آثار تالیفی در حاشیه قرار گرفته است
مریم صفاهانی در این نشست چالشهایی که آثار ادبیات کودک و نوجوان با آن مواجهاند را برشمرد و گفت: از جمله این چالشها میتوان به غلبه آثار ترجمه بر تالیف به دلایل مختلف اشاره کرد. یکی از این دلایل تمایل ناشران به آثار ترجمه به دلیل پایینتر بودن هزینه تمام شده چاپ و رعایت نکردن حق کپیرایت است. همچنین میبینیم که همزمان چند ترجمه موازی در بازار دیده میشود و بااینکه تنوع در ترجمهها زیاد است و مورد توجه مخاطب هم قرار میگیرد اما کیفیت ترجمه بالایی ندارند و سبب میشود آثار تالیفی در حاشیه قرار بگیرد.
وی در ادامه به کتابهای تصویری در حوزه کودک اشاره کرد و گفت: کمتوجهی به مدیر هنری، صفحهآرایی، طراحی و گرافیک در کتابهای تصویری دیده میشود و کتابهای پرتعداد و بیکیفیتی میبینیم که از تکنیکهای کامپیوتری استفاده میکنند بدون اینکه ویژگیهای زیباییشناسانه را درنظر گرفته باشند. همچنین بین متن و تصویر هم هماهنگی دیده نمیشود.
این عضو شورای کتاب کودک همچنین به اهمیت ویراستاری کتاب ها اشاره کرد و گفت: در بررسی کتابهای کودک به آثاری میرسیم که ویراستاری نشدهاند و ناشران اهمیت زیادی به این مساله نمیدهند و سبب میشود این کتابها پراز غلطهای ویرایشی و املایی باشند درحالیکه گاهی برخی از این کتابها از نظر محتوا باکیفیتاند.
پدیدآورندگان مخاطبشناسی را در نظر بگیرند
صفاهانی در ادامه وارد حوزههای مختلف کتابهای کودک شد و گفت: به عنوان مثال در ترجمه گونه واقعگرا، فانتزی و کهن داریم. اما تعداد کتابهای واقعگرا کم است و نشان میدهد مخاطب بیشتر به دنبال گونه فانتزی است. چون این گونه با نیازهای احساسی روانی و اجتماعی کودک سازگارتر است و تخیلش را تقویت میکند ولی مشکلاتی که در این آثار دیده میشود فضاسازی و پیرنگ ضعیف است و شخصیت پردازی قوی ندارند و لازم است پدیدآورندگان مخاطبشناسی را در نظر بگیرند. از سویی کیفیت ترجمه هم در این کتابها ضعیف است.
وی درباره کتابهای تالیفی نیز توضیح داد: با اینکه تعداد آثار تالیفی اندک است اما تنوع خوبی دارد و از سوی نویسندگانی تولید شده که جوایز مختلف گرفتهاند اما باز هم میزان توجه به موضوعات روز در آنها کمتر است و لازم است دستاندرکاران این حوزه در مراکز دولتی توجه بیشتری به تالیف داشته باشند چون ما نیاز داریم در آثار به موضوعات ملی و بومی کشورمان بیشتر پرداخته شود.
صفاهانی در ادامه به چالش دیگری در این حوزه پرداخت و گفت: مجموعهسازی چه در ترجمه و چه در تالیف دیده میشود که گاهی منجر به کتابسازیهایی میشود و مطالبی از اینترنت جمعآوری شده و نشر داده میشود و در ادامه در فضای مجازی منعکس میشود که منبع مشخص و معتبری ندارد و باتوجه به اینکه کودک نمیتواند سره را از ناسره به خوبی تشخیص دهد انتشار این مطالب آفتی است که در کتابهای کودک و نوجوان وجود دارد.
بیتوجهی به شعرها و متلها در کتابهای خردسالان
این عضور شورای کتاب کودک، در ادامه به تولید کتاب برای خردسالان اشاره کرد و گفت: گروه دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد خردسال شامل نوزاد و نوپا است در این گروه گرچه کتابهایی داریم اما تعداد کتابهای تالیفی خیلی کم است و همه آنها چاپ و صحافی خوبی ندارند و استاندارهای کتابسازی لازم هم برای این گروه سنی در کتابها دیده نمیشود. همچنین در این گونه به شعرها و متلها و... که باعث رشد زبانی شناختی و شخصیتی کودک میشود، توجه زیادی نشده است.
کتابهای دینی کودک کلیشهای شدهاند و تفکر برانگیز نیستند
وی همچنین درباره تولید کتابهای دینی توضیح داد: کتابهای دینی گروه دیگری هستند که کتابهایشان چالش برانگیز است. متاسفانه تعداد کتابهای دینی کاسته شده و استقبال مخاطب کم شده چون کتابهای دینی کلیشهای شدهاند و تفکر برانگیز نیستند. روابط علت و معلولی رویدادهای مختلف داستانهای دینی به خوبی رعایت نمیشوند و صحافی خوبی هم ندارند.
به گفته این کارشناس، قصههای دینی مربوط به ائمه و بزرگان دینی با فهم کودک انطباق ندارد و نیاز به بازبینی و بازنگری دارند تا با درک مخاطب انطباق داشته باشد. از سویی در این دسته از آثار توجهی به تولید آثار برای خردسالان نشده است.
صفاهانی همچنین به استفاده از متون کهن و بازنویسی و بازآفرینی خلاق از این کتابها اشاره کرد و گفت که از دستور زبان فارسی روان و قابل فهم برای کودک در این کتابها استفاده نشده است.
تفسیر ما از ادبیات به فرهنگ و نگرش ما برمیگردد
اسدالله شعبانی نیز در این نشست به اهمیت داشتن نظریه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان اشاره کرد و گفت: هر نویسندهای باید نظریه ادبی داشته باشد. نظریه ادبی به تعداد نویسندهها میتواند متنوع و گوناگون باشد. اصولا چهارچوبهای گسترده و فراگیری وجود دارد که ما را از یکدیگر جدا میکند و یکی از جلوههای ادبیات همین چهارچوب و سبک نوشتن و سبک زیستن است.
این شاعر و نویسنده پیشکسوت با بیان اینکه تفسیر ما از ادبیات به فرهنگ و نگرش ما برمیگردد، افزود: ادبیات دربرگیرنده آموزهها، نوشتن و طرح زدن است و درحقیقت یک معنای ساده آن به قلمرو نگارش و نوشتن برمیگردد و در آنجا به عنوان ابزار کار استفاده میشود. اما معنای دیگر آن در فرهنگی همگانی قابل دریافت است و آن هم در منش و شیوه زیست اجتماعی، آداب و ... معنا مییابد. یعنی ما به عنوان یک کنشگر اجتماعی ادبیات خود را نشان میدهیم.
شعبانی گفت: البته ادبیات معنای تخصصی هم دارد و به عنوان همه دستآوردهای ذوقی و فکری ملتی که در مسیر تاریخ دست به آفرینش زده معنا مییابد که همه آنها خاستگاه اجتماعی دارند. بنابراین این موضوع بیانگر التزام و تعهد ماست. یعنی یک نویسنده علاوه بر نویسنده بودنش یک کنشگر اجتماعی هم محسوب میشود و رفتارش میتواند تاثیرگذار باشد.
امروز ما باید با گذشتهمان پیوند داشته باشد
وی در ادامه به لزوم توجه و شناخت پیشینه فکری و فرهنگی کشور اشاره کرد و گفت: ما بدون آگاهی و شناخت گذشته ذوقی و فکری مردمانمان بیبضاعتیم و این همان توشه راه ماست. البته ادبیات ما در این مساله قدری دستانداز دارد اما بطورکلی ما بدون آشنایی با دستآوردهای فکری و فرهنگیمان وجود نداریم و در هر زمینهای حق داریم با پیش زمینه ذهنیمان وارد شویم. امروز ما باید با گذشتهمان پیوند داشته باشد درغیراینصورت هر فرهنگی میتواند ما را ببلعد و این مساله در ادبیات کودک و نوجوان نادیده گرفته میشود و در ادبیات بزرگسال هم فاجعه است.
شعبانی در زمینه تعریف تخصصی ادبیات به تعریف دهخدا اشاره کرد و گفت: عبارتی که دهخدا در این زمینه ارائه میدهد بسیار ساده و سنتی است و میگوید: «چگونگی تعبیر و بیان احساسات و عواطف و افکار به وسیله کلمات در شکلهای گوناگون را ادبیات میگویند.» البته در فرهنگ غربی ظرافت و زیبایی هم به آن اضافه شده است.
آثار ادبی ذائقه و پسند عمومی بچهها را میپرورانند
این شاعر محور اصلی در تولید آثار بازنویسی را لذتبردن عنوان کرد و گفت: هدف اصلی لذتبردن است نه آموزش. ادبیات در سرشت خود آموزهها دارد اما ابزار آموزشی نیست. همه آثار ادبی مخصوصا شعر و داستان لازم نیست آموزش دهند بلکه پرورش میدهند و ذائقه و پسند عمومی بچهها را میپرورانند. و این نکتهای است که از سوی آموزش و پرورش و برخی ناشران و نویسندگان مورد غفلت قرار گرفته است. غفلتی که صورت گرفته این است که ما به دلخواه بچهها صحبت نکردهایم درحالیکه بچهها حق دارند ادبیات مخصوص خودشان را داشته باشند و از آن لذت ببرند و این موضوع مهمی در ادبیات کودکان است.
شعبانی در ادامه سخنانش به طبقهبندی ادبیات پرداخت و گفت: این طبقهبندی در گذشته به صورت نظم و نثر و بعد به صورتهای گوناگون مانند ادبیات قومی مثل ادبیات گیلگی، ادبیات بلوچی و بعد بهصورت ادبیات عامه، ادبیات نوشتار یا بهصورت موضوعی شامل ادبیات عرفانی، ادبیات تاریخی، ادبیات پایداری، ادبیات پلیسی، ادبیات وحشت و ... بوده است. اما بزرگترین بخش ادبیات ما از گذشته تا بهحال ادبیات پندآموز و تعلیمی است چون در گذشته حقوق کودک ناشناس بوده و ما خود را دانای کل میدانستیم. اما امروزه که موضوع درک حضور دیگری مهمترین موضوع تعیلم و تربیت است ما دیگر دانای کل نیستیم ما در داستانها هم باید اجازه دهیم شخصیتها خودشان را با رفتارشان معرفی کنند.
کلاسهای داستاننویسی در رشد ادبیات کودک و نوجوان موثر نیستند
شعبانی همچنین به موضوع تربیت و تعلیم داستاننویسان و شاعران جوان در کلاسهای آموزشی اشاره کرد و گفت: به نظر من این کلاسها نهتنها تاثیر مثبتی در رشد و توسعه ادبیات کودک ندارد بلکه آسیبهایی هم به ادبیات کودک و جامعه کتابخوان میزند. چون دنیای ما الان بهصورت محفلی است. براین اساس ادبیات ما هم محفلی شده و عدهای از اهالی ادبیات دور هم مینشینند و اصطلاحات و قواعدی را مطرح میکنند. اما این کار زمانی خوب و تاثیرگذار است که جامعه پویایی داشته باشد و مباحث طرح شده در این محافل را بپذیرد وگرنه طرح این مباحث سبب ایجاد ابهام میشود. از سویی یکی از چیزهایی که برآیند همین نگاه محفلی است نوچهپروری است و هر کسی گروهی دورخود جمع میکند و از طریق این گروهی که آموزش میدهد میخواهد خودش را مطرح میکند. هرچند که برخی افرادی که این دورهها را برگزار میکنند، نویسندگان و پدیدآورندگان حرفهای هستند.
نظر شما