نویسنده رمان «آخرین کلکسیون» داستان سرسختی و رویارویی دو طراح مد معروف، خلاقیتهای هر کدام و رقابت آنها را در دوران جنگ جهانی دوم را تعریف میکند.
جنگ همه کشورهای اروپایی و از جمله فرانسه را تحت تاثیر قرار داد؛ تا جایی که پاریس مرکز هنر و مد جهان روزی خالی از جهانگردان شد. فروشگاههای مد، هتلها و موزهها یکی پس از دیگری بسته شدند و سایه جنگ و مرگ همه جا گسترانده شد.
راوی «آخرین کلکسیون» زن جوان و نقاش آمریکایی ساکن اروپاست که به طور اتفاقی با دو طراح مشهور مد آن زمان یعنی «کوکو شنل» و رقیب دیرینه او «السا اسکیا پارلی» آشنا میشود؛ و جالب آنکه هردو نفر دست دوستی به سوی او دراز میکنند و او را امین و مورد اعتماد خود میدانند.
زن جوان اما به تازگی از حادثهای تلخ گذر کرده و دوران توأم با غمی را میگذراند. او در حادثه تصادف رانندگی، همسرش را از دست داده و البته به شکلی ناخواسته مسئول مرگ او نیز هست.
بنابراین وقتی از انگلستان به پاریس میآید، بر اثر اتفاقاتی با این دو طراح آشنا میشود و داستان آنها را به شکل موازی روایت میکند.
و اما "کوکو شنل" و "السا اسکیاپارلی":
گابریل بونور"کوکو" شانل: طراح مد فرانسوی بود که در طراحیهایش رویکردی به فلسفه مدرن دارد. طراحیهای او ساده، جدی و در عین حال لوکس و گران قیمت هستند.
"السا اسکیاپارلی" که رقیب اصلی کوکو شنل بود،از برجستهترین چهرههای مد بین دو جنگ جهانی شناخته میشود. طراحیهای او به شدت تحت تاثیر سورئالیستهایی چون «سالوادور دالی» و «ژان کوکتو» بود.
شاید در ظاهر امر با خواندن عنوان این کتاب، خواننده تصور کند که با یک کتاب درباره مد، تجمل گرایی، زیبایی یا تشویق به مصرفگرایی رو به رو است. کتابی پر از کینهتوزی ها، رقابت ها و حسادت های زنانه! بر سر مسائلی چون لباس و آرایش و غیره...؛ اما در واقع این گونه نیست! کوکو شنل، زنی قدرتمند است. او هرگز در دایره سطحینگری و زرق و برق قرار نگرفت. در واقع زندگی روی خشن خود را همواره به او نشان داده است.شنل در کودکی به همراه خواهرش در پرورشگاه بزرگ شد. با سختگیریهای معمول این مکانها... دنیایی بدون رنگ و خاکستری. او در کودکی بسیار درد و گرسنگی کشید.
اسکیاپارلی هم که زندگی و کودکی بهتری نسبت به کوکو داشت، زنی لایق و قدرتمند بود. آنها شهرت خود را در جریان جنگ با چنگ و دندان نگه داشتند و پس از آن دوباره درخشیدند. هرچند که دورانِ پسا جنگ، رهاوردهای فرهنگی جدیدی داشت و نسل جدیدی از طراحان مد را به عرصه رقابت آورد.
«اگر درون آتش نمک بپاشید، شعلههایی آبی به وجود میآیند. اگر به زخم نمک بپاشید، درد را تازه و شدیدتر میکند. دیدن افرادی که به یکدیگر مهر میورزند، نمکی است بر زخم من؛ مانند شعلهای آبی است که تمام وجودم را در بر میگیرد.
آبی بهترین نمایانگر تضاد درونی است؛ مثل نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن...
