وی افزود: کتابها بیشتر از ابزارهای انتقال مفاهیم، فرصتهای افزودن به زندگیاند و زندگی انگار بدون کتابها نمیتوانست به عمق و غنای لازمی برسد.
صدقی ادامه داد: در دوسه سال اخیر، اسم کتابهایی را که میخوانم، یادداشت میکنم و متوجه شدهام که در طول یکسال بهطور میانگین ۵۰ تا ۶۰ کتاب میخوانم و از این تعداد شاید فقط چند جلد محدود به تجربه زندگی من وارد شوند. بعضیها را شاید با انتخاب نامناسبی به دست بگیرم یا در زمان و موقعیت نامناسبی نصیبم شوند و یا من آنها را بد بخوانم.
وی افزود: این دسته کتابها بذرهایی هستند که در خاک مناسبی از زندگی نمیافتند و برای همین جوانه نمیزنند، اما بعضیهایشان در خاک مناسب میافتند؛ یعنی در زمان و موقعیت مناسب، با انتخاب درست و مطالعه موفق همراه میشوند و اینها همان کتابهایی هستند که در ابتدا نوشتم: «به زندگی آدم چیزی اضافه میکنند».
صدقی ادامه داد: من در سال گذشته ـ سال 1400 ـ حدود 20 عنوان کتاب را با موفقیت وارد زندگیام کردم و هرکدامشان چیزی به من افزودند و از من آدم دیگری ساختند.
وی در پیشنهاد مطالعه به دوستداران کتاب برای نوروز کتابهای «سرنوشت بشر» «ابیگیل» «جاده انقلابی» «تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم» «رماننویس سادهنگر، رماننویس اندیشمند» «دنیای کوچک» «پرنده به پرنده» «عاشق» «اعترافات یک کتابخوان معمولی» «بتهوون» «سهگانه نیویورک» «آیشمن در اورشلیم» «جهان مکتوب» «قدرت بیقدرتان» «تا بهار صبر کن باندینی» «ترانه ایزا» و
«نیچه و آری گویی تراژیک به زندگی» را پیشنهاد کرد.
«سرنوشت بشر» اثر آندره مارلو، ترجمهی سیروس ذکا، ناشر فرهنگ جاوید
اگر کسی بپرسد آیا میشود رمانی اجتماعی، تاریخی، سیاسی، اگزیستانسیالیستی نوشت؟ مالرو با رمان «سرنوشت بشر» پاسخ خواهد داد: بله البته.
سرنوشت بشر حکایت یک انقلاب است. حکایت حذف. حکایت جنگ قدرت؛ اما راوی تنها در رخدادهای بیرونی نمیماند. گاهی به عمق شخصیتها و عمیقترین مسائل وجودی آنها میپردازد و سرنوشت بشر را به چند شیوه مختلف و با چندین نگاه متفاوت میشود خواند. بارگاس یوسا معتقد است که این رمان همردیف شاهکارهای پروست، کافکا، توماس مان و فاکنر است.
«ابیگیل» اثر ماگدا سابو، ترجمهی نصرالله مرادیانی. ناشر بیدگل
نویسنده بزرگ مجارستانی، در این رمان سراغ دختری تازه نوجوان میرود. دختری که بهاجبار از خانه و خانواده کندهشده و به مدرسهای مذهبی و بیروح فرستاده میشود. این رمان حکایت انطباق دردناک دختری آزاد و عاصی با واقعیت سخت پیرامون است.
«جاده انقلابی» اثر ریچارد ییتس، ترجمهی فرناز حائری. ناشر بُرج
اگر فیلمش را دیدهاید، رمانش را حتماً بخوانید و اگر رمان را خواندهاید، نیازی به دیدن فیلمش ندارید. بله من به متن مکتوب بیشتر از هنر سینما تعصبدارم؛ اما آنهایی که تجربه دیدن و خواندن هر دو فرمت این اثر را داشتهاند، اعتراف میکنند که تجربه خواندن رمان جاده انقلابی، بر دیدن فیلم خوشساخت با بازی دو بازیگر فوقالعاده (دیکاپریو و وینسلت) برتری دارد.
رمان روایت آشوب درونی دو زوج بهظاهر عادی و بهنجار است. روایت رنجشهایی که انگار جزو قاعده بازی زناشویی هستند. روایت بیگانگی دو آدم از هم در عین ادامه مسیر. اثری که شاید همهی آنهایی که درگیر رابطه بلندمدتاند، بهتر باشد لااقل پنج سال یکبار بخوانند. اثر تسکینبخش فوقالعادهای دارد.
«تمام نورهایی که نمیتوانیم ببینیم» اثر آنتونی دوئر. ترجمهی مریم طباطباییها، ناشر کولهپشتی
درباره جنگ آثار بسیاری نوشتهشده است. چرا؟! چرا به جنگ اینهمه پرداخته میشود؟ شاید این یکی از هولناکترین تجربههای بشری و ادبیات اصیلترین نوع مواجهه با این تجربه باشد.
آنتونی دوئر در این رمان سراغ دو کودک، دو کودک در شرفِ نوجوانی میرود و جنگ را از زاویه دید آنها میبیند.
«رماننویس سادهنگر، رماننویس اندیشمند» اثر اورحان پاموک، ترجمهی علیرضا سیفالدینی، ناشر نیلوفر
تجربه خواندن و نوشتن رمان، آنهم از زبان نویسندهای بزرگ در قالب 6 درس گفتار آنهم برنده جایزه نوبل و تازه از فرهنگی در نزدیکی فرهنگ خودمان؛ چه چیز دیگری باقی میماند تا مخاطب را جذب خواندن متن این شش درس گفتار بکند؟ اورحان پاموک متن ناداستان کم ننوشته است. این کتاب یکی از صمیمانهترین آنهاست و حاصل به قول خودش سی سال رماننویسی و خیلی بیشتر از آن روانخوانی او است.
«دنیای کوچک» اثر مارتین زوتر، ترجمهی هوشمند دهقان، ناشر نیلوفر
اگر فراموش کنیم که هستیم یا چه بودیم، اگر کمکم آدمها را، خاطرهها را و داستانهای شخصی زندگیمان را از باد ببریم، چه چیزی از ما باقی خواهد ماند؟ تصور هولناک فراموشی و آلزایمر بدون تردید یکی از موقعیتهای بکر برای آثار ادبی است و مارتین زوتر در این رمان سراغ همین تجربه در بطن روایتی معمایی و هیجانانگیز میرود.
«پرنده به پرنده» اثر آن لاموت، ترجمهی مهدی نصرالله زاده، ناشر بیدگل
اگر نویسندهای قصد داشته باشد درباره تجربه نوشتن بنویسد اما متن را نه در قالب متون آموزشی و رسمی که متنی خودمانی و روایت فردی ارائه کند، حاصل کار احتمالاً چیزی شبیه به پرنده به پرنده آن لاموت خواهد شد. اثری که شوق نوشتن را در آدمهایی که شیفته آناند اما احساس ناتوانی و عدم اعتمادبهنفس میکنند، بهخوبی بیدار میکند.
«عاشق» اثر مارگاریت دوراس، ترجمهی قاسم روبین، ناشر اختران
دوراس جزو نویسندههای جریانهای نو در ادبیات فرانسه است. نویسندهای جسور، با نگاهی عمیق و بیانی عاصی و خارج از ساختار مرسوم. در کتاب عاشق او سراغ خودش میرود. سراغ رودررو شدن با گذشته خودش. همان رودررو شدنی که همهمان لااقل یکبارش را به زندگیمان بدهکاریم.
جنون کتاب خریدن، کتاب خواندن، کتاب دوست داشتن و مبتلای متن مکتوب شدن. اینها تجربه مشترک عدهی زیادی نیست. درک چنین آدمهایی برای آن اکثریت دور از آن حس و حال سخت است. آنه فدیمن در چند جستار این کتاب، خواننده را سراغ دنیای شیرین چنین جنون نابی آنهم با طنزی ماهرانه و بهاندازهی می برد.
