یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۹
نزدیکی رژیم صهیونیستی و عراق برای مهار ایران

«فهرست کشورهایی که پشت صدام ایستادند تا مانع شکست او - در واقع به‌زعم خودشان مانع پیروزی ما - شوند، بلندبالاست و فقط هم به ایالات متحده آمریکا و چند کشور عربی منطقه محدود نمی‌شود. حتی اسرائیل هم این وسط نقشی مخصوص به خودش ایفا کرد.»

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) - مرتضی میرحسینی: «یادداشت پیش‌رو به مرور برهه‌ای از تاریخ ایران در سال‌های دفاع مقدس می‌پردازد. در این نوشتار از جلد 47 «روزشمار جنگ ایران و عراق» با عنوان «آخرین تلاش‌ها در جنوب» به‌عنوان منبع استفاده شده است.

جنگ که ادامه‌دار شد، بسیاری از مفسران و چهره‌های سیاسی دنیا - هرکدام‌شان به نوعی - گفتند که صدام در جنگی که خودش آن را آغاز کرده است پیروز نمی‌شود. می‌دیدند که این جنگ برای او، باوجود همه حمایت‌های آشکار و پنهانی که پشت سرش دارد، پایان خوشی نخواهد داشت و به هیچ‌کدام از اهدافی که در شروع تجاوز مدعی رسیدن به آنان بوده است نمی‌رسد [1]. البته بعدتر مطمئن شدند که صدام نه فقط به پیروزی نمی‌رسد، که با توجه به روند نبردها و تقابل جبهه‌های درگیری، قطعا شکست می‌خورد و - با خروج ایران فاتح از جنگ - مناسبات جدیدی، بسیار متفاوت با گذشته در منطقه آسیای غربی شکل می‌گیرد. برای جلوگیری از این دگرگونی بود که چند کشور و حتی امریکایی‌ها بحث پایان جنگ، ولو با پذیرش برخی شروط ایران را پیش کشیدند. اولویت بیشترشان این بود که صدام شکست نخورد. به عبارت دیگر، ایران به پیروزی نرسد و آن تغییری که از آن می‌ترسند روی ندهد. اما چون به خواسته‌های قانونی و به‌حق ایران، مثل شناسایی و اعلام رسمی طرف متجاوز در جنگ، تن نمی‌دادند، ایران هم دلیلی برای همراهی و پذیرش چنین پیشنهادهایی نداشت.
 
بعد از امتناع ایران از پذیرش این صلح مسخره و اصرار مشروع به تنبیه متجاوز، شماری از دولت‌ها، هرکدام به دلیلی اما همگی به انگیزه نجات صدام فعالیت‌هایی برای تقویت توان جنگی عراق شروع کردند و پشتیبانی خودشان از رژیم بعث را افزایش دادند. فهرست کشورهایی که پشت صدام ایستادند تا مانع شکست او شوند بلندبالاست و فقط هم به ایالات متحده امریکا و چند کشور عربی منطقه ما محدود نمی‌شود. حتی اسرائیل که اواخر دهه 1350 خورشیدی روابط پیچیده و پرتنشی با رژیم بعث عراق داشت، از اواسط دهه 1360 کمک محدود به صدام و تقویت نیروی نظامی عراق را یکی از گزینه‌های ممکن و قابل اجرا می‌دید. عراقی‌ها هم که برای نجات خودشان به هر چیزی چنگ می‌زدند، کوشش‌هایی برای نزدیکی به اسرائیل و کسب پشتیبانی آنان را شروع کردند. مثلا روزنامه آلمانی «دی ولت» نوشت که «سفارت عراق در واشنگتن در تلاش است تا با رهبران یهودی امریکایی وارد مذاکره شود. این مذاکرات حاکی از آمادگی عراق جهت سازش و رسیدن به نوعی توافق با اسرائیل است. اسرائیل به سهم خود در برخی موارد که هنوز محرمانه مانده، عراق را به دیده مثبت نگریسته است.» [2]
 
البته اسرائیلی‌ها هرگز قصد جدی برای دوستی با رژیم بعث عراق نداشتند و حتی صدام را در مسأله قدس جدی هم نمی‌گرفتند. آباابان، رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان اسرائیل در آن مقطع، به صراحت می‌گفت صدام (و کل حکومت عراق) عملاً هیچ نقش جدی و موثری در منازعه اعراب و اسرائیل ندارد و جز خدعه و موذی‌گری کار دیگری نمی‌کند. البته از نظر او، همین که صدام ایران را در جنگ درگیر نگه می‌داشت و نیرویی را که با انقلاب در این کشور آزاد شده بود مهار می‌کرد، پس چندان هم رهبر بی‌مصرفی نبود و می‌شد برای از رمق انداختن ایران انقلابی، از او استفاده‌هایی کرد.
 
آباابان در مصاحبه با رادیو آمریکا می‌گفت «مطمئن هستم پیروزی ایران ضامن آسودگی و تسلی‌خاطر نمی‌شود. اسلامی که با بنیادگرایی درآمیخته و عجین گردد و پر و بال بگستراند، خاورمیانه را برای بقا و حیات اسرائیل به منطقه طاقت‌فرسا و غیرقابل تحملی مبدل می‌سازد. در عین حال دیگر خاورمیانه مساعد اشاعه آرمان‌های ایالات متحده نخواهد بود.» او آن زمان معتقد بود جنگ یا هر دو طرف درگیر را فرسوده می‌کند و از نفس می‌اندازد یا درنهایت با پیروزی ایران به پایان می‌رسد. به صراحت می‌گفت «پیروزی عراق به هر حال غیرمحتمل است» و تأکید می‌کرد باید از پیروزی ایران ترسید و نگران پیامدهای بعدی آن بود. زیرا «پیروزی ایران، پیروزی یک عقیده و آرمان است که می‌تواند لهیب آن صاعقه‌وار منطقه خاورمیانه را به آتش بکشد.» [3]
 
ارجاعات درون متن:
[1] دقیقا تحقق همان پیشگویی شهید آریافر در مهر سال 1359 در جبهه گمرک خرمشهر، «خلیج فارس می‌خواهی، چنین گستاخ می‌گویی، بدان این را، میان آب‌های نیلگونش غرق می‌گردی...»
[2] به نقل از کتاب «روزشمار جنگ ایران و عراق» (جلد 47)؛ این کتاب کاری است از محمود یزدانفام و محمدحسین جمشیدی و عنوان «آخرین تلاش‌ها در جنوب» از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.
[3] این گفت‌وگو چهاردهم اسفند 1365 انجام شده است. متن کامل‌تر در همین جلد چهل‌وهفتم از کتاب «روزشمار جنگ ایران و عراق» (ص 209) آمده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها