فاطمه بهرامی، نویسنده میگوید: در «سیاه سالی» از شخصیتهایی به عنوان راوی استفاده کردم که هر کدام فضای شهری و آپارتمانی، فضای روستایی و اوضاع شهرستان را در زمان جنگ در جایگاهِ زمانی مناسب خود روایت میکنند.
نویسنده رمان « کوره راهی باریک» در پاسخ به این پرسش که «حضور چند راوی در داستان چه تاثیری بر شخصیتسازی داشته است و از این منظر از چه کارکردهای روایی بهره بردهاید؟»، توضیح داد: رمان به چهار بخش تقسیم شده است که هر بخش از سوی یک شخصیت روایت میشود و آن بخش، به نام راویست(شیرین/ ثریا/ نادر/ شیرین). این مساله باعث میشود مخاطب از زوایای دید مختلفی به موضوعات بنگرد. با هر روایت، مخاطب با شخصیت جدید و اطلاعات تازهای روبهرو میشود که با کنار هم قرار دادن این اطلاعات، میتواند درک بهتری از حادثهها و کل داستان داشته باشد. قسمتهایی هم از بخش دوم با زاویه دید سوم شخص بیان میشود تا خواننده بتواند بر شخصیتهای دیگر و فضا و مکان احاطه کافی داشته باشد.
وی درباره مراحل نگارش این اثر، اظهار کرد: ابتدا شخصیتهای داستان را اولویتبندی کردم. برای من «شیرین» اصلیترین اولویت بود که دو بخشِ داستان از زبان او روایت میشود؛ بنابراین ابتدا به او پرداختم و بعد به «ثریا» و «نادر» که بخشهای دیگر رمان از زبان آنها روایت شده است.
نویسنده رمان «طوفان که مینشیند» درباره شخصیتهای این رمان توضیح داد: شیرین که راوی بخش اول و آخر رمان است، به خاطر گرفتاری با بحرانهای زندگیاش به تنهایی رنج میکشد. قدرت حل مساله و توانایی مقابله با مشکلات را از دست داده و مدام خاطرات گذشته را در ذهن مرور میکند. هنوز تعلقات عاطفی و احساسی از گذشته دارد که نمیتواند از قید و بندش رها شود، به همین خاطر تصمیم میگیرد به زادگاهش بازگردد و زندگیاش را به آن آدمها پیوند بزند و نهایتا در بخش آخر داستان درمییابد که بین واقعیت و تصوری که از گذشته داشته، تفاوت بسیار است.
بهرامی ادامه داد: ثریا راوی بخش دوم داستان است. زنی قوی و جسور که در وقت انتخاب، خود را به احساسات نمیسپارد. لحظاتی تسلیم تقدیر میشود؛ اما میجنگد، گاهی بازی میخورد و گاه مغلوب میشود. ثریا با دخترش شیرین به روستایی دورافتاده میروند تا از حملههای هوایی در امان باشند. آنها مطمئن نیستند که در آنجا با چه چیزی مواجه خواهند شد؛ اما امیدوارند سقفی پیدا کنند که فقط بتوانند زنده بمانند. قسمتهایی از بخش دوم به رخدادها و جریانات وسیعتری در همان روستا میپردازد. نادر راوی بخش سوم رمان است. روایت نادر به عنوان یک جانباز فضیلت را نمیآموزد، الگویی برای رفتار شایسته انسانی به خواننده نمیدهد. قرار نیست آدمها را از انجام دادن کارهایی که همیشه کردهاند، باز دارد یا تشویق کند. او نوجوانی است که از جانب خانواده احساس سرخوردگی میکند. از تصور آینده میترسد و برای رهایی از دغدغههایش به جبهه میرود و خود را میآزماید و در آنجا با تجربههایی از ترس و شجاعت و حسهایی از این دست روبهرو میشود.
این نویسنده درباره تصویرسازی و فضایی که مخاطب رمان «سیاه سالی» با آن مواجه است، اظهار کرد: من تلاشم را کردهام که رمان در فضایی مبتنی بر واقعیت شکل بگیرد. از شخصیتهای اصلی به عنوان راوی استفاده کردم که هر کدام فضای شهری و آپارتمانی، فضای روستایی و اوضاع شهرستانها را در زمان جنگ در جایگاه زمانی مناسب خود روایت میکنند که در نتیجه به خواننده این امکان را میدهد که در جریان پدیدههای درونی و بیرونی روایت قرار بگیرد و بُعد و فضای کافی برای رمان به وجود بیاید.
بهرامی در پایان گفت: تفاوت این رمان با رمانهای قبلی من در طرح، اسکلت، قصه و کارکردهای روایی آن است که به نحوی پیراسته و آراسته شده است که آن را از رمانهای قبل متمایز میکند. من دهه پنجاهی هستم که دوره کودکیام مصادف با دوران جنگ بود و هنوز هم سبک زندگی در آن زمان، تحمل سختیها و خطرات دوران جنگ را به یاد دارم و به همین خاطر به این سوژه پرداختم. به آدمهایی پرداختم که در آن موقعیت حق انتخاب مرگ و زندگی را نداشتند، خانوادههایی که زیر آوار میماندند و حتی آنهایی که زنده ماندند اما کودکی و جوانیشان به فنا رفت و آثار مخرب جنگ برای همیشه بر زندگیشان سایه انداخت.
درباره کتاب:
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«به جز خانه ما و تک و توکی از خانهها، بقیه را خراب کردهاند و ساختمانهای جدیدتری ساختهاند. شیکتر و بلندتر. با این حال خانهها پستتر و کوچهها تنگتر به نظر میآیند. هنوز هم بوی پنهان باروت از شهر به مشام میرسد و بوی تحملناپذیر خاطرات گندیده.
فلکه را رد میکنم. وسط فلکه آب فواره میزند و روی سنگهای رنگارنگ میدود و میدرخشد. قوطی خالی پپسی جلوی پایم را پرت میکنم. راه میافتد و پای تنه درختی میماند. آن وقتها که از مدرسه برمیگشتم، همین کار را میکردم. آشغالی مثل این قوطی را در راه مدرسه با پا پرت میکردم و تا پشت در خانه میکشاندمشان. راه مدرسه جالبتر از خود مدرسه بود...»
کتاب «سیاه سالی» نوشته فاطمه بهرامی، در 127 صفحه، به قیمت 75 هزار تومان، با شمارگان 300 نسخه، از سوی نشر آفتابکاران منتشر شد.
نظر شما