«بتهوون» اثر امیل لودویگ، ترجمهی خسرو رضایی، ناشر کتاب پارسه
یکی از بهترین نمونههای زندگینامهای که خواندهام؛ درباره محبوبترین آهنگساز زندگیام بوده. درباره مردی که ساعتهای زیادی از زندگیام با صدای آثار او زیباتر و جذابتر شدهاند. بتهوون مردی است که در بطن آثارش پیداست. خواندن زندگینامهی خوشساخت او به قلم امیل لودویگ چیزی نزدیک به شنیدن آثارش است.
«سهگانه نیویورک» اثر پل استر، ترجمهی شهرزاد لولاچی و خجسته کیهان، ناشر افق
استر نویسندهای است که در سهگانهی نیویورک موفق شد مرزهای تصورات من از روایت و رمان را گسترش دهد. کاری عظیم و سخت که استر بهخوبی توانست در این رمان با موفقیت انجام بدهد. رمان سخت خوان و دشواری است، اما بهزحمت و تلاشش میارزد.
«آیشمن در اورشلیم» اثر هانا آرنت، ترجمهی زهرا شمس، ناشر بُرج
حضور متفکر سیاسی برجسته، شاگرد هایدگر و یاسپرس و نویسنده چندین کتاب دورانساز در اندیشه سیاسی، در دادگاه یکی از جانیان جنگ جهانی دوم و تهیه گزارشی مبسوط از آن، داستان تولد آیشمن در اورشلیم است. اثری که نهتنها به فهم ما از فجایع هولوکاست اضافه میکند، بلکه شیوهای تازه در اندیشه تاریخی و سیاسی را به بشر میآموزاند.
«جهان مکتوب» اثر مارتین پوکنر، ترجمه علی منصوری، ناشر بیدگل
درباره اهمیت ادبیات و نقش متن مکتوب خیلی چیزها میشود نوشت. از منظر جامعهشناسی، روانشناسی، فلسفه و ... پوکنر این بار با نگاهی جامعنگر، به ردپای تأثیر ادبیات در جریان تاریخ بشری میپردازد. اثری که شاید کمک کند با جدیت و اهمیت بیشتری به ادبیات و بهطورکلی متن مکتوب بپردازیم.
«قدرت بیقدرتان» اثر واتسلاف هاول، ترجمهی احسان کیانی خواه، ناشر فرهنگ نشر نو
اسم کتاب متناقض به نظر میرسد؛ قدرت داشتن آنهایی که قدرتی ندارند! هاول اما با نگاهی دقیق و بررسی درست و عمیقی به این موضوع میپردازد. به قدرت اکثریت در حاشیه ماندهای که در یکچیز قدرت نامحدودی دارند: زیستن در دایره حقیقت.
«تا بهار صبر کن باندینی» اثر جان فانته، ترجمهی محمدرضا شکاری، نشر افق
فقر چگونه رخ میدهد؟ زیستن در خانهای که فقر از تمام رخنههایش داخل میشود؟ و سرمای رابطهها در چنین موقعیتی. فانته شاهکاری در این فضا ساخته است.
«ترانه ایزا» اثر ماگدا سابو، ترجمهی نگار شاطریان، ترجمهی بیدگل
رابطهی والد - فرزند بنمایهی خوبی است برای خلق اثر هنری. سابو در ترانه ایزا سراغ رابطه مادر و دختری میرود. دو موجودی که سوای رابطهی عمیقشان در دوجهان متفاوت زندگی میکنند. دو موجودی که انگار از درک هم عاجزند.
«نیچه و آری گویی تراژیک به زندگی» اثر حمیدرضا محبوبی آرانی، ناشر مرکز
فریدریش نیچه متفکر بزرگی است که در آستانه آغاز عصری جدید، سراغ مسئلهای میرود که شاید کمتر کسی به آن توجه داشت: نیستانگاری یا نیهیلیسم. نگاه برندهی این فیلسوف نابهنگام به مسئلهای چنین مهم اما مغفول مانده، چیزی است که میراث فکری او را از گذر زمان مصون نگه میدارد و امروزی میکند. نیچه انگار شاهد دنیای فعلی است. حمیدرضا محبوبی آرانی در این اثر مواجهه نیچه را با کانونیترین چالش فلسفی او به تصویر میکشد.
نظر شما