چرا چیزها منتشر میشوند و چرا از انتشار باز می ایستند، پرسشهایی است که آدام کوچارسکی ریاضیدان، در کتاب «قواعد واگیری» در پی پاسخدادن به آنهاست.
مترجم در پیشگفتار مینویسد: «این کتاب نمونه بسیار خوبی از کتابهای پربار سنت علم برای عموم است. نویسنده آن آدام کوچارسکی ریاضیدانی است که با سازمان بهداشت جهانی کار میکند: کار اصلیاش فهم همین واگیریهاست اما هم در حوزههای بسیار متفاوت دیگری چون بازارهای مالی کار کرده و از آنها تجربه دسته اولی دارد و هم در این کتاب به مدد دید ریاضیاتیاش همان دیدی که الهامبخش پیدایی و گسترش علم نوین از قرن هفدهم تا کنون بوده است، مسئله واگیری را در حوزههای متعدد و متنوع انسانی که امروزه با آن سر و کار داریم، میکاود. کوچارسکی نشان میدهد آنچه یکی از پیشروان علم واگیری رونالدو راس، در ابتدای قرن بیستم «نظریه پیشامدها» (فصل اول) نامید و در پی تدوین آن بود، امروز پس از افت و خیزهای فراوان در طول یک قرن، محقق شده است و میتواند فهم ما را از جهان دگرگون کند.»
کتاب از هشت فصل با عنوان های نظریه پیشامدها، هراسها و همهگیری، اندازه دوستی، در هوای حادثه، ویروسی شدن، چگونه مالک اینترنت شویم، ردگیری شیوع، صحنه درگیری، تشکیل شده است.
در قسمتی از کتاب آمده است: «به یاد میآورم که در نخستین سفرم به چین وقتی به هتل رسیدم کوشیدم به وای فای وصل شوم، مدتی طول کشید تا بتوانم تشخیص دهم که واقعا به اینترنت وصل شدهام یا نه، همه نرم افزارهایی که معمولاً ممکن بود از آنها برای وارسی ارتباطاتم، گوگل واتساپ، اینستاگرام، توییتر، فیسبوک، جیمیل مسدود بودند. این امر نه فقط قدرت دیوار آتش (بارو) چینیها را نشان داد باعث شد بفهمم شرکتهای فناوری امریکایی چه نفوذی دارند متوجه شدم که کل فعالیت آنلاین من فقط در دست سه شرکت است.»
در جایی دیگر از این کتاب آمده است: «اگر مردم منطقی باشند باید انتظار داشته باشیم که در مواجهه با عرضه اطلاعات جدید باورهایشان را عوض کنند. این رویکرد در تحقیق علمی را «استدلال بیزی» میخوانند. این ایده حاکی از این است که دانش آن باوری است که سطح خاصی از اعتماد به آن وجود داشته باشد. مثلاً فرض کنید که به شدت ذهنتان مشغول این است که با شخص مشخصی ازدواج کنید یا نه، و به دقت راجع به رابطه با او فکر کرده اید. در این شرایط، باید دلیل خوبی داشته باشید تا نظرتان را راجع به ازدواج با او عوض کنید. با این حال اگر کاملا راجع به رابطه با او مطمئن نباشید، قانع کردنتان به اینکه با او ازدواج نکنید بسیار سادهتر است. امری که پیش چشم عاشق بیاهمیت است برای مطمئن کردن ذهن مردد به جدایی کفایت میکند. همین منطق بر موقعیتهای دیگر هم حاکم است. اگر با باوری راسخ آغاز کنید، اغلب به شواهدی بسیار قوی محتاجاید تا آن باور را کنار بگذارید؛ اگر از اول راجع به آن امر مطمئن نباشید، کم دردسرتر تغییر عقیده میدهید. بنابراین، وضع باور شما پس از عرضه شدن اطلاعات جدید به دو چیز بستگی دارد: قوت باور اولیهتان و قوت شواهد جدید. این مفهوم اساسی استدلال بیزی - و البته بیشتر آمار جدید- است.»
نظر شما