«اطلس لشکر 31 عاشورا در دوران دفاع مقدس» کتابی است که در 252 صفحه به قلم جلال معبودی تهیه و تنظیم و از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است. این اثر به بررسی نقش و عملکرد این لشکر و حماسهآفرینی رزمندگان و فرماندهان آن در طول هشت سال دفاع مقدس میپردازد. در این اطلس سعی شده با استفاده از نقشه، نمودار، جدول و عکس، عملیاتهای آفندی که رزمندگان لشکر 31 عاشورا در آن شرکت داشته و حماسهآفرینی کردهاند، تبیین و تشریح شود.
جلال معبودی؛ نویسنده و پژوهشگر حوزه جنگ که خود از رزمندگان دوران دفاع مقدس است، از سال 61 با عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) با نیروهای اعزامی از زنجان در قالب دو گردان شهدا و سلمان به تیپ 7 حضرت ولیعصر (عج) در جبهه حضور پیدا کرد و پس از آن بهطور متناوب تا پایان جنگ تحمیلی در شمار رزمندگان لشکرهای 17 علی ابن ابیطالب (ع) و 31 عاشورا در مناطق مختلف عملیاتی آفندی و پدافندی حضور داشت.
وی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، به تشریح سیر تدوین، مهمترین محورهای این کتاب و چگونگی تشکیل لشگر 31 عاشورا پرداخت.
ضرورت تدوین اطلسهای جنگ تحمیلی و وجوه تمایز و اشتراکی اطلس با سایر مکتوبات مرتبط با جنگ، در چیست؟
اگر به این فرموده فرمانده معظم کل قوا اعتقاد داریم که «دوران دفاع مقدس، اوج افتخارات ملت ایران است» هرچه از پایان جنگ تحمیلی فاصله میگیریم، با توجه به اوضاع پیشآمده در کشور و منطقه، نیاز به گسترش فرهنگ ایثار و شهادت و حماسه و مقاومتی که در جبهههای جنگ متبلور شد، بیش از پیش نمود پیدا میکند و جوانان امروز که آن دوران را تجربه نکردهاند، از تاریخ، اوضاع و وقایع دوران دفاع مقدس علم و آگاهی پیدا کرده و میتوانند برای پیشبرد امور حال و آینده خود و کشور از آن استفاده کنند.
در دوران دفاع مقدس بهویژه در مرحله کسب آمادگی برای عملیاتهای آفندی، رزمندگانی در یگانهای عملکننده در کنار فرماندهان یگانها بهعنوان راوی حضور داشتند که وظیفهشان، ثبت و ضبط وقایع و اتفاقات بود؛ در حقیقت این راویان تاریخ دفاع مقدس را مینگاشتند. از سیاستها و اهداف مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، گسترش فرهنگ مقاومت دوران دفاع مقدس به انحای ممکن و مقتضی است که چاپ و نشر اطلس یگانهای شاخص و ماندگار دوران دفاع مقدس، یکی از ابزار مورد استفاده برای انتقال تجربیات و بیان اتفاقات است.
وجوه اشتراک همه این آثار و مکتوبات اعم از اطلس و شناسنامه یگانها، مناطق عملیاتی، کتابهای روزشمار و ... برخورداری از اسناد و منابع دست اول موجود در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس (حاصل زحمات راویان) و همچنین منابع موجود در یگانهای رزم و مصاحبه با فرماندهان و رزمندگان حاضر در آن یگانها است. اما وجوه تمایز اطلس با دیگر آثار و مکتوبات در این است که در کتابهای اطلس، بیشتر به بیان کلیات و تشریح اجمالی موضوعات گوناگون توجه میشود و عمدتاً مطالب بهصورت نقشه، تصاویر و جداول بیان و از متون نوشتاری حداقل استفاده میشود. در کتاب اطلس لشکر 31 عاشورا، سعی شده کلیات عملیات حداکثر در دو صفحه بیان شده و مأموریت و نقش لشکر 31 عاشورا در آن عملیات در حدود چهار صفحه بهصورت نقشه، تصویر و جدول و متن بهصورت اختصار و کلی توضیح داده شده است .
در شناسنامه لشکرها و کتابهای روزشمار، عمدتاً جزئیات مورد توجه بوده و از متون نوشتاری بیشتر استفاده میشود تا نقشه و تصویر. به عبارتی میتوان گفت که شناسنامه لشکر، پایه و اساس کتاب اطلس آن لشکر را تشکیل میدهد.
