«خاطرات این سه نفر»، داستانیست بلند از میلاد تشکری که انتشارات نسل روشن به میان خوانندگان و خواهندگان رمان ایرانی آورده است.
در این کتاب نویسنده از زبان سه شخصیت اصلی، داستان را روایت می کند.
بخش نخست توسط یک راوی غیرهمجنس روایت میشود. شخصیت سمیه (راوی اول شخص) اشراف کاملی بر وقایع دارد. این آگاهی گسترده سبب اطناب همراه با تکرار در روایت شده است. مخاطب بیان احساسات راوی را در خطبهخط داستان شاهد است.
روایت دوم مربوط به شخصیت سهراب است. سهراب در فقدان خانواده و ازدستدادن پدر و مادرش با خواهرش سمانه تنها و سرگشته میماند. در روایت سمیه و سهراب بسیاری از اتفاقاتی که بعد از اسارت سهراب در جنگ برایش پیش آمده، رویارویی او با سمیر و تردیدهای قابل تأمل در تصمیمگیرهای این شخصیت با پرداخت و تصویرسازیهای بکر از جنگ و اسارت صحنههای داستانی پرکششی برای خوانندگان میآفریند.
راوی روایت سوم سمیر است. به نظر نگارنده این فصل بیشتر از دو فصل دیگر به ساختار داستانی نزدیک و از خاطرهگویی صرف فاصله گرفته است. نویسنده شخصیتی را خلق کرده که برخلاف دو شخصیت دیگر از ویژگیهای مطلق سیاه و سفید برخوردار نیست. شخصیت خاکستری سمیر باعث همذاتپنداری خواننده با او میشود. سمیر پسری است که از دوران کودکی مورد اذیت و آزار واقع شده است. مادر سمیر زمانی که با مردان دیگر ارتباط دارد، پارچه سیاهی را روی صورت او میاندازد. سمیر هم دیگر پارچه سیاه را از روی صورتش برنمیدارد. او به سبب این تعدی و ظلم رواشده توسط مادر و اجتماع نقاب بر چهره میزند تا سیاهیها و پلشتیهای محیط خود را نبیند. وقتی از خانه هم فرار میکند، از سوی اجتماع مورد تحقیر و آزار قرار میگیرد و نقاب سیاه خود را از چهره برنمیدارد.
آمدن سمیه به تهران و آشنایی او با دو شخصیت دیگر (سهراب و سمیر) نقطۀ عطف زندگی آنهاست. آسیبهایی که سمیر از جامعه دیده به تدریج روح و روان او را تخریب و از خشم لبریز میکند. او درصدد انتقام از اجتماع و آدمهای پیرامون خود است. وقتی با شخصیتهایی روبهرو میشود که آنها را در وضعیت کنونی خود مقصر میداند، دست به واکنش میزند. نکته قابل توجه در روایت سمیر استفاده نویسنده از اتفاقات تاریخی در روند اوج و فرود شخصیت اوست. نویسنده حرکت شخصیت خود را با وقوع این اتفاقات پیش برده است. این نکته ویژگی هنری است که نویسنده توانسته از تاریخ کارکرد بگیرد و بستری را همراستا با وجوه شخصیت خود فراهم کند. جهان داستانی شخصیت سمیر با این شاخصهها متمایز از دو روایت دیگر است.
نوشتن خاطرات برای سه شخصیت کتاب راهی برای تسکین و رهایی از مشکلات متعدد است. آنها با نوشتن اتفاقات زندگی خود سعی میکنند به یک آرامش روحی و ساختن زندگی تازهای برسند.
در پایان کتاب «خاطرات این سه نفر» راوی دیگری به اسم فرهاد -که فرزند سمیه و سهراب است- وارد داستان میشود. با توجه به اینکه نویسنده در صدد است روایت خود را در کتاب بعد ادامه دهد، انتخاب راویای (فرهاد) که مانند پدر و مادر خود دوران کودکی سختی را گذرانده؛ و همچون مادرش دچار بیماری صرع است، میتواند داستان متفاوتی را در بر داشته باشد. کتابی که میتواند ظرفیت و کارکردی متفاوت با کتاب کنونی داشته و خواننده را بیشتر با یک جهان داستانی روبهرو کند.
نظر شما