این کارگردان در خصوص داستان این فیلمنامه توضیح داد: داستان «باران سرب» درباره اعزام گردان یکم تکاوران نیروی دریای ارتش ایران از بندر بوشهر به بندر خرمشهر در سیویکم شهریور ۱۳۵۹ به فرماندهی ناخدا هوشنگ صمدی، با حکم عملیاتی دفاع از خرمشهر است. این نبرد سیوچهار روز طول میکشد و در نهایت با تمام دلیریها و از خودگذشتگیهای تکاوران و مردم بومی، بندر خرمشهر به تصرف نیروهای ارتش عراق در میآید.
وی ادامه داد: این سومین باری بود که در طول تاریخ معاصر ایران بندر خرمشهر به اشغال نیروهای خارجی و متجاوزگر درآمد؛ بار اول بهدست ترکان عثمانی، بار دوم از سوی نیروهای انگلیسی و بار سوم هم بهدست نیروهای بعثی تصرف شد که بعد از یکسال و نیم درگیری و مجادله دوباره از نیروهای متخاصم عراقی باز پس گرفته شد.
غذبانی در خصوص اهمیت این فیلمنامه گفت: به نظرم آنچه که در این فیلمنامه حائز اهمیت است؛ وجه تاریخی آن و در واقع حافظهی تاریخ معاصر مردم ماست.
هنوز بخشهای زیادی از جنگ در هالهای از ابهام است که میتواند برای مردم بازگو و مشخص شود. با این رویکرد که ما گذشته خودمان را آنطور که بوده، بیان کنیم؛ نه آنطور که دوست داریم؛ چراکه جنگ به موضوع مهمی در تاریخ معاصر ما تبدیل شده و لازم است ساعتها در موردش حرف زده شود و مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد. متاسفانه در طول این سالها بههر دلیلی واقعیت جنگ را نگفتهایم! بیشتر آنچه مصلحت بوده، بیان کردهایم، در واقع، خیلی از مواقع آنچه در ذهن بوده،گفتهایم نه آنچه که حقیقت و واقعیت داشته است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا درصدد ساخت فیلمی بر اساس این فیلمنامه هم هستید، پاسخ داد: بله؛ اتفاقا سال ۹۵ که با همکاری مهرداد همتی نگارش فیلمنامه را به پایان رساندیم، بلافاصله پیگیر ساخت آن شدم که بعد از یک سال و نیم دوندگی و هماهنگی موفق شدم رضایت نیروی دریایی ارتش را برای همکاری جلب کنم. آن زمان دکتر دریادار حبیبالله سیاری فرمانده کل نیروی دریایی ارتش بود و دستور هرگونه همکاری برای این ساخت این فیلم را داد؛ البته فقط در بخش تجهیزات نظامی لجستیک و پشتیبانی.
بنابراین به سراغ ارگانهای دیگر رفتم که متاسفانه انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس با تغییر مدیریت هیچ برنامهای برای تولید یک اثر ملی و فیلم جنگی دفاع مقدس نداشت و بیشتر نگاه فرامنطقهای و مبارزه با تکفیریهای داعش در عراق و سوریه و حضور نیروهای ما در آن منطقه داشتند. من دلسرد شدم. سازمان اوج هم ارگان ديگري بود كه در زمينه توليد فيلمهاي جنگي سرمايهگذاری میكرد؛ ولی اين سازمان هم علاقهاي به ساخت این موضوع با محوریت ارتش و تکاوران ایرانی نشان ندادند. بنياد سينماي فارابي نیز با ساخت آن به بهانههايی همكاري نكرد.
اين فيلمنامهنويس تصريح كرد: متاسفانه بعد از دو سال و نیم دوندگی برای ساخت «باران سرب»، مجبور شدم اين فیلمنامه را کنار بگذارم تا الان که موفق به چاپ آن شدم؛ ولی این داستان و این فیلمنامه در اعماق ذهن من نقش بسته و قطعا روزی در شرایط مناسب آن را خواهم ساخت .
غذبانی در خصوص فضای این فیلمنامه و شخصیتهای آن یادآور شد: تقریبا ۹۰ درصد داستان در نخلستانها و دشتهای اطراف خرمشهر اتفاق میافتد و عناصر بومی در آن نقش پررنگی دارد؛ ولی داستان حماسی است و علاوه بر شخصیت اصلی قصه که ناخدا هوشنگ صمدی است، شهر خرمشهر هم بهعنوان یک شخصیت مهم در داستان مطرح میشود .
این کارگردان باتجربه بوشهری در پایان در توصیف شخصیت اول این فیلمنامه گفت: شخصیت اصلی داستان ناخدا هوشنگ صمدی است که در واقع نمادی از فداکاری و مسئولیتپذیری و وطنپرستی و ملیگرایی است. او در جایی از داستان به پزشکی در بیمارستان خرمشهر میگوید: «من نهتنها مسئول زندگی خودم هستم؛ بلکه مسئولیت نجات زندگی و زندهماندن همه مردم این شهر هم در حال حاضر با من است.» او معرف ذهن آگاه و عالم جامعه است .
داریوش غذبانی، فیلمنامهنویس و کارگردان سینما و دانشآموخته رشته سینما از دانشگاه سوره اصفهان گرایش کارگردانی است. در کارنامه هنری وی، نگارش سه فیلمنامه بلند سینمایی، کارگردانی دو فیلم بلند سینمایی و ساخت ۱۶ فیلم کوتاه ثبت و ضبط شده است. مهرداد همتی نیز داستاننویس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر است.
یادآوری میشود، فیلمنامه «باران سرب» نوشته داریوش غذبانی و مهرداد همتی با موضوع جنگ است که به همت نشر «هلیله» در ۴۰۰ نسخه منتشر شده است.
نظر شما