درباره سیر نگارش و انتشار اطلس لشکر 31 عاشورا توضیح دهید؟
کار تدوین کتاب اطلس لشکر 31 عاشورا، تقریبا در اواسط سال 94 با پیشنهاد محمد حبیباللهی؛ مسئول وقت مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس سپاه عاشورا و گفتوگوی اولیه با مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کلید خورد و اطلاعات و منابع موجود در آن مرکز اعم از نقشه، کالک، مصاحبه با رزمندگان و فرماندهان و ... بهویژه اسناد مربوط به شناسنامه لشکر 31 عاشورا که توسط مصطفی عابدی در دست تدوین بود و قابلیت استفاده در تدوین اطلس داشت، در اختیار بنده قرار داده شد و اطلاعات دستهبندی و نواقص آنها مشخص شد. پس از انجام توافقات با گروه مطالعات و جغرافیای نظامی مرکز اسناد و تحقیقات، در اردیبهشتماه سال 95 طی جلسهای در محل مرکز اسناد و تحقیقات، با آقای محسن رشید ناظر محتوایی پروژه ، قالب و قواره اطلس مشخص شد.
با مشخص شدن قالب و قواره فصول و پیکربندی عملیاتها، از ابتدای سال 95 تدوین اطلس بهصورت عملیات به عملیات شروع و همزمان با تدوین عملیاتهایی که اطلاعات کاملی داشتند، تکمیل نواقص دیگر عملیاتها پیگیری میشد که جا دارد از زحمات ناصر رضاپور در این زمینه تشکر ویژه داشته باشم.
کار تدوین اطلس که از ابتدای سال 95 شروع شده بود، پس از حدود دو سال در نیمه دوم سال 1397 به پایان رسید و پس از چاپ نسخه اولیه، دو مرحله اشتباهات آن تصحیح و تشریفات چاپ و انتشار آن توسط مرکز اسناد و تحقیقات پیگیری شد که جا دارد از زحمات اکبر رستمی؛ مدیر گروه مطالعات و جغرافیای نظامی و سایر عزیزانی که در بخشهای مختلف کتاب اطلس لشکر 31 عاشورا نقش داشتند تا به نتیجه برسد، کمال تشکر را داشته باشم.
اهمیت و جایگاه لشکر 31 عاشورا در دفاع مقدس چگونه بود؟ درباره پیشینه و شکلگیری لشکر نیز توضیح دهید؟
با حمله هوایی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد در 31 شهریور 1359، در جبهه زمینی نیز ارتش بعثی عراق با 12 لشکر و چندین تیپ مستقل زرهی، پیاده و مکانیزه از سه جبهه اصلی شمالغرب، غرب و جنوب خاک میهن اسلامیمان را مورد تهاجم قرار داد.
رزمندگان (پاسداران) آذربایجانی علیرغم استقرار در مناطقی از کردستان، بلافاصله پس از آغاز حملات زمینی، در روزهای اولیه تجاوز، به تعداد 80 نفر به جبهههای جنوب کشور اعزام میشوند. پس از آن نیز تا تشکیل تیپهای رزمی در سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در قالب گروههای رزمی متعدد در جبهههای جنگ حضور مییابند. بااهمیتترین و حماسهآفرینترین حضور نیروهای آذربایجان، پس از 24 آبان 1359 بود که دشمن دومین حمله خود را به منظور تصرف شهر سوسنگرد از هویزه، حمیدیه و ارتفاعات اللهاکبر شروع کرد و توانست سوسنگرد را بهطور کامل محاصره کند. نیروهای آذربایجانی به همراه رزمندگان دیگر استانها، به فرماندهی شهید علی تجلایی از شهر سوسنگرد تا آخرین توان دفاع کردند و با نبردی عاشورایی توانستند حلقه محاصره را شکسته و با نیروهایی که از سمت جاده اهواز - سوسنگرد تلاش داشتند محاصره را بشکنند، الحاق کنند.
با کسب موفقیتهای سپاه با اتکا به نیروهای مردمی (بسیج)، فرماندهان جنگ تصمیم به انجام عملیات ادغامی نیروهای سپاه و ارتش میگیرند و ضروری بود که سپاه سازمان نیروهای خود را از گروههای رزمی به گردان تغییر دهد و نیروهای آذربایجانی نیز در گردانهای مختلف از شهید مدنی و شهید قاضی سازماندهی شدند.
