شالیکاریان معتقد است که «این بخش از داستان که شخصیت اصلی پا در سفری میگذارد، شاید حرفیست که ته دل خیلی از ما وجود داشته باشد» و میگوید: «شاید خواندن این کتاب برای خیلیها حسرت برانگیز باشد و حسرتی را به همراه بیاورد که ای کاش میتوانستم این بندها را باز کنم و وارد چنین ماجراجویی و گشتوگذار در زندگی شوم».
وی ترجمه کتابهای «اجارهنشینها» نوشته برنارد مولامود، «اندرس قاتل» نوشته یوناس یوناسن و «داستانهای گربهای» نوشته جفری آرچر را در پرونده کاری خود دارد.
انتشار «قهرمانان مرزی» بهانهای شد تا در گپوگفتی با میلاد شالیکاریان از حالوهوای این کتاب بپرسیم. این مطلب را در ادامه میخوانید:
به تازگی کتاب «قهرمانان مرزی» نوشته دیو اگرز (نویسنده، ویراستار و ناشر آمریکایی) با ترجمه شما به چاپ رسیده است. کمی درباره داستان و فضایی که مخاطب در خوانش داستان با آن مواجه میشود بگویید.
دیو اگرز در این کتاب زندگی یک مادر تنها را روایت میکند که بهخاطر فشارهای زندگی، تصمیم میگیرد به همراه دو فرزندش تغییری در مسیر زندگیاش به وجود بیاورد و قدم در یک ماجراجویی بسیار خواندنی بگذارد. لحظه به لحظه این مسیر و داستان، پر از اتفاقهای دوستداشتنی است. آدمهایی که با آنها مواجه میشوند، اتفاقهایی که برایشان رخ میدهد، تجربیاتی که -خودش یا فرزندانش- کسب میکنند و تصویری که از دنیای پیرامونش برای ما رسم میکند، دوست داشتنی هستند؛ چرا که دنیا را از دید مادری تنها و بچههای کوچکی که مادرشان را در این مسیر همراهی میکنند، میتوان دید. «قهرمانان مرزی» کتابی بسیار خواندنی، لطیف و روان است و ترجمه این کتاب، تجربه بسیار شیرینی برای من بود.
«قهرمانان مرزی» را تا چه اندازه میتوان داستانی از آمریکای معاصر و نمادها و قهرمانهای این جامعه دانست؟
به نظرم این کتاب داستان انسان معاصر است. نمیتوانم بگویم داستانی از آمریکای معاصر، چهبسا انسانها از سرزمینهای مختلف بتوانند با آن همزادپنداری کنند. احساس میکنم تنهاییای که فشار زندگی میطلبد، هرجومرجی که دنیای امروز و زندگیهای امروز با خود به همراه دارد -که در نتیجه شخصیت اصلی این کتاب را به سمت زندگی ماجراجویی هل میدهد- به زندگیای که بسیاری در حال حاضر با آن مواجه میشوند، نزدیک است.
شاید خواندن آن برای خیلیها حسرت برانگیز باشد و حسرتی را به همراه بیاورد که «ای کاش میتوانستم این بندها را باز کنم و وارد چنین ماجراجویی و گشتوگذار در زندگی شوم». لزوما روایت کتاب، روایت زنانهای نیست. لزوما برای همزادپنداری لازم نیست که حتما مخاطب مادر باشد؛ اما این بخش از داستان که شخصیت اصلی پا در چنین سفری میگذارد، شاید حرفیست که ته دل خیلی از ما وجود داشته باشد و در واقع دلمان بخواهد.
اگرز داستان ماجراجوییهای شخصیتهای «قهرمانان مرزی» را از دل سفر جادهای و وقایع طبیعی همچون صاعقه، بهمن و آتشسوزی روایت میکند. آیا میخواهد این نکته را به مخاطبان تداعی کند که زندگی نیاز به جسارت و ماجراجویی دارد؟
قطعا همینطور است. تصور میکنم بخشی از هدف اگرز این بود که بگوید زندگی همین است. فرقی نمیکند که شما چه سبکی از زندگی را انتخاب کرده باشید، ممکن است شما در یک زندگی روتین و نرمال شهری قرار گرفته باشید، زندگی کارمندی داشته باشید که صبح بروید سرِ کار و عصر برگردید، پزشک باشید و با هزاران چالش مواجه شوید یا مثل شخصیت اصلی داستان راهی آلاسکا شوید و تجربیاتی همچون آتشسوزی، مواجهه با شخصیتهای جدید، اقامت در مکانهای غیرقانونی و ... به دست بیاورید. همه اینها میخواهد بگوید که زندگی همهاش همین است، قدم به قدم.
