوچه‌ها و خیابان‌های کرمان روایت‌های دست اولی از پیش از واقعه ترورریستی و پس آن را نوشته‌اند.

این اثر در ابتدا قرار بر این بود تا شور و شوق مردمی در سالگرد حاج قاسم را به نگارش دربیاورند، ویژه برنامه‌ای با عنوان رویداد «روایت‌نویسی رسم وفا» که با حضور ده‌ها نویسنده در این مراسم برگزار می شد. اما با وقوع واقعه تروریستی در عصر ۱۳ دی رخدادها و روایت‌ها طور دیگری رقم می‌خورد. و نویسندگان حاضر رسالت خود را تغییر دادند و به ثبت این وقایع تلخ و ناراحت کنند پرداختند.

ازبین رویدادهای ثبت شده تعدادی گزینش و انتخاب شده اند که دستاورد آن کتاب پیش رو یعنی «مهمان حبیب» می باشد.

این اثر به همت حوزه هنری کرمان با همراهی احسان قائدی راهبر رویداد روایت نویسی، محمدمهدی رحیمی مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری کشور و علیرضا اسلامی مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری کرمان و جمعی از نویسندگان تهیه و تولید شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«-با سوز بخون

این «با سوز بخون» ش را طوری گفت که انگار توی دلش کوره‌ای هزار درجه‌ای است. سرم را برگرداندم سمت تی‌وی وال بزرگی که ابتدای گلزار قرار داشت. دیدم پدر شهید سلطانی‌نژاد که هشت نفر از اعضای خانواده‌اش را از دست داده از مداح چنین تقاضایی دارد.

دوباره مداح میکروفون رو در دست گرفت:

-صبر کنید. صبر کنید. فعلاً جنازه رو توی قبر نذارید. پدر شهید می‌خواد یه صوتی از دخترش پخش کنه.

نیمی از افراد حاضر در گلزار خودشان را رساندند روبروی تلویزیون.
-سلام، مریم سلطانی‌نژاد هستم، شش ساله. پیش‌دبستانی حضرت رقیه. شهر کرمان. می‌خوام یکی از وصیت‌های حاج قاسم را براتون بخونم.»

کتاب «مهمان حبیب» از سوی انتشارات سوره مهر با شمارگان ۵۰۰ نسخه، در ۲۵۲ صفحه و با قیمت ۲۳۵ هزار تومان در کتابفروشی‌ها موجود است.

روایتگر حادثه ای که قلم ها را به تکاپو انداخت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها