گفتگو با نویسنده کتاب «کرشمه ماه؛
نگاهی به بخشهای مغفول زندگی آیتالله بهجت/ آیتالله بهجت اهل سکوت و کتمان بود
عباسی اقدام بیان کرد: «کرشمه ماه» کنکاشی جدید در جزئیات کمتر توجه شده و مغفولمانده زندگی آیتالله بهجت است که در قالب روایتهای کوتاه بیان شده است.
چه انگیزه و هدفی باعث شد که به نگارش سبک زندگی و سیره آیتالله بهجت پرداختید؟
شدیداً معتقدم جامعهای میتواند سالم، پویا و بالنده و سازنده باشد که بزرگان و مشاهیر خود را به «درستی» و آنگونه که هستند، بشناسد و با شناخت و آگاهی از شیوه زیستشان، از آنها الگوبرداری کند. پرداختن به این دغدغه مهم از جمله انگیزههایی بود که باعث شد به نگارش سبک زندگی علما علاقهمند شدم. از طرفی با مطالعه و پژوهش بیشتر در باره زندگی آیتالله محمدتقی بهجت، متوجه ویژگیها و برجستگیهای شخصیت ایشان شدم و به این نتیجه رسیدم کاری انجام بدهم که تا حدودی نو باشد. از طرفی جوانپسند و خوشخوان باشد و مهمتر از همه، قد و قامت رعنا و سیمای زیبای این بنده خالص خدا در این اثر در حد امکان، کامل دیده شود. به همین خاطر سومین دفتر مجموعه «قلهها به آسمان نزدیکترند» را به سبک زندگی آیتالله بهجت اختصاص دادم.
نگارش کرشمه ماه چقدر طول کشید؟ برای نگارش این اثر با چه مشکلات و چالشهایی روبرو بودید؟
تحقیق، پژوهش و فیشبرداری و تنظیم نهایی «کرشمه ماه» که سومین دفتر از مجموعه «قلهها به آسمان نزدیکترند» است، بیش از یک سال زمان برد. چون منابع مکتوب بسیار کمتری از آیتالله بهجت با موضوع سبک زندگی و سیره عملی ایشان در دسترس است. چالش مهم دیگر اینکه خود آیتالله بهجت به واسطه منش و سلوک خاصی که داشته اهل سکوت و کتمان بود. ایشان در طول زندگی با برکت خود چیز زیادی در باره کارها و اوضاع و احوال خود نگفته و ننوشته است. حتی سالها اجازه نمیداده که درسهای ایشان ثبت و ضبط شود.
برای تالیف سبک زندگی و سیره عملی آیتالله بهجت که از شخصیتهای برجسته دینی هستند با چه مشکلات و چالشهایی مواجه شدید؟
به نظر من مهمترین مشکل در نگارش کتابهای زندگینامه، نبود یک مرکز یا موسسه ویژه درباره معرفی، نشر و ترویج زندگی مفاخر، مشاهیر و خصوصاً علمای معروف است. در بعضی از کشورها موسسهای برای این کار اختصاص داده شده که کار آن بهطور ویژه جمعآوری، تنظیم و نشر آثار بزرگان است.
چالش دیگر برای این قبیل آثار، مشکل دسترسی به آثار بهجا مانده از بزرگان و مشاهیر به ویژه علمای معروف است. پراکندگی منابع و نبود یک مجموعه منسجم، کار پژوهش و تحقیق را صد چندان دشوار میکند که امیدوارم مسئولین امر به این مهم توجه کنند. مهمترین مشکل و چالش من در نگارش این کتاب وفور مطالب مغشوش و بدون منبع و کمبود منابع و روایتهای متقن و موثق بود. متاسفانه فضای مجازی به قدری با اطلاعات ناقص، مغشوش و بی پایه انباشته و آلوده شده که تشخیص سره از ناسره واقعاً دشوار است و زمان و انرژی زیادی را از نویسنده میگیرد.
شما در کتاب «کرشمه ماه» بیشتر به کدام یک از وجوه آیتالله بهجت پرداخته اید؟
در کتاب «کرشمه ماه» به یکی از وجوه کمتر پرداخته شده ایشان یعنی سبک زندگی و سیره عملی آیتالله بهجت پرداختهام آن هم با شیوهای متفاوت. به عبارت ساده میتوان گفت که «کرشمه ماه» بیان جزئیات زندگی آیتالله بهجت است. «کرشمه ماه» کنکاشی جدید در جزئیات کمتر توجه شده و مغفول مانده زندگی آیتالله بهجت است که در قالب روایتهای کوتاه بیان شده است. هر یک از این روایتهای کوتاه به مثابه یک قطعه از جورچین بزرگی است که با قرار گرفتن در کنار هم تصویری کلی از شخصیت آیتالله بهجت ارائه میدهد. جورچینی که در آن میتوان تصویر تمام قد حضرت ایشان را به تماشا نشست.
از ویژگیها و شاخصههای مهم این اثر بگویید. نقطه تمایز کتاب «کرشمه ماه» با سایر کتابهای چاپ شده در باره آیتالله بهجت چیست؟
یکی از ویژگیهای این اثر، پرهیز از کلیگویی و پرداختن به جزئیات و ریزهکاریهاست. به شخصه معتقدم که دوره کلیگویی و مفصلنویسی سپری شده و ما ناچاریم که به سمت کوتاهنویسی حرکت کنیم و بیشتر به جزئیات و ناگفتههای ریز بپردازیم. چون نسل کنونی به ویژه نسل جوان، نسل شتاب است و میخواهد خیلی زود به نتیجه برسد، حوصله مطول و مفصلخوانی ندارد. «کرشمه ماه» روایت محور و پر از جزئیات است. من بیشتر به جزئیاتی پرداختهام که درباره آیتالله بهجت کمتر گفته شده است. در هر فصل از زندگی ایشان جزئیات مهم و اثرگذاری وجود دارد که به برخی از آنها اشاره شده است. ویژگی مهم دیگر این کتاب پرداختن به روند تکامل و سیر تحول و تطور شخصیت این عالم ربانی است.
در صورت امکان کمی بیشتر در این باره توضیح بفرمایید
یکی از دغدغههای اصلی من در نگارش «کرشمه ماه» این بود که در کنار معرفی و شناسایی آیتالله بهجت و پرداختن به سبک زندگی و سیره عملی ایشان، بهطور غیر ملموس و زیر پوستی، روند تکامل شخصیت ایشان را پیگیری و ترسیم کنم. به نظرم این فقره، نکته کلیدی این کتاب است. برای نیل به این هدف سعی کردم این خط سیر را از بدو تولد ایشان تا روزهای پایانی زندگی رصد کنم تا مخاطب با مطالعه این اثر از نزدیک در جریان شکلگیری و تکامل و ترقیات محمدتقی بهجت باشد. سرمنشاء و ریشه تکامل و تحول آیتالله بهجت، استفاده ایشان از محضر اساتید صاحب رای و صاحب نفس است. یعنی همنفسی و همنشینی با اساتید برجسته و شناخته شدهای که هر یک تاثیر بسیار بزرگی در شکلگیری شخصیت ایشان داشته است.
چه اساتید و بزرگانی در شکلگیری شخصیت این عالم برجسته نقش داشته اند؟
شیخ محمدتقی از بدو تولد تا 30 سالگی بدون وقفه تحت نظر و تحت تربیت شخصیتهای بزرگی بوده است. نخسیتن آموزگار و مربی ایشان پدرشان بودند. یعنی میرزا محمود بهجت که فردی معتمد و شاعر اهل بیت (ع) بودند. در هشت سالگی، دست مهربان تقدیر، آیتالله شیخ احمد سعیدی را سر راه محمدتقی قرار داد و مسیر او را از «مکتبخانه کوکبی» به سمت مسجد سعیدی کج کرد. آشنایی با شیخ احمد، مهمترین و پر رنگترین اتفاق زندگیاش در دوره نوجوانی بود. به واسطه آشنایی با آیتالله شیخ احمد سعیدی مجذوب نماز خواندن ایشان شد و برای اولین بار طعم شیرین نماز را چشید. بعد از آن همیشه نماز همراه او بود. اتفاق بسیار مهم دیگر در زندگی شیخ محمدتقی آشنایی با شیخ مرتضی طالقانی در نجف است.
از رابطه آیتالله بهجت با شیخ مرتضی طالقانی بیشتر بگویید؟ گویا آیتالله بهجت در مقطعی پرستار ایشان هم بودند؟
سالهای اولیه حضور در نجف اشرف، وقتی باخبر شد که در مدرسه سید، همسایه دیوار به دیوارش شیخ مرتضی طالقانی است از شادی پر گشود. شیخ مرتضی، نگین مدرسه سید بود. پیرمردی که از چوپانی در کوهپایههای الموت قزوین به قله علم و عرفان رسیده بود. وقتی چند جلسه پای درس اخلاق این عالم زاهد و «سلمان روزگار» نشست، مبهوت بزرگی و عظمت این حکیم بزرگ شد و بیش از همه تحت تاثیر مراقبه و عبادت عجیب ایشان قرار گرفت.
راهیابی به جلسات درس فقه و اصول آیتالله غروی(کمپانی) و آشنایی با سیره و منش عالمانه ایشان، نقطه عطف دوره تحصیل شیخ محمدتقی در حوزه نجف بود. ایشان با شرکت در جلسات درس آیتالله غروی، شیرینی و حلاوت «فقه» را چشید و بیش از پیش، شیفته تحصیل «اصول» شد. آیتالله غروی در تدریس فقه و اصول مهارت عجیبی داشت بهگونهای که «دقایق را میشکافت». محمدتقی بیش از آنکه مفتون ویژگیهای علمی استاد باشد، شیفته برجستگیهای اخلاقی و تربیتی ایشان بود.
از قرار معلوم آیتالله غروی(کمپانی) و آیتالله سید علی قاضی طباطبایی نقش خاصی در باروری اخلاق و تزکیه نفس ایشان داشتهاند.
شدت علاقه محمدتقی به آیتالله غروی اصفهانی و حضور مستمر و موثرش در جلسات درس ایشان بهگونهای بود که همه انتظار داشتند بیشتر تحت تاثیر «علم» جوشان این چشمه فیاض باشد نه «عمل» ایشان. اما محمدتقی جانب دیگر اختیار کرد و بیش از آنکه شیفته علم و اندیشه استاد باشد، به منش و رفتار آیتالله غروی دل باخت و تحت تاثیر سلوک عارفانه و سیره سالکانه ایشان قرار گرفت.
از طرفی میل و علاقهاش به درسهای اخلاق استاد سید علی قاضی طباطبایی به قدری بود که در جلسات درس اخلاق ایشان بسیار خوش درخشید؛ آنقدر که آیتالله قاضی، طی نامهای خطاب به سید محمدحسن طباطبایی نوشت: «شیخ محمدتقی گیلانی، ترقیات فوقالعاده نموده است». محبت و علاقه آیتالله قاضی به شیخ محمدتقی به قدری بود که در نامهای اشتیاقش را این چنین توصیف میکند: «شوقی الیک کشوق المجدب مطراً... شوق من به تو مانند شوق زمین خشک به باران است.»
به عقیده شما چقدر ضرورت دارد که به زندگی چنین علمایی پرداخته شود. این ضرورت ناشی از چیست؟
یکی از خطرات بسیار جدی که جوامع بشری از جمله جامعه ما را تهدید میکند، کم رنگ شدن بعد معنویت و اخلاق در متن زندگی است. امروزه، زندگی همه انسانها با مجموعهای از تنشها، اضطرابها و نگرانیها آمیخته و عجین شده و جزء لاینفک زندگی است. در این میان چیزی که میتواند اندکی از حجم استرسها، نگرانیها، بیتابیها و اضطرابهای زندگی ماشینی بکاهد، توجه به معنویت و دینداری است. برای داشتن جامعه سالم و آرام و پر نشاط، چارهای جز حرکت به سمت معنویت و اخلاق نیست. بدون شک یکی از راههای رسیدن به زندگی سالم و آرامبخش، اهتمام به شیوه زیست بزرگان و از جمله علمای ربانی و شناخت سبک زندگی و سیره عملی این عزیزان است.
نظر شما