شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۰
جهان به قامت مردان/ وقتی می‌گوییم انسان، منظورمان مرد است

وقایع نگاران گذشته در فرگشت بشریت جای کمی برای نقش زنان، چه فرهنگی و چه زیستی، گذاشته‌اند. در عوض از زندگی مردان برای بازنمایی کل انسان‌ها استفاده شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بیشتر تاریخ ثبت شده بشری یک شکاف اطلاعاتی عمیق است. در این تاریخ که با نظریه مرد شکارچی آغاز می‌شود، وقایع نگاران گذشته در فرگشت بشریت جای کمی برای نقش زنان، چه فرهنگی و چه زیستی، گذاشته‌اند. در عوض از زندگی مردان برای بازنمایی کل انسان‌ها استفاده شده است. وقتی کار به زندگی نیم دیگر انسان‌ها می‌رسد، معمولا چیزی جز سکوت وجود ندارد و این سکوت همه‌جا هست. کل فرهنگ ما سرشار از این وقفه‌هاست. فیلم‌ها، اخبار، ادبیات، علوم، طراحی شهری، اقتصاد. داستان‌هایی که درباره گذشته، حال و آینده‌مان برای خودمان تعریف می‌کنیم. مشخصه -از شکل افتاده تمام اینها «حضور غایب» زنانه است. مسئله شکاف جنسیتی داده‌ها است. شکاف جنسیتی در داده‌ها فقط به سکوت ختم نمی‌شود.

این سکوت‌ها، این شکاف‌ها، پیامدهایی دارند و هر روزه بر زندگی زنان تأثیر می‌گذارند. این تأثير ممكن است نسبتا جزئی باشد، مثلا لرزیدن در دفتر کاری که برای دمای هنجارين مردانه تنظیم شده با تقلا برای دست رساندن به طبقه بالایی کمدی که برای قد هنجارين مردانه ساخته شده است. قطعا آزاردهنده است. بی‌تردید ناعادلانه است. اما اینها جان کسی را به خطر نمی‌اندازند. چون مثل تصادف در اتومبیلی نیستند که ویژگی‌های ایمنی‌اش ابعاد زنان را در نظر نگرفته است. مثل وقتی نیستند که حمله قلبیتان تشخیص داده نمی‌شود، چون نشانگان شما «نامعمول» محسوب می‌شود. پیامدهای زیستن در دنیایی که بر پایه داده‌های مردان ساخته شده ممکن است برای چنین زنانی مرگبار باشد.

هدف این کتاب روانکاوی نیست. کرولاین کریادوز-پرز که مولف کتاب است می‌گوید: «من به عمیق‌ترین افکار کسانی که مرتکب شکاف جنسیتی داده‌ها می‌شوند دسترسی مستقیم ندارم و این یعنی این کتاب نمی‌تواند دلیلی غایی برای چرایی وجود شکاف جنسیتی داده‌ها ارائه دهد. فقط می‌توانم داده‌ها را به شما عرضه کنم و از شمای خواننده بخواهم نگاهی به شواهد بیندازید. این‌طور هم نیست که بخواهم بدانم آیا فردی که ابزاری با سوگیری مذکر تولید کرده، در خفا جنسیت‌زده بوده یا نه، انگیزه‌های شخصی تا حد زیادی بی‌اهمیت‌اند. الگوست که اهمیت دارد. این اهمیت دارد که باتوجه به وزن داده‌هایی که ارائه خواهم داد، آیا معقول است نتیجه بگیریم که شکاف جنسیتی داده‌ها فقط یک اتفاق تصادفی بزرگ است یا نه.

استدلال من این است که معقول نیست. حرف من این است که شکاف جنسیتی داده‌ها هم علت و هم معلول شیوه نیندیشیدنی است که فرض می‌گیرد بشریت تقريبا منحصرا مذکر است. نشان خواهم داد که این سوگیری چقدر به تناوب و چقدر گسترده ظاهر می‌شود و چطور داده‌های به اصطلاح عینی را که بیش از پیش بر زندگی ما حکم میرانند تحریف می‌کند. نشان می‌دهم که حتی در این دنیای فوق عقلانی که در سیطره ابرکامپیوترهای فوق بی‌طرف است، زنان هنوز تا حد زیادی همان جنس دوم دوبووار هستند؛ و اینکه زنان در بهترین حالت، زیرگونه مردان فرض شوند، خطراتی در پی دارد که مثل همیشه واقعی است.»

