یکشنبه ۲ تیر ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸
تامی اورنج: نتوانستم «دن کیشوت» را تا پایان بخوانم

تامی اورنج، نویسنده آمریکایی کتاب «آنجا آنجا» و یکی از نامزدهای نهایی جایزه پولیتزر در این مطلب از آثاری سخن می‌گوید که در زندگی‌اش تأثیرگذار بوده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، تامی اورنج، نام نویسنده آمریکایی در سال 2018 با نخستين کتابش «آنجا آنجا» در فهرست جوایز متعددی چون پولتزرِ داستان و مدال کارنگی قرار گرفت و مورد استقبال منقدین، نویسندگان، و مخاطبان در سراسر دنیا قرار گرفت.
 
«آنجا آنجا» نوشته تامی اورنج نخستين کتاب نویسنده آمریکایی تعمقی بلندپروازانه درباره هویت انسان است که به وسیله فقر، زمان، و زندگی شهری در حال نابودی است. فصل‌های کوتاه و متعدد داستان هر بار توسط فردی متفاوت از بومیان آمریکا در اوکلند روایت می‌شود. همه افراد حاضر در کتاب مانند «قصه‌های کانتربری» نوشته جفری چاسر و «گور به گور» نوشته ویلیام فاکنر در حال سفر به جایی دیگر هستند و قصه این رمان روایت سفر عجیب و خطرناک این افراد و تلاش‌شان برای توقف زمان است. مارگارت آتوود «آنجا آنجا» را «شگفت‌انگیز» خواند.
 
از او درباره آثاری که می‌خواند، دوست دارد، هدیه می‌دهد و ..... سؤال کردیم. خواندن پاسخ‌های این نویسنده آمریکایی خالی از لطف نیست:
 
کتابی که در حال حاضر می‌خوانم:
همیشه همزمان چند کتاب را می‌خوانم اما در حال حاضر «گروه پرندگان» نوشته سامانتا شوبلین و «ابله» نوشته الیف باتومان را می‌خوانم. هر دو زیبا و عجیب هستند.
 
کتابی که زندگی‌ام را تغییر داد:
«حباب شیشه» نوشته سیلویا پلات، «دفتر یادداشت‌های روزانه» نوشته فرانتس کافکا، «گروه پرندگان»، «خانه‌ی گرد» نوشته لوئیس اردریش، و ......
 
کتابی که نتوانستم تا پایان بخوانم:
«دن کیشوت» نوشته سروانتس. البته روزی تا پایان می‌خوانمش.
 
کتابی که بر روی من تأثیر گذاشت:
همه آثاری که زندگی‌ام را تغییر دادند تأثیر زیادی روی من گذاشتند.
 
کتابی که بیش از حد مورد توجه قرار گرفته است:
«در جاده» نوشته جک کرواک. شاید این رمان برای نسل‌های پیشین جذاب است اما نه داستان و نه نوع روایت جذابیتی برای من نداشت.
 
کتابی که ای کاش من نوشته بودم:
یکی از کتاب‌هایی که در حال حاضر می‌نویسم. ای کاش توان تمام کردنش را داشته باشم.
 
کتابی که از نخواندنش خجالت‌زده هستم:
«قلب تاریکی» نوشته جوزف کنراد. به یاد دارم جان لئونارد، منتقد ادبی می‌گفت: «چرا مردان سفیدپوست قلب تاریکی را در حمام‌های‌شان جست‌وجو نمی‌کنند؟!»
 
کتابی که هدیه می‌دهم:
«ساعت ستاره». داستانی کوتاه و قوی. به نظر من همه باید این کتاب را بخوانند.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها