نخستینبار که شعرش مورد تشویق جدی قرار گرفت نوجوانی سیزدهساله بود. شعرش توجه استاد باستانی پاریزی را به خود جلب کرد.
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
نخستینبار که شعرش مورد تشویق جدی قرار گرفت، نوجوانی سیزدهساله بود. شعرش توجه استاد باستانی پاریزی را به خود جلب کرد و از مدیر دبیرستان خواست تا سراینده شعر را با اهدای دیوان جامی تشویق کند. آن تشویق دانشآموز را به سرودن شعرهای بهتر و بیشتر ترغیب کرد و با توجه به نظم، پشتکار و جدیتی که داشت، پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد.
در تمام زندگی به خدا توکل داشت و از ایمان بالایی برخوردار بود. زمانی که دست اجل جان تنها فرزندش را در کودکی ستاند، طاقتش طاق شد؛ ولی ارادهاش از هم نپاشید و راه علمآموزی و معرفتاندوزی را همچنان استوار پیمود. شعر گفت، داستان نوشت، متون زیادی را ترجمه کرد و همزمان درس را تا پایان مقطع دکترا در ایران و خارج از ایران ادامه داد.
بااینهمه، استاد شاعر مهمترین کار زندگی خود را ترجمه قرآن میدانست که به دو زبان فارسی و انگلیسی انجام داده بود. گاه میگفت در خواب نوشتههای قرآن را بهصورت انواری زیبا میبیند که مقابل چشمانش ظاهر میشوند. دکتر طاهرهصفارزاده به اجر معنوی کاری که کرده بود، بسی امید داشت.
نظر شما