در پیشگفتار این کتاب آمده است: «یکی از مهم‌ترین چیزهایی که باید درباره شکاف جنسیتی داده‌ها گفت این است که عموما بدخواهانه یا حتی تعمدی نیست. کاملا برعکس، صرفا محصول شیوه اندیشیدنی است که هزاران سال وجود داشته و درنتیجه شیوه‌ای برای نیندیشیدن است. حتی نیندیشیدن مؤكد: مردان بدیهی به حساب می‌آیند و زنان اصلا به حساب نمی‌آیند. چون وقتی می‌گوییم انسان، در کل منظورمان مرد است.

این موضوع جدیدی نیست. مشهورترین نمونه‌اش ادعای سیمون دوبووار است که سال ۱۹۴۹ نوشت: «بشریت مذکر است و مرد زن را نه در نسبت با خود زن، بلکه در نسبت با خودش تعریف می‌کند؛ زن موجودی خودمختار به‌شمار نمی‌رود. مرد سوژه است، او مطلق است؛ زن، دیگری است.» موضوع جدید بستری است که در آن زنان همچنان «دیگری» هستند و آن بستر دنیایی است که بیش از پیش وابسته و بنده داده‌هاست: کلان‌داده، که به نوبه خود با الگوریتم‌های بزرگ و با استفاده از کامپیوترهای بزرگ به حقایق بزرگ منتهی می‌شود. اما وقتی کلان‌داده‌تان با سکوت‌های بزرگ تحریف شده باشد، حقایقی که به دست می‌آورید در بهترین حالت نیمه حقیقت هستند و اغلب اوقات برای زنان اصلا حقیقت نیستند. همان‌طور که خود دانشمندان علوم کامپیوتری می‌گویند: «ورودی چرت، خروجی چرت».

این بستر جدید نیاز به پرکردن این شکاف جنسیتی در داده‌ها را ضروری‌تر از همیشه می‌کند. همین هوش مصنوعی که در تشخیص بیماری به پزشکان یاری می‌رساند و سوابق شغلی را مرور می‌کند و حتی مصاحبه‌هایی با افراد جویای کار ترتیب می‌دهد حالا دیگر چیز رایجی شده است. اما هوش مصنوعی را با مجموعه داده‌هایی آموزش داده‌اند که پر از شکاف‌های اطلاعاتی است و چون اغلب به خاطر مالکیت نرم‌افزاری، از الگوریتم‌ها حفاظت می‌شود، حتی نمی‌توانیم بفهمیم آیا این ویژگی‌های زیستی است که مشخص می‌کنند آیا افراد مذكرند یا مؤنث. منظورم از «جنسیت»، معانی اجتماعی است که به این واقعیت‌های زیستی می‌دهیم؛ شیوه‌ای که با زنان به خاطر مؤنث پنداشته شدنشان رفتار می‌یکیشان جنسیت ساخته دست انسان است، اما هر دو جنس و جنس واقعی هستند و هر دو پیامدهای مهمی برای زنان دارند، چون این دنیا ساخته شده با داده‌های مردانه را هدایت می‌کنند.»

در «مقدمه» کتاب می‌خوانیم: «در ساختار جامعه بشری، مردان را انسان پیش فرض درنظرگرفتن امری بنیادین است. عادت کهنه‌ای است و ریشه‌های عمیقی دارد؛ به عمق خود نظریه‌های فرگشت انسان. ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد بی‌محابا مذکر پیش فرض را به‌عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار صورت‌بندی کرد و در رساله زیست شناختی‌اش با نام در باب تولد جانوران نوشت: «درحقیقت انحراف نخست از نوع، این است که فرزندان به جای مذکر مؤنث شوند.»

«فهرست» این کتاب شامل مباحث زیر است: مگر می‌شود برف‌روبی هم جنسیت‌زده باشد، پیشابدان‌های خنثاجنسیت، محل کار فصل، جمعه طولانی، افسانه شایسته سالاری فصل، اثر هنری هیگینز، وقتی ارزشت از یک لنگه کفش کمتر است، فرضیه گاوآهن، یک اندازه برای مردان، دریایی از داروها، مراجعه به پزشک، داروها اثر نمی‌کنند، سندروم پنتل، زیست عمومی، منبع بی‌هزینه‌ای برای استخراج، از کیف دستی تا کیف جیبی، حقوق زنان حقوق بشر، وقتی اوضاع خراب می‌شود، چه کسی بازسازی خواهد کرد و این فاجعه نیست که تو را می‌کشد؟

کتاب «زنان نامرئی» نوشته کرولاین کریادو-پرز و ترجمه نرگس حسن‌لی از سوی نشر برج با قیمت 77000 تومان و در 380 صفحه منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها