
رئیس انجمن مفاخر و آثار فرهنگی در بزرگداشت ابوریحان بیرونی گفت: این ابوریحان بود که با ترجمه آثار هندی و نیز نگارش کتاب عظیم «ماللهند» چشم تحقیق و پژوهش جهان اسلام را به سرزمین ناشناختهای از معارف شرقی و هندی گشود و در این راه چنان عالمانه و صادقانه کوشید که اثر مهمی در رواج تعالیم هندی در ایران و اسلام بر جای نهاد.
وی با اشاره به ترجمه پاتانجلی از سانسکریت به عربی توسط ابوریحان، افزود: یوگاسوترا مجموعهای از ۱۹۶ سوترا است که توسط پاتانجلی در سالهای قرن سوم پیش از میلاد تألیف و تدوین شده است. پس از بهگودگیتا که بنیادیترین و مهمترین منبع و مرجع یوگا محسوب میشود، یوگاسوترای پاتانجلی مهمترین و مدونترین دستورالعمل مکتب یوگا است. این اثر که به احتمال بسیار زیاد در سالهای ترجمۀ آن توسط ابوریحان بیرونی (یعنی در قرن پنجم هجری) به رساله پاتانجل مشهور بوده (و نه یوگاسوترا) توسط ابوریحان به حوزه فرهنگ و اندیشه اسلامی وارد و به تعبیر خود او تأثیری عمیق بر جریان تصوف در فرهنگ اسلامی نهاد: «از طریق آموزههای پاتانجلی صوفیه به حق و وصول به آن اشتغال ورزیدند».
بلخاری ادامه داد: پاتانجلی، هویت متعین تاریخی دارد و بر خلاف کسانی چون لائوتسه (بنیادگذار دائوئیسم) افسانه محسوب نمیشود، او مؤلف کتاب یوگاسوترا است که در سالهای بین قرن چهارم تا قرن دوم پیش از میلاد (محتمل قرن سوم پیش از میلاد) در هند میزیسته است؛ افراد متعددی با عنوان پاتانجلی در اندیشه و آیین هند وجود دارند، اما پاتانجل مذکور در ترجمه ابوریحان بیرونی همان نویسنده یوگاسوترا و نامآور مکتب یوگا است. کلمه پاتانجلی (patanjali) مرکب از (patta) به معنای پرواز و (anj) به معنای زیبا و افتخارآمیز است البته برخی دیگر آن را مرکب از پاتا و (Anjali) به معنای تکریم یا اتصال دو کف دست میدانند.
وی اظهار داشت: این رساله شگفت، مقدمهای دارد از ابوریحان که بسیار جالب و جامع است و خوشتر آن که افتتاح سخن در باب این رساله، بیان کامل این مقدمه به زبان فارسی باشد.
بلخاری در ادامه به تشریح این اثر و خواندن بخشهایی از آن پرداخت.
منوچهر صدوقی سها، استاد دانشگاه، مصحح، پژوهشگر و مترجم تحقیق ماللهند، ابوریحان بیرونی را از علمای جامع تمدن اسلامی دانست و گفت: اصلا نمیشود او را حتی به چند رشته علمی محدود کرد، بیرونی در همه علوم دوره خودش، صاحب نظر و عقیده است.
وی با اشاره به ترجمه تحقیق ماللهند و پاتانجلی گفت: به مناسبتی به سفارش دوستانم کامران فانی و خرمشاهی، به ترجمه تحقیق ماللهند مشغول شدم، در آن سن به این نکته برخوردم که ابوریحان گفته بود، من دو کتاب را به عربی برگرداندهام و نام یکی را پاتانجلی میگوید. چند سال بعد در دایره المعارف تشیع، مهدی محقق، درباره پاتانجل صحبت کرد و گفت مستشار آلمانی ریتر آن را منتشر کرده است. یک نسخه به من داد و مرا تشویق کرد که این اثر را ترجمه کنم. کمی بعد هم در خدمت مرحوم علامه جعفری بودم، این متن را خواندم، چون نقاط متروک در آن هست و نوشتن ابوریحان پیچیده است، ایشان گاهی نکتههایی میگفتند.
صدوقی ادامه داد: بر پایه تصحیح ریتر، ویرایش دیگری انجام دادیم و چاپ شد، در همان ایام از یکی از پژوهشگران ابوریحان خواهش کردم که درباره این کتاب، پژوهش هایی که انجام شده را برای ما بفرستند.
وی اضافه کرد: ابوریحان درباره این کتابها میگوید: هندوان آثارشان از یک جهت به معدن ذغال سنگ شبیه است که در دل معدن ذغال، رگههای الماس پیدا میشود. من در حد همین دو کتاب به این معانی که او گفته است برخوردم. او توضیح میدهد که وقتی روی این کتاب کار کردم، متن مفصلی بود که در کنار مطالب ادبی، نکات فلسفی و عرفانی، آمده است، مطالب ادبی را حذف کردم و این متن فلسفی را بیرون کشیدم.
صدوقی افزود: این کتاب مثل آثار دیگر هندوان منظوم است و ابوریحان آن را منثور کرده است. کار دیگر وی این است که متن را با شرح درآمیخته است و در مقدمه میخواهد بگوید متن کتاب، متن کامل نسخه هندی پاتانجلی نیست و خواننده نباید از تفاوت متن اصلی و متن ابوریحان،تعجب کند. او میگوید این کتاب را هندوان، حرف به حرف برای من خواندند اینگونه مشخص میشود ابوریحان سانسکریت بلد بوده است و توانسته درک کند و خواسته این را به دیگران منتقل کند، که دیگران هم بدانند.
وی در پایان گفت: این کتاب شریف در تصوف ایرانی اثر گذاشته است، برخی معارف والای هندی در تصوف ایرانی اثر دارد و این یکی از آن آثار است. در این کتاب، به اتحاد عاقل و معقول اشاره میشود.
غلامحسین رحیمی، معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، نیز با بیان این که ابوریحان را جامعه ایران خوب میشناسد، گفت: وی به عنوان دانشمندی برجسته شناخته شده است. یکی از مواریث او، پرسشهایی است که در طبیعیات مطرح میکند و نکته آن مطرح شدن، گفت و گو میان دو نفر از بزرگترین دانشمند یک تمدن است.
وی ادامه داد: حوزه این پرسشها طبیعیات است و خطاب به ابن سینا مطرح شده و ۱۸ پرسش است، ۱۰ سوال از آسمان و جهان ارسطو است و ۸ پرسش درباره حکمت مشا، ما باید بدانیم کدام بخش طبیعیات است، شاخه آن شناخته نشده، به همین دلیل در دوران معاصر باعث اشتباهات فراوانی شده است.
رحیمی با بیان این که طبیعیات دو بخش دارد، افزود: یک بخش فلسفه مبنا و بخش دوم علم معنا است و پرسشهای او علم مبنا است، بخشی از پاسخهای ابن سینا فلسفی بوده و به بیراهه رفته و ابوریحان به او اعتراض کرده است، که پاسخ به موضوع ربطی ندارد. این سوالات در کتابی به نام اسئله و اجوبه، منتشر شده است و ترجمه انگلیسی آن هم منتشر شده است، ابوریحان تجربه گراست، او دنیا را دنیای محسوسات و کمیت می داند، به همین دلیل کسانی که می خواهند دنیا را عقلی درک کنند را نمی پذیرد.
وی اضافه کرد: ابوریحان با کسانی که ارسطو را بی اشتباه می دانند، مجادله می کند و او را دانشمندی می داند که خطای او نیز ممکن است.
محمد ابراهیم ذاکر، مصحح و پژوهشگر، نیز با بیان زندگی نامه ابوریحان بیرونی گفت: چیرگی او بر دانستن زبان های خارجی، بسیار بوده: خورازمی، سغدی، سانسکریت و آشنایی با یونانی و سریانی و در همراهی با سپاه محمود غزنوی در سفرها، بیش از ۱۱۳ کتاب نوشته است و برخی تا ۱۳۸ اثر دانسته اند.
وی به تشریح کتابهای پزشکی ابوریحان اشاره کرد و افزود: در کتاب صیدلیه که کتابی بی نظیر است، به ترتیب الفبا گفته، کاربرد، نگهداری و ویژگی های داروهای گیاهی است. بهترین گزینش در کاربرد ساخت داروهای مرکب را بازگو کرده است، شیوه او گزاره کردن نام داروها در زبان ها و گویش های مختلف است.
ذاکر در ادامه، نکاتی از این کتاب را گوشزد کرد.
نظر شما