به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ فیلم «هنوز اینجا هستم» به کارگردانی والتر سالس، کارگردان نامدار برزیلی است. این فیلم، بازگویی داستانی از درد و دلتنگی در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل است. اقتباس از کتابی با همان نام، آن را به یکی از مهمترین آثار سینمایی سال تبدیل کرده است. تمرکز اصلی این یادداشت بر مقایسهی داستان فیلم و کتاب و تحلیل عناصر اقتباسی در آن است، تا نشان دهد چگونه والتر سالس توانسته است با دقتی هنری، محتوای کتاب را به پردهی نقرهای بیاورد.
رویکرد والتر سالس
فیلم «هنوز اینجا هستم» از رمانی تاریخی و مستند اقتباس شده است که زندگی روبنس پایوا و خانوادهاش را در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل روایت میکند. داستان اصلی کتاب، ناپدید شدن روبنس پایوا، فعال سیاسی، توسط نیروهای امنیتی برزیل در سال ۱۹۷۱ را به تصویر میکشد و تلاشهای خانواده او برای کشف حقیقت را دنبال میکند. در مقابل، والتر سالس تلاش کرده است تا با نگاهی هنری و سینمایی، این روایت تاریخی را در قالبی احساسی و بصری به تصویر بکشد. سالس با الهام از سبک روایت کتاب، موفق شده است تا با دقت، فضای زمانی و مکانی دههی ۷۰ میلادی برزیل را بازآفرینی کند. از صحنههای بازداشتهای سیاسی تا نمایش تنهایی و دلتنگی اعضای خانوادهی پایوا، همه با زیبایی و احساسی به تصویر کشیده شدهاند که به مخاطب اجازه میدهد خود را در کنار شخصیتها احساس کند. در این میان، بازسازی شخصیت یونیس، همسر روبنس، یکی از نقاط قوت فیلم است که به خوبی نشاندهندهی قدرت اراده و تلاشهای او برای کشف حقیقت است.
شخصیتپردازی در فیلم و کتاب؛ چالشهای اقتباس
یکی از مهمترین چالشهای اقتباس، نحوهی انتقال شخصیتها از صفحات کتاب به دنیای سینما است. والتر سالس با همکاری بازیگران برجستهای همچون فرناندا تورس، موفق شده است تا پیچیدگیهای شخصیتهای اصلی داستان را به نمایش بگذارد. در کتاب، یونیس زنی شجاع و مقاوم به تصویر کشیده شده که در مقابل دروغها و فشارهای نظامی به دنبال عدالت است. این جنبه از شخصیت او در فیلم نیز حفظ شده است؛ اما سالس تلاش کرده تا این تصویر را با حسهای بصری بیشتری مانند چهرههای متفکر و سکوتهای طولانی دراماتیک به تصویر بکشد. با وجود این، کتاب به دلیل ذات متنی خود، به خواننده اجازه میدهد به عمق ذهن و احساسات شخصیتها نفوذ کند. در حالی که در فیلم، روایت بصری اولویت دارد و سالس تلاش کرده تا با استفاده از زبان تصویر، همین احساسات را انتقال دهد. در این مورد، انتخاب فرناندا تورس در نقش یونیس نقش کلیدی در موفقیت فیلم ایفا کرده است؛ زیرا توانسته است با بازی قوی خود، بخش بزرگی از این بار عاطفی را به دوش بکشد.
روایت داستان؛ وفاداری به منبع یا خلاقیت سینمایی؟
در اقتباس از یک اثر ادبی به سینما، وفاداری به داستان اصلی و در عین حال ایجاد خلاقیتهای سینمایی، چالشی اساسی است. سالس در «هنوز اینجا هستم» توانسته است بین این دو جنبه تعادل برقرار کند. او در عین حال که به روایت اصلی کتاب وفادار مانده، با استفاده از جلوههای بصری و کارگردانی دقیق خود، فیلمی تأثیرگذار و مستقل خلق کرده است. یکی از نکات برجسته در این اقتباس، نحوهی به تصویر کشیدن سالهای طولانی ناپدید شدن روبنس و تأثیرات آن بر خانواده است. در کتاب، این دوران به صورت مفصل با جزئیات فراوانی توصیف شده است؛ اما در فیلم، سالس با استفاده از قاببندیهای هنرمندانه و موسیقی مناسب، این حس زمان را به خوبی منتقل کرده است. به طور مثال، صحنههایی که در آن یونیس با امید به بازگشت همسرش در برابر پنجره مینشیند، نمادی از انتظار طولانیمدت اوست که به زیبایی و بدون نیاز به دیالوگهای طولانی به تصویر کشیده شده است.
پیامهای سیاسی و اجتماعی؛ از کتاب تا سینما
«هنوز اینجا هستم» نه تنها به عنوان یک فیلم، بلکه به عنوان یک اثر هنری با پیامهای عمیق سیاسی و اجتماعی اهمیت دارد. همانطور که کتاب به نقد دیکتاتوری نظامی برزیل و فشارهای اجتماعی و سیاسی آن دوران میپردازد، فیلم نیز این جنبهها را در قالبی سینمایی بازتاب میدهد. والتر سالس با استفاده از صحنههای واقعی از اعتراضات و بازداشتهای سیاسی، تاریخ تلخ برزیل را زنده میکند و به مخاطبان خود یادآوری میکند که این داستان تنها متعلق به گذشته نیست، بلکه به زمان حال و آینده نیز مرتبط است. در کتاب، نویسنده با استفاده از جملات تند و تأملبرانگیز، مخاطب را با شدت درد و رنج خانوادهی پایوا مواجه میکند. این رویکرد در فیلم نیز به وضوح دیده میشود. اما سالس با استفاده از سکوتهای دراماتیک و تمرکز بر روی چهرههای بازیگران، به جای استفاده از دیالوگهای سنگین، پیامهای عمیق خود را منتقل میکند. این رویکرد به فیلم حالتی شاعرانه و تأملبرانگیز میبخشد که در عین وفاداری به کتاب، یک تجربهی سینمایی منحصربهفرد ایجاد کرده است. اقتباس از کتاب به سینما همواره چالشی بزرگ برای فیلمسازان است، اما والتر سالس با «هنوز اینجا هستم» ثابت کرده است که میتوان با حفظ عمق داستان اصلی، آن را به شکلی هنری به تصویر کشید. این فیلم، با وفاداری به روایت اصلی کتاب و در عین حال خلق دنیای سینمایی مستقل، توانسته است به یک اثر سینمایی برجسته تبدیل شود که نه تنها به تاریخ برزیل میپردازد، بلکه به مسائل انسانی و اجتماعی نیز توجه دارد. همانطور که سالس با فیلمهای گذشتهاش چون «ایستگاه مرکزی» درخشش خود را در عرصهی جهانی نشان داده بود، «هنوز اینجا هستم» نیز میتواند به عنوان یک اثر مهم در سینمای معاصر شناخته شود و شانس زیادی برای جلب نظر منتقدان و مخاطبان دارد. این فیلم، ترکیبی از هنر روایتگری سینما و عمق داستانی ادبیات است که آن را به یکی از رقبای جدی جوایز جهانی مانند اسکار تبدیل میکند.
نظر شما