آبی رنگ لباسی است که السا اسکیاپارلی کوچک در اتاق زیر شیروانی پیدا کرد؛ آبی رنگ جلد رمانهای بی ارزشی است که کوکو شنل در اتاق زیر شیروانی یتیم خانه پیدا کرد...» (از متن کتاب)
قدرت و نفوذ این دو زن چنان بود که در دوران جنگ به راحتی مصون مانند و حتی پس از جنگ وقتی کوکو به همکاری با آلمانها متهم شد، نامه چرچیل او را از زندان افتادن در امان نگه داشت.
داستان کتاب، بسیار جذاب و هیجان برانگیز است. از این جهت که شخصیتها و اتفاقات بر اساس واقعیت تاریخی روایت شدهاند و به شکی مستندگونه هستند. مستندبودن آن که البته با تخیل نویسنده رنگ آمیزی شده، برای مخاطب جالب توجه است. در تمام طول اثر شاهد رقابتها و رویارویی این دو طراح بزرگ هستیم؛ هرچند که در ظاهر به یکدیگر احترام میگذارند.
هرچند که در خطوط کتاب مدام با کلماتی چون لباس، پارچه، روبان، رنگ و... رو به رو هستیم؛ اما در خطوط نانوشته متن، صدای سهمگین و تاریک جنگ و ناامیدی به گوش میرسد. در واقع نویسنده از یک سال قبل از آغاز جنگ، داستان را شروع و تا پایان جنگ آن را ادامه میدهد و در طی این دوران شاهد غمها، شادیها و مرگهای بسیار و سرسختی انسانها هستیم.
«در ژانویه آن سال مجله تایم، هیتلر را مرد سال انتخاب کرد.چارلی نسخهای از آن مجله را فرستاد و یادداشت کوتاهی روی آن گذاشته بود: "برگردخونه."
روی جلد تصویر ترسناکی از هیتلر بود: اخمو و شیطانی، در حال نواختن ارگ؛ بالای اُرگ تصویر عظیمی از چرخ اعدام و بدنهای معدوم شده آویزان بود.مجله را به اسکیاپ نشان دادم و او از ترس لرزید...» (از متن کتاب)
زبان اثر سلیس و روان است. خواننده همچون بیننده یک فیلم ملودرام گاهی نمیتواند کتاب را بر زمین بگذارد. جغرافیای اثر کاملا ملموس و واقعی است. اتمسفر موجو در اثر باعث به هم پیوستگی فضا شده و خواننده به راحتی به فضای داستان وارد میشود که البته دلیل آن ترجمه قابل تحسین مترجم اثر است؛ چراکه داستان دارای "کوهیرنس" یا همان انسجام متن است که جز با چیرهدستی مترجم میسر نیست.
«نمایش کلکسیون جدید لباس رنگین کمانی از احساسات بود: قرمز هیجان انگیز، آبی عصبی، زرد امیدوار، بنفش حسرت. ماهها بود که کوکو و اسکیاب و طراحان دیگر روی طرحها، و سبکهای جدید کار میکردند؛ تعداد خیلی زیادی از آنها فقط با رقیبانشان رقابت نمیکردند؛ بلکه با سابقه خود در رقابت بودند. طراحان نباید خود را تکرار کنند؛ با این حال کارشان باید به هویت برندشان نزدیک و قابل شناسایی باشد. مردم باید بتوانند لباس آنها را تشخیص بدهند و بگویند: " اوه، کار شنله" یا این کار اسکیا پارلیه. مجموعه این فصلش جالبه ، نه؟" این به نوعی شعبده بازی از طریق تخیل است.» (از متن کتاب)
داستان به شیوه راوی اول شخص روایت میشود. شخصیتها زنده و پرقدرت به تصویر درآمدهاند و گاهی نمیتوانیم به راحتی بگوییم که شخصیت اصلی و یا قهرمان اثر کیست؟ و یا ضدقهرمان چه کسی است؟ شاید حتی بتوانیم قهرمان این اثر را زندگی و ضدقهرمان آن را جنگ، شرارت و قدرت طلبی برخی انسانها بنامیم...
رمان " آخرین کلکسیون" در چاپ نخست خود با 700 نسخه از سوی نشر چترنگ منتشر شده است. این کتاب 339 صفحه دارد و قیمت آن 68000 تومان است.
نظر شما