گویی اگرز شخصیت اصلی داستان و فرزندانش را در صف اول ماجراجوییها قرار میدهد؛ یعنی مواجه اصلی و بکر با ماجراجویی چه از نوع مواجهه با آدمهای مختلف که وارد زندگیشان میشود، چه مواجهه با اعضای خانواده، چه مواجه با آتشسوزی، سیل، طوفان و ... . در مجموع فکر میکنم که نویسنده سعی دارد بگوید که زندگی به هر شکلش پر از ماجراجوییست و شما باید جسارت مواجهه با آن را داشته باشید.
در این رمان، طنز چه نقشی در انتقال مفاهیم انتقادی و اجتماعی ایفا کرده است؟
زبان طنز در این رمان وجود دارد. میشود گفت که اگرز طنز را با وسواس در نثر داستانش به کار برده است. نمیتوانم بگویم که روایت طنز بخش قالب در این رمان است؛ برای مثال روایتی که از شخصیت دختربچه (آنا) دارد، طنز دلنشین و دوستداشتنیای دارد. طنز در «قهرمانان مرزی» طنز مدرنیست و در عین حال زیادهروی نمیکند که مخاطب نتواند به شخصیت داستان نزدیک شود یا احساس کند که ماجرا و مصیبتی که بر آنها وارد شده است، جدی نیست. در مجموع میتوان گفت که در بخشهایی از رمان، برای تلطیف داستان کمی طنز به کار برده شده است. من روایتهای طنز این رمان را دوست داشتم و به نظرم خوانش داستان را شیرینتر و روانتر کرده است؛ طنز زیبایی که در روایت آن زیادهروی نشده بود.
تجربه و فعالیتهای گسترده اگرز به عنوان ناشر، مدیر مسئول مجله ادبی، بنیانگذار پروژه سوادآموزی، روزنامهنگار، طنزنویس، ویراستار و ارتباط او با دانشجویان در پروژههای حمایتی و بورسیههای تحصیلی چه جایگاهی در طرز نگاه او به سوژههایش دارد؟
اینکه اگرز به عنوان یک مرد بتواند انقدر خوب داستان زندگی یک مادر تنها به همراه دو فرزندش را به این زیبایی روایت کند، شاید بشود گفت که ناشی از همین تجربیاتیست که در زندگی به دست آورده است. انگار خودش چنین چیزی را زندگی کرده و از تجربه مسیرهای مختلف زندگی به درکی عمیق رسیده است. به نظر من همه این تجربیاتی که اگرز در زندگی به دست آورده است، دست به دست هم داده تا قادر باشد شخصیت مادرانه و ارتباط میان خواهر و برادر در آن سن را به تصویر بکشد.
اگرز به واسطه از دست دادن پدر و مادرش بر اثر سرطان و همینطور خودکشی خواهرش با مرگ عزیزانش مواجه بوده؛ اما او توانسته است با وجود مشکلات به فردی موثر و موفق تبدیل شود. در کتاب «قهرمانان مرزی» نیز با شخصیتی روبهرو هستیم که برای زندگی بهتر خود و عزیزانش در تلاش است. از این منظر درونمایه و پیام این اثر را چه میدانید؟
به نظرم آدمهایی که غم عظیمی مثل از دست دادن عزیزانشان را -در سنی که حالت طبیعی خودش را ندارد- تجربه میکنند، با فشار عظیم روانیای مواجه میشوند که پس از گذار از آن به پختگی میرسند. شخص برای اینکه از این طوفان با این عظمت سربلند بیرون بیاید، طبیعتا باید شخصیت چغری شود تا با این مشکلات دست و پنجه نرم کند. این آرامش و پختگی را در شخصیت اصلی داستان «قهرمانان مرزی» میبینیم؛ چرا که تصمیم برای این سفر به همراه دو فرزند نیاز به جسارت، پختگی و اعتماد به نفس دارد، شاید بترسد اما به دل مشکلات میرود. احساس میکنم هرکدام از این اتفاقها، مواجهه با بخشی از تلاطم زندگی است؛ برای مثال طوفان، سیل، آتشسوزی و ... همه میتواند نمادهایی از حجم فشارهای روانی را که انسان در دورههای مختلف زندگی تجربه میکند به حالت نمادینش دربیاورد و به تصویر بکشد.
چه شد که این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟
انتشارات چترنگ رمان «قهرمانان مرزی» را معرفی کرد و پیشنهاد داد که کتاب را بخوانم تا اگر از لحاظ محتوایی کتاب ارزندهای بود، ترجمه کنم. من کتاب را خواندم و به نظرم رسید داستان خوشآیند و مطلوبی دارد. این شد که تصمیم به ترجمه کتاب گرفتیم. به نظرم سلیقهشان در انتخاب آثار دوستداشتنی است.
درباره کتاب:
کتاب «قهرمانان مرزی» نوشته دیو اگرز با ترجمه میلاد شالیکاریان، در 345 صفحه و به بهای 120 هزار تومان از سوی انتشارات چترنگ راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما