شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۷
نه فقط بچه‌ها بلکه تمام مردم، قهرمانان خود را دوست دارند/ دریادار اخگر ابتدا از من امتحان گرفت بعد مصاحبه کرد

مهدی زارع معتقد است بچه‌ها خیلی باهوش هستند و اگر بخواهیم یک موضوعی را به خورد بچه‌ها دهیم، نمی‌پذیرند. او اعتقاد دارد که نه فقط بچه‌ها، بلکه تمام مردم، قهرمان‌های خود را دوست دارند؛ از این رو، جامعه حق دارد که قهرمانان خود را بشناسد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «قصه­‌های دریا» انتشارات سوره مهر یکی از بخش‌های جذاب برای کودکان و نوجوانان است. در این مجموعه، بچه‌ها با زندگی شخصی فرماندهان و تکاوران نیروی دریایی آشنا می‌­شوند. این بخش از کتاب‌های سوره مهر را نویسنده‌های خوبی بر اساس خاطرات و نقل­‌قول‌­های دریانوردان ارتش جمهوری اسلامی نوشتند. یکی از کتاب‌های این مجموعه «خواهرم جوشن» نام دارد که مهدی زارع آن را انجام داده است. 
زارع، «خواهرم جوشن» را در قالب داستان‌ از زبان دریادار اخگر نوشته­‌ است. این کتاب، روایتگر اموری همچون خانواده پدری‌، کودکی، ازدواج، همسر، فرزندان، هم‌رزمان، و جایگاه آن دریادار در مردم آن روزگار و صحنه نبرد است. همچنین به بیان رشادت­‌ها و فداکاری اخگر در صحنه جنگ می‌­پردازد. با زارع درباره این کتاب و لزوم روایت زندگی دریانوردان برای بچه‌ها حرف زده و این را پرسیدیم که خواندن این سبک کتاب‌ها برروی کودکان چه تاثیری دارد و برای آن‌ها چه فایده‌ای دارد. او معتقد است بچه‌ها خیلی باهوش هستند؛ از این رو اگر بخواهیم یک موضوعی را به خورد آنها بدهیم، نمی‌پذیرند. مطمئن باشید نه فقط بچه‌ها بلکه تمام مردم، قهرمان‌های خود را دوست دارند؛ جامعه حق دارد که قهرمان‌های خود را بشناسد. دلاوری فرزندان، جوانان و پیرها را ببیند و قبول کند؛ کودک باید بداند که، اگر من هم در آن موقعیت قرار بگیرم، این کارها را خواهم کرد. ولی اگر بخواهیم از اول یک قهرمان وارسته و متفاوت را نشان دهیم مسلما کودک با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. چون با خودش می‌گوید: «من این شکلی نیستم پس اگر در این موقعیت قرار بگیرم این کارها را انجام نمی‌د‌هم.»

چه شد که سراغ زندگی‌نامه علی‌اکبر اخگر رفتید؟‌ انتخاب خودتان بود؟ ‌به شما پیشنهاد شد؟ چه چیزهایی در او نظر شما را جلب کرد؟
نیروی دریایی تصمیم گرفت فعالیت تکاوران، مخصوصا تکاوران فعال در مقاومت 34 روز خرمشهر را منتشر کند؛ بنابراین تعدادی از اسناد و مدارک آن‌ها را در اختیار حوزه هنری قرار داد. هدف، نگارش یک سری کتاب‌ها با محوریت فعالیت تکاورها مقاومت 34 روزه خرمشهر بود. نیروی دریایی با حوزه هنری تفاهم‌نامه امضا کرد چون می‌خواست این فعالیت توسط حوزه هنری  و نویسندگان این حوزه انجام شود. دوستان فعال در دفتر فرهنگ و نشر ادبی، فرهنگ مطالعات ادبیات پایداری من را انتخاب کردند. علت انتخاب، داشتن تجربه نویسندگی بود. مسئله و هدف اصلی این بود که، کار نباید به صورت اسنادی و خیلی خشک نگارش می‌شد بلکه باید به صورت داستانی، جذاب و متناسب با نوجوانان نوشته می‌شد. برای مصاحبه با تکاورها به حوزه هنری مراجعه کردم اما با کسی که روبه‌رو شدم، دریاداردوم علی‌اکبر اخگر بود. او اصلا تکاور نبود و فعالیتش، فعالیت دریایی بود. این بود که پروژه به یک پروژه جدید تبدیل شد. نگارش زندگی‌نامه علی‌اکبر اخگر، انتخاب خودم نبود و به صورت اتفاقی با او مصاحبه کردم.

برای نوشتن «خواهرم جوشن» چقدر وقت صرف کردید و به سراغ چه منابع و اشخاصی رفتید؟
به هیچ عنوان نمی‌شد که به سراغ منابع دیگر رفت. حتی تا چند سال پیش، نیروی دریایی منابع خود را در اختیار هیچ‌جایی قرار نمی‌داد. البته برای این کار چند علت وجود داشت که یکی از آن‌ها مقوله امنیتی بود؛ چون نمی‌خواهند کارها و روش‌هایشان برملا شود. دلیل بعدی، نیروی دریایی و ارتش خیلی به تعریف و نمایش گذاشتن فعالیت‌هایشان، تمایل ندارند؛ بنابراین بیشتر پژوهش‌ها، بر روی مقاومت 34 روزه انجام شد.
روز اولی که روبه‌روی دریادار اخگر نشستم، او خیلی جدی پرسید: «پاشنه کشتی کجاست؟ تفاوت گره دریایی با گره خشکی چیه؟ توپ پاشنه با توپ سینه چه تفاوتی دارد؟ و ...» در پاسخ گفتم نمی‌دانم چون با نیروی دریایی آشنا نیستم. دریادار اخگر سه کتاب که تعریف نیروی دریایی بود، در اختیار من قرار داد؛ دریادار از من خواست که کتاب‌ها را کامل بخوانم و بعد از اتمام مطالعه از من امتحان گرفت؛ شرط مصاحبه، قبولی در امتحان بود. اولین منابعی که مطالعه کردم، همان سه کتاب بود. حتی هیچ رمانی درباره سرباز نیرو دریایی در جنگ پیدا نکردم. بزرگترین منبعی پژوهشی من، خود دریادار اخگر بود. فایل ضبط شده حدود 10 یا 15 ساعت است ولی گفت‌وگوها حدود دو یا سه ماه طول کشید. نگارش کتاب هم شش ماه زمان برد. منبع بعدی برای تحقیقات، تدارک یک اردو توسط دوستان نیرو دریایی بود. به منجیل رفتیم و فعالیت آن‌ها از نزدیک دیدیم. در انزلی سوار ناو جنگی شدیم. این اردو به شناخت بهتر وضعیت و موقعیت بسیار کمک کرد. با خلقیات و روحیات این افراد آشنا شدیم. 


خواندن این سبک کتاب‌ها روی کودکان چه تاثیری می‌گذارد و برای آن‌ها چه فایده‌ای دارد؟
ماجرای مجموعه قصه‌های دریا شاید یک مقداری متفاوت با خیلی از کتاب‌ها در مورد جنگ باشد. بچه‌ها خیلی باهوش هستند. اگر بخواهیم یک موضوعی را به خورد بچه‌ها دهیم، نمی‌پذیرند. در جلسات اولیه و توجیه‌ای که توسط حوزه هنری برگزار شد، هدف اصلی هم نویسندگان و حوزه هنری بر این بود که، به هیچ عنوان شعار ندهیم و روایت از واقعیت مانند زندگی هر فرد دیگری از کودکی، نوجوانی، جوانی و... بیان کنیم؛ همچنین جنگی را که به ناچار وارد آن شدند و مجبور شدند از کشورشان دفاع کنند را نمایش دهیم؛ تا باورپذیری آن معقول و دارای جذابیت باشد. اگر این‌گونه نوشته شود، مطمئن باشید نه فقط بچه‌ها بلکه تمام مردم، قهرمان‌های خود را دوست دارند؛ جامعه حق دارد که قهرمان‌های خود را بشناسد. دلاوری فرزندان، جوانان و پیرها را ببیند و قبول کند؛ کودک باید بداند که، اگر من هم در آن موقعیت قرار بگیرم، این کارها را خواهم کرد. ولی اگر بخواهیم از اول یک قهرمان وارسته و متفاوت را نشان دهیم مسلما کودک با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. چون با خودش می‌گوید: «من این شکلی نیستم پس اگر در این موقعیت قرار بگیرم این کارها را انجام نمی‌د‌هم.» نویسندگان مجموعه «قصه‌های دریا» بر این موضوع خیلی اصرار داشتند که، روایت به گونه‌ای باشد که بچه بتواند همزادپنداری کند. مطمئنم اگر همزادپنداری برای بچه‌ها، جوان‌ها، زنان و مردان اتفاق بیفتد، همه در موقعیت جنگ همان رشادت‌ها را انجام می‌دهند. باید به رشادت‌هایمان در زمان جنگ افتخار کنیم البته مردم هم افتخار می‌کنند.

کدام قسمت از شخصیت «علی‌اکبر اخگر» برای خودتان جذاب بود؟
خیلی جدی است ولی در عین حال بسیار مهربان و احساساتی هستند؛ در نگارش کتاب این جدیت را به این شدت بیان نکرده‌ام. برای ارتباط برقرار کردن با او باید به یک درجه‌ای از لیاقت رسید؛ ولی هنگامی که با او ارتباط برقرار کردید متوجه می‌شوید که بسیار مهربان و دغدغه‌مند است؛ با گذشت سال‌ها، هنوز که هنوز است، پشت ماشینش یک شعار (برو به نیرو دریایی) نوشته شده است؛ عاشق دریاست؛ شناخت علی‌اکبر اخگر مانند یک ماجراجویی و کشف جزیره جدید است؛ او بسیار جذاب، خوش‌تیپ و خوش قول است. با یکی از معلم‌های دوران کودکی اخگر صحبت کردم و نظر او را پرسیدم؛ معلم اعتقاد داشت که اخگر از ابتدا فرمانده به دنیا آمده است و باید فرمانده می‌شد و از ابتدا برای همین کار ساخته شده بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها