به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدمسعود علویتبار در نشست ادبی «سلام بر هَمْدان» که شامگاه ۲۹ دی ماه، در پاسداشت و حمایت از مجاهدان انصار الله یمن به میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد، عنوان کرد: سرزمین یمن به شهادت تاریخ و روایات موجود همواره حامل فرهنگ بوده و اهالی فرهیخته آن نزد پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) همواره محبوب بودهاند. اهل یمن و همچنین انصار پیامبر یعنی قبایل اوس و خزرج که یمنیالاصل بودند، بیشترین حمایت را از رسول خدا به عمل آوردند، بنابراین یمن و یمنیها در روایات بسیاری مورد مدح و ستایش قرار گرفتهاند. در همین زمینه در روایتی پیامبر اکرم (ص) «نفس الرحمن» را از جانب یمن دانستند و فرمودند «إِنَ نَفَسَ الرَّحْمَنِ یَأْتِینِی مِنْ قِبَلِ الْیَمَنِ فَحَیِیَتْ بِذَلِکَ النَّفَسِ صُورَةُ الْإِیمَان»، یعنی نفس رحمن از سوی یمن به سویم میآید و به این نفس است که صورت و بنای ایمان زنده و برپا میشود.
علویتبار در بخشهای دیگری از سخنان خود اضافه کرد: زمانی که در طول شش ماه تبلیغ توسط براء بن عازب و خالد بن ولید حتی یک نفر در یمن مسلمان نشد، با اعزام امام علی (ع) به یمن توسط حضرت محمد (ص)، افراد قبیله همدان در همان روز اول همگی به اسلام مشرف شدند و دیری نپایید که در پی آن دیگر قبایل یمن نیز به اسلام گرویدند. زمانی که خبر به رسول خدا رسید حضرت سجده شکر به جای آوردند و فرمودند «سلام بر هَمْدان، سلام بر هَمْدان».
وی با بیان اینکه اهالی قبیله همدان همواره هوادار امام علی (ع) بودند واز زنان و پیران و جوانان این قبیله عده بسیاری درجنگ صفین با امام همراهی کردند و به شهادت رسیدند، گفت: قبیله همدان در دوران معاصر نیز با نیروی حوثیها که شاخهای از این قبیله هستند همانند صدر اسلام از قدرت و نفوذ زیادی در یمن و همچنین در منطقه برخوردارند.
وی در انتها ضمن قرائت آیه ۶ از سوره مبارکه الشرح عنوان کرد: «إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرًا»، مسلّماً با هر سختی و در دل هر سختی آسانی است، قدرتگیری روزافزون جنبش انصار الله یمن در سختیها و جنگهای متعدد روی داده بهدرستی مصداق بارزی برای این آیه شریفه از کلام الله مجید است. جنبش انصارالله یمن از سال ۲۰۰۴ با علی عبدالله صالح به عنوان یک جنبش داخلی درگیر بود سپس با آغاز بهار عربی از ارکان قدرت شد، بعد از آن با قدرتگیری مضاعف و پس از تسلط بر صنعا وارد یک نبرد با ائتلاف سعودی شد که در جریان این نبرد هشت ساله از یک گروه محدود به عنوان یک قدرت مشروع نزد ائتلاف سعودی قد علم کرد. جنبش انصار الله یمن اکنون و در جریان تحولات غزه ضمن تقویت و یاری دادن جبهه مقاومت، بهعنوان یک قدرت و صحنهگردان منطقهای با قدرتهای استکبار بینالمللی رویارویی غرورآفرینی را دنبال کرده و تمام ابرقدرتهای اهریمنی خصم جهانی را به سخره گرفته است.
در این برنامه که با بداههنویسی مسعود ربانی همراه بود شاعرانی چون علیرضا قزوه، امیر عاملی، محمدعلی بوسفی، سیدمسعود علویتبار، مهدی باقرخان، سیدمهدی بنیهاشمی لنگرودی، نغمه مستشارنظامی، فاطمه نانیزاد، سیدهکبری حسینیبلخی، فاطمه ناظری، مریم فروزانکیا، سارا رمضانی، صبا فیروزی و سارا عبداللهی حضور داشتند.
تعدادی از اشعار ارائه شده در این نشست را با هم میخوانیم:
شعر نغمه مستشارنظامی
اشک سحرم، عطر گل یاسمن است این
محبوبه ی شب، تازه شهید چمن است این
این سوخته پر، شعر من این همدم ققنوس
طوفان زده ی داغ پس از سوختن است این
این چشم خمارین به صد شعر سخن گو
مشکین غزل طرفه غزال ختن است این؟!
عشق است؟ سلام است؟ سرود است؟ حماسهست
مهر است؟ سپهر است؟ درفش وطن است این
یک روز شکوفاتر از این شاخ هلو بود
یک شاخه خشکیده درین پیرهن است این
طفل است اگر، کو لب خندان و عروسک؟
گر مرد شهید است چرا بیکفن است این؟
یک مادر دلسوخته در گوش غزل گفت
پایان غمانگیز گل سرخ من است این
ای وای بهارم، غزلم، طرفه نگارم
اینگونه مپندار که رسم کهن است این
عهد کهن ما نظر حضرت عشق است
وابسته به اذن و نفس پنج تن است این
ای مادر دلتنگ، شکایت به علی (ع) بر
میزان جهان است، مه شبشکن است این
از جام گل سرخ، عقیقش شده خونرنگ
آری یمن است این، یمن است این، یمن است این!
شعر امیر عاملی
گرفته سینه مجروحمان، بهانه زخم
نشان دهید خدا را به ما، نشانه زخم
به یمن داغ دل لالههای خونین است
اگر سرود رهایی است، در ترانه زخم
ز مرگ سرخ، دلا! عاشقان نمیترسند
که میکشند به جان، ناز تازیانه زخم
چگونه ننگ سلامت به دوش خسته کشیم؟
در این چکاچک شمشیر و این زمانه زخم
لباس عافیت و امن و عیش، زان شما
که ما شهید بلاییم در کرانه زخم
بس است فخر من و ما که بردهایم امیر
هزار سرو دلاور به روی شانه زخم
بیا به تیغ شهادت دوباره بوسه زنیم
که ماندگار بمانیم با نشانه زخم
شعر محمدعلی یوسفی
اینجا کجا؟ مهد دلیران است و شیران
اینجا فلسطین است، لبنان است، ایران
آینده با نام بلندش میدرخشد
هم در حدیث است این بشارت هم به قرآن
یاران مهدی برخی اهل این دیارند
نامش گره خورده است با تقوی و ایمان
با نام و یادش میتپد قلب جهانی
از وحشتش دیگر جهانی گشته لرزان
اینجا نشانیها ز حزب الله دارد
مثل سلحشوران حزب الله لبنان
ترسی ز استکبار و آمریکا ندارند
در راه دین حق گذشتند از سر و جان
مردانی از نسل سلحشور اُویسند
در عزمشان هرگز نمیبینید نقصان
حالا یمن با نام حوثیهاست مشهور
با نام شیعه، نام عاشورا، مسلمان
نام تشیع، نام اسلام است و قرآن
بر نقشه اهریمنان شد مهر بطلان
بر تارک تاریخ، شیعه میدرخشد
با انقلاب و خیزش و با خون و عصیان
شعر فاطمه نانیزاد
باز در پرده عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
به تماشا ننشینید که نی در تبوتاب
سوز دل را بنوازد به نوایی دیگر
آخر ای مردم سرگشته کجایید، کجا؟!
روضه اینجاست، همینجاست، نه جایی دیگر
پرده در پرده علیاکبر و قاسم در خون
روضه اینجاست بیارید عبایی دیگر
ای برادر، وسط معرکه دریاب مرا
باز در علقمه پیچید صدایی دیگر
باز هم طفل رباب است، به خود میپیچد
خیمه آورده برون دست دعایی دیگر
بازهم ابنِزیاد و پسر سعد و سنان
شمرها، حرملهها، جور و جفایی دیگر
سر اگر رفت، مپرسید که عمامه کجاست
رفت از پیکر مظلوم ردایی دیگر
یاد ویرانهنشینی که دل شب جان داد
داد بر اشک یمن حالوهوایی دیگر
نوعروسان چمن شام غریبان دارند
در یمن جشن عروسیست عزایی دیگر
این حماسه همه از ذکر مصیبت جوشد
خون بگریید همه صبح و مسایی دیگر
پسر مکه، کجایی که حرم مظلوم است
فتنۀ آلِسعود است و خدایی دیگر
وقت آن است اجابت شود این زمزمهها
از پس پرده غیبت به درایی دیگر
صلهام آتش دردیست که در دل دارم
درد اگر عشق تو باشد چه دوایی دیگر
شعر سیدهکبری حسینیبلخی
من که از کودکی خویش به دور از وطنم
روز میسوزم و شب در شُرُف ساختنم
خانهام در شب تاریخ به یغما رفته
باد هی میخورد از چار ستون بدنم
مثل یک برج قدیمی وسط شهر بزرگ
سالها است که در حال فروریختنم
شده ایران وطن دوم این آواره
گرم در خویش گرفته است چنان پیرهنم
خوشه گندم ما بود فشنگ و دیدند
مردم شهر که زخمیست سراپای تنم
بلخ با غزه و شیراز چه فرقی دارد
من مسلمانم و پیوسته مصر و یمنم
صعده با غزّه و با غزنه و رَی یکسان است
گاهی سلمان و اباذر، گه اُوَیس قَرَنم
درّ صحرای نجف در شرفالشمس جهان
لعل زیبای بدخشان و عقیق یمنم
یمنی که نهراسیده از آشوب جهان
یمنی که به من آموخته: یک شیرزنم
زنم اماعطش سرخ شهادت دارم
کاش روزی بشود پیرهن من کفنم
شعر صبا فیروزی
جان برکف و با عشق ولایید شما
از هر چه به جز خدا رهائید شما
با لشکری از سپاه حق آمدهاید
مردان یمن! دست خدایید شما!
شعر شعبان کرمدخت
لب بازکن ز غیرت اهل یمن بگو
تاریخها به یاد اویس قرن بگو
دریای سرخ را به تماشای خود بیار
از همت همیشه مردان سخن بگو
از دور اگرچه زوزه مرحب رسد به گوش
از بازوان این همه خیبرشکن بگو
همدان قبیلهای است، علی را شناختهست
از شور یاوران حسین و حسن بگو
دنیا به صهیونیست اگر دل سپردهاست
لب باز کن ز غیرت اهل یمن بگو
نظر شما