اما سوال فلسفی این است که تا کجا باید ایدههای دریافتشده را به چالش بکشیم؟
شانههای غولها
اگرچه او به هیچ وجه اولین کسی نبود که این عبارت را ابداع کرد، اما ایزاک نیوتن در مورد نبوغ خود نوشت: «اگر من [از دیگران] بیشتر دیدهام، دلیلش ایستادن بر شانههای غولها بوده است». نظر او این است که هر اکتشاف فنی، علمی یا پزشکی تنها آخرین آجر در یک بنای عظیم است. دانشگاهیان و مخترعان امروزی توپی را که در حال حرکت است هل میدهند که البته گزارهای منطقی است. اگر مجبور بودیم هر واقعیتی را که تا به حال ثابت شده است دوباره کشف و تأیید کنیم، هرگز زمانی برای انجام کار جدیدی نخواهیم داشت. حرکت رو به جلو متکی بر این است که برخی چیزها درست باشند.
پس در چه مرحلهای یک فرض از نظر معرفتشناختی غیر قابل توجیه میشود؟ ما چه زمانی به سادگی روی شانههای غولها نمیایستیم، بلکه به دقت بررسی میکنیم که آن غول ها چه کردهاند؟ برای اکثر مردم - چه دانشگاهیان و چه دیگران- تمایل به اتخاذ نوعی ابطال معرفتی وجود دارد. اساساً این بدان معنی است که وقتی نظریهها یا فرضیههایی را با آزمایش، استقرا و مشاهده ایجاد میکنیم، تا زمانی که اشتباه بودن آنها ثابت نشود، آنها را میپذیریم. پس دانش تثبیتشده صرفاً مجموعهای از بهترین ایدههای باقیمانده است. بنابراین، تا زمانی که علم نسلهای گذشته (غولهای ما) دروغین نشان داده نشده باشد، ما به طور منطقی به آن اعتقاد داریم یا اگر زمینه خوبی برای زیر سوال بردن حکمت دریافتی وجود نداشته باشد، میتوانیم آن را بپذیریم.
بنیان اجتماعی دانش
اگر برای لحظهای به دایرهالمعارف عظیم دانش در ذهن خود فکر کنید، خواهید دید که اکثریت قریب به اتفاق چیزهای موجود در آن کاملاً مبتنی بر اعتماد است. این اعتماد شخص دیگری است - هم تاریخی و دور و هم اخیر و نزدیک به شما. شما بیشتر چیزهایی را که می دانید به طور خصوصی بررسی نکردهاید. بسیار کماند کسانی که به یک اتم نگاه میکنند، اما شما فرض می کنید که آنها وجود دارند. یا مثالی دیگر اینکه کمتر کسی نیمه تاریک ماه را دیده است. هر یک از ما، تقریباً در تمام جنبههای زندگی، به دانش دیگران وابسته هستیم. تنها راه این است که این امکان را بپذیریم که بتوانیم دانش دیگران را به تنهایی بر وزن تصدیق جذب کنیم. فیلسوف آمریکایی، «رابرت آئودی»، از این قضیه به عنوان «بنیاد اجتماعی دانش» یاد کرد؛ جایی که دانش من به دانش شما بستگی دارد. هدف آئودی این است که ما باید دانش گواهی را به عنوان امری «اساسی» بپذیریم، همانطور که برداشتها یا بازتابهای حسی خود را انجام میدهیم. اما، در جایی که برداشتهای حسی یا تجربه شخصی شکلی «زاینده» از دانش است (به نظر میرسد ما آن را ایجاد میکنیم)، دانش گواهی انتقالی است. ما آن را مانند یک توپ یا جریان به اطراف رد میکنیم. به طور خلاصه، برای آئودی، ما باید بپذیریم که حداقل مقداری از دانش میتواند بین مردم، ملتها و اعصار منتقل شود.
مهارتهای تفکر غیرانتقادی
در سال 2005، «مایکل هیومرِ» فیلسوف این نکته را بیان کرد تا ایده جالبی به ما بدهد: گاهی اوقات ما نباید از مهارتهای «تفکر انتقادی» خود استفاده کنیم. به عنوان مثال، فرض کنید یک فرد غیرمتخصص در تلاش است نظر خود را در مورد یک موضوع بحثبرانگیز ثابت کند. هیومر گفت که آنها اساساً سه استراتژی در دسترس دارند:
1. باورپذیری: توانایی جمعآوری نظرات تعدادی از متخصصان و اتخاذ عقایدی که اکثر آنها دارند.
2. شک و تردید: زمانی که نظری نمیدهید، اما از قضاوت خودداری می کنید تا موضوع روشنتر شود.
3. تفکر انتقادی: شما استدلالها و شواهد موجود در مورد موضوع را از هر طرف جمعآوری میکنید و خودتان آنها را ارزیابی میکنید.
هیمر از ما میپرسد که کدام یک از این استراتژیها قابل اعتمادترین و موثرترین هستند؟ پاسخ او 1 و 2 است.
اگر از 3، یعنی تفکر انتقادی خود استفاده کنید، دو نتیجه وجود دارد. در هر صورت، اجماع متخصصان را درست میدانید، در این صورت ممکن است سالها از مطالعه خود صرفهجویی کرده باشید و به هر حال با «باور بودن» پیش رفته باشید. یا متوجه میشوید که اکثر کارشناسان اشتباه میکنند. اما همانطور که هیومر مینویسد، «معقول است که، در این مورد، با این حال، متخصصان درست میگویند... احتمال اشتباه هر متخصصی بیشتر از شما نیست. حتی واضحتر، جامعه متخصصان بهعنوان یک کل به احتمال بسیار بیشتری درست میگویند.»
بنابراین، مواقعی وجود دارد که باید بیشتر به زودباوری یا شک و تردید تکیه کنیم. تفکر انتقادی برای بسیاری از سناریوها بسیار زیاد، سخت و غیرواقعی است. باید به متخصصان تکیه کنیم. تقریباً در تمام زمانهای زندگی، نیاز داریم که دیگران کار را برای ما انجام دهند و حق آن را به ما بگویند. به طور خلاصه، ما باید اعتماد کنیم که غولهای زیر پای ما محکم و واقعی هستند.
این مقاله ترجمه خلاصهای است از منبع زیر:
https://bigthink.com/thinking/shoulders-of-qiants/
نظر شما