درباره پیشینه و نحوه شکلگیری لشکر 31 عاشورا نیز باید گفت، ارتش بعث عراق با تصویر نابسامانی که از ارتش ایران در ذهن خود ساخته بود، تهاجم زمینی به خاک جمهوری اسلامی ایران را شروع کرد و خیلی هم امیدوار بود که در این کشورگشایی نامشروع بتواند در اسرع وقت به اهداف خودش پیدا کند، اما از آنجا که در محاسبه توان رزمی ایران، نیروهای مردمی را در نظر نگرفته بود، نه تنها موفق به اشغال کل مناطق موردنظر خود نشد، بلکه از اوایل سال 1360 با عملیات محدود نیروهای ایرانی به کلی زمینگیر شد. از اینرو سرفرماندهی ارتش عراق، تغییراتی را در سازمان رزم خود انجام داد. در پی توانمندیهای ایجاد شده در جبهههای جنگ و بروز تحولات اساسی در میدان نبرد، برخلاف عرف رایج در ارتشهای کلاسیک که تیپها و لشکرها در پادگانهای عقبه شکل میگیرند، با افزایش نیروهای داوطلب مردمی (بسیج) در جبههها، سپاه پاسداران تیپهای رزمی خود را در خطوط مقدم نبرد تشکیل داد.
یکی از این یگانها، تیپ 1 عاشورا متشکل از نیروهای سپاهی و بسیجی مستقر در محور سوسنگرد (نیروهای نخبه از شهرهای مختلف کشور ازجمله تبریز، تهران، شیراز، شاهرود و کازرون) بود که قبل از عملیات طریقالقدس با فرماندهی محمدعلی (عزیز) جعفری در سوسنگرد (دشت آزادگان) تشکیل شد. شاید انتخاب نام عاشورا بر یگانی که شاکله آن را نیروهای مستقر در سوسنگرد تشکیل دادهاند، با جنگ غریبانه و نبرد عاشورایی که آنها در دفاع از شهر سوسنگرد و شکستن محاصره داشتند، بیارتباط نبوده باشد.
پس از اینکه تیپ 1 عاشورا با اکثریت غالب نیروهای آذربایجانی تشکیل شد و اولین مأموریت آفندی خود را در عملیات طریقالقدس اجرا کرد، درحالیکه دیگر یگانهای تازه تأسیس شده خود را آماده عملیاتهای آتی میکردند، به تیپ 1 عاشورا مأموریت داده شد به منظور حفظ دستاوردهای عملیات طریقالقدس، در منطقه عمومی سوسنگرد خط پدافندی دایر کند.
سازماندهی سپاه بیش از آنکه از روشهای موجود سازماندهی ارتشهای کلاسیک تبعیت کند، برخاسته از درک شرایط اضطراری و با توجه به شرایط بومی کشور بود. به همین سبب پس از اتمام عملیات بیتالمقدس و ضرورت ادامه تنبیه متجاوز، فرماندهان سپاه تصمیم گرفتند که برای تأمین امکانات مورد نیاز یگانهای رزم، استانها را درگیر پشتیبانی تیپهای تشکیلشده کنند. بر همین اساس تیپ 1 عاشورا که حدود 70 درصد استعدادش را نیروهای آذربایجانی تشکیل میداد به دلیل رشادتها و حماسهآفرینی آذربایجانیها در دفاع از سوسنگرد و شکستن محاصره آن و دیگر مناطق جبهه، در اواخر اردیبهشتماه 1361 به استان آذربایجانشرقی تحویل و مهدی باکری که در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس بهعنوان جانشین حاج احمد کاظمی در تیپ نجف درخشیده بود، بخاطر لیاقت و شایستگیاش بهعنوان فرمانده تیپ عاشورا منصوب و شهیدان مرتضی یاغچیان و علی تجلایی بهعنوان معاونان وی در تیپ معرفی شدند.
این تیپ در ابتدا شامل 7 گردان پیاده (شهید مدنی، شهید قاضی، امام حسین، المهدی، بعثت، امام صادق، مصطفی خمینی) و واحدهای پشتیبانی رزمی بود. مدرسه شهید براتی واقع در میدان راه آهن اهواز بهعنوان مقر اصلی ستاد فرماندهی تیپ انتخاب شده و مدارس شهید صدوقی، پرستو و شهید مطهری نیز بهعنوان مقر گردانهای تیپ مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین از اردوگاههای پشت ایستگاه حسینیه در محور زید در 75 کیلومتری جاده اهواز - خرمشهر در مواقع انجام مأموریت بهعنوان موقعیتهای این یگان استفاده میشد.
محدوده جغرافیایی تأسیس و پشتیبانی یگان به چه صورت بود؟
تیپ عاشورا همانند دیگر یگانهای رزم سپاه پاسداران که در خطوط مقدم نبرد شکل گرفتند، از سازمان دادن نیروهای مستقر در سوسنگرد که از شهرهای مختلف کشور از جمله تبریز، تهران، شیراز، شاهرود و کازرون گرد هم آمده بودند، تشکیل شد. پس از واگذاری یگانها به مناطق کشوری سپاه پاسداران، تیپ عاشورا به منطقه 5 کشوری تحویل و استانهای آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی تأمین نیروی انسانی و امکانات عمومی پشتیبانی و لجستیکی آنرا بر عهده گرفتند.
در ایام هشت سال دفاع مقدس، استان اردبیل تشکیل نشده بود و استان آذربایجان شرقی شامل شهرستانهای اردبیل، اهر، تبریز، خلخال، سراب، مراغه، مرند، مشکینشهر، مغان، میانه و هشترود بود و استان آذربایجانغربی به لحاظ درگیر بودن با گروهکهای ضدانقلاب از ابتدای پیروزی انقلاب در سال 1357 و عملیاتی بودن منطقه با قرارگاه حمزه سیدالشهداء و تیپ ویژه شهدا که تأمین نیرو و پشتیبانی این یگانها به استانهای آذربایجانغربی و کردستان اختصاص داشت، با اینحال نیروهایی از استان آذربایجانغربی که قصد حضور در جبهههای نبرد با ارتش بعث عراق را داشتند (عمدتا از شهرهای خوی، سلماس، ماکو، میاندوآب و نقده) به لشکر 31 عاشورا اعزام میشدند، همچنین کمکهای مردمی که توسط ستاد پشتیبانی جنگ استان آذربایجانغربی جمعآوری میشدند به لشکر31 عاشورا ارسال میشد.
بعد از به نتیجه رسیدن عملیات خیبر و تثبیت خطوط رزمندگان در جزایر مجنون در اسفند ماه 1362، مقرر شد رزمندگان استان زنجان (به استثناء نیروهای شهرستان قزوین) از اوایل سال 1363 به لشکر 31 عاشورا اعزام شده و کمکهای جمعآوری شده توسط ستاد پشتیبانی جنگ استان زنجان نیز به این لشکر ارسال شود. در سال 1364 نیروهای شهرستان قزوین در شمار لشکر31 عاشورا در عملیات والفجر 8 شرکت کردند، اما بعد از عملیات از این یگان منفک شده و در سازمان رزم یگان دیگری قرار گرفتند.
در سال 1367 که لشکرها به سپاه ارتقاء یافتند، ستاد لشکر 31 عاشورا به سپاه پنجم باقرالعلوم تبدیل شد و پنج تیپ مستقل تیپ 37 حضرت عباس(ع) اردبیل، تیپ 36 انصارالمهدی زنجان، تیپهای 31 امام زمان، نینوا و قائم (عج) تبریز تحت امر آن قرار گرفتند.
مهمترین دغدغهها، نقاط عطف و محورهای اصلی کتاب کدامند؟
مهمترین دغدغه و نقطه عطفی که در این کتاب مدنظر قرار گرفته این است که نقش و مأموریتهای محوله به لشکر 31 عاشورا در دفاع مقدس بهویژه عملیاتهای آفندی که لشکر در آنها حضور داشته را بیان کند. این کتاب در شش فصل تدوین شده است. فصل اول با عنوان کلیات یگان، به عملیاتهای محدود، تأسیس و توسعه لشکر عاشورا پرداخته و طی آن نگاهی گذرا به 29 بهمن 1356 در انقلاب (چهلم شهدای قم) و وقایع شمالغرب کشور در تثبیت انقلاب و مقابله با غائله حزب جمهوری خلق مسلمان و غائله کردستان دارد و در ادامه به بیان نقش رزمندگان آذربایجانی در ابتدای جنگ تحمیلی میپردازد، سپس نحوه تشکیل تیپ عاشورا و توسعه به لشکر را بیان میکند. پنج فصل بعدی به بیان نقش لشکر عاشورا در وضعیتهای مختلف دوران دفاع مقدس اعم از آزادسازی سرزمینهای اشغالی، تنبیه متجاوز، نبردهای آبی - خاکی ، نبردهای شرق بصره و نبردهای جبهه غرب و شمالغرب اختصاص دارد.
نظرات