«ایران در بحران: انحطاط صفویه و سقوط اصفهان» منتشر شد
عصری که منجر به دو قرن انحطاط و فروپاشی متوالی در ایران شد
رودی مته با نوشتن «ایران در بحران» دید ما را نسبت به انحطاط صفویه نه فقط بالا میبرد بلکه تاریخ اقتصادی این دوره را همچون آیینهای شفاف به ما نشان میدهد.
«ایران در بحران: انحطاط صفویه و سقوط اصفهان» اثری است که به درک و توجه ما از تاریخ ایران عصر صفوی کمک شایانی میکند؛ عصری که منجر به دو قرن انحطاط و فروپاشی متوالی در ایران شد. محققان معاصر در کل سقوط صفویه را نتیجه طبیعی زوال سیاسی اجتنابناپذیر و فساد گسترده اخلاقی ایران در اواخر دوره صفوی میدانند.
پروفسور مته با نگاهی تازه و نو این دیدگاههای سنتی را زیر سوال میبرد و منابع قدیمی و سنتی را مورد ارزیابی مجدد قرار میدهد و با خلق این اثر دریچه تازهای به سوی ما برای شناخت سالهای پایانی عصر صفویه باز میکند. باید اذعان داشت منابعی که مولف از آن بهره برده است در نوع خود منحصر بهفرد و شیوهای که وی در بهرهگیری از این منابع به کار بردهاند بدیع و خلاقانه است.
بیشک انحطاط سلسله صفویه نقطه عطفی نه فقط در تاریخ ایران بلکه در تاریخ جهان به حساب میآید. سقوط امپراتوری صفویه به دست مشتی نیروهای قبیلهای که تجهیزات جنگی آنچنانی نیز نداشتند، حیرتانگیز است. البته این انحطاط معلول علتهای مختلفی بود که مولف به خوبی آن را مورد ارزیابی قرار میدهد. رودی مته با نوشتن این اثر دیدگاه ما را نسبت به انحطاط صفویه نه فقط بالا میبرد بلکه تاریخ اقتصادی این دوره را همچون آیینهای شفاف به ما نشان میدهد.
مته برای نوشتن این اثر، منابع و اسناد مختلفی که تاکنون توجه چندانی به آن نمیشد را مورد ارزیابی قرار میدهد و به نتایجی دست مییابد که در مواقعی شگفتانگیز است، از جمله همکاری اقلیتهای دینی در سقوط سلسله صفویه و تاثیر فساد اقتصادی در فروپاشی نظامهای مذهبی. مولف با انتخاب عنوان فرعی «انحطاط صفویه و سقوط اصفهان» این دو قضیه را لازم و ملزوم یکدیگر میداند.
این کتاب در هشت فصل با عنوانهای «انگارهها: ایران در واپسین دوران صفوی»، «سیاستها در دربار صفوی»، «سیاستهای صفوی بخش دوم»، «سیاستهای پولی و ناپدید شدن ضرابخانهها»، «از جنگ دائمی تا صلح بادوام»، «پیوندهای ضعیف: مرکز و ایالات»، «مذهب در اواخر دوره صفویه» و «از ثبات تا بیثباتی: دهههای پایانی» پرداخته است. پایانبخش کتاب نیز به کتابشناسی، منابع آرشیوی، منابع اصلی و اسنادی، تحقیقات معاصر و نمایه اختصاص دارد.
هدف رودی مته از تالیف این اثر ارائه نگاه تازهای به انحطاط صفویه و سقوط اصفهان از ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی است. نثر کتاب روان و ساده است و مولف تلاش کرده با آوردن منابع مختلف بر غنای اثر بیفزاید و اطلاعات ارزشمندی از جامعه ایران در اواخر دوران صفویه ارائه کند. به علاوه مولف در قسمت پایانی کتاب خود با آوردن فهرست منابع مختلف از جمله منابع آرشیوی، منابع روزگار صفوی و تحقیقات جدید لاتین و فارسی، راه را برای محققان بعدی خود هموار میکند و اطلاعات دقیقی که مولف از تاریخ پولی این عصر ارائه میدهد ارزش اثر را دوچندان کرده است.
این اثر سازماندهی مضمونی یا محتوایی را با روایتی سالشمار گونه در هم مخلوط میکند. فصل نخست با عنوان «انگارهها» مقدمهای اجمالی از کارکرد دولت و جامعه ارائه میکند و میخواهد فضایی ایجاد کند مابین این تصور که دولت صفوی مانند هیولایی قادر بود جامعه را هر آنطور که دوست دارد اداره کند و یا این پندار که اقتدار آن تنها ظاهری و انتزاعی بود و در خارج از پایتخت به فرمان شاه چندان اهمیتی نمیدادند و ایالات تا حد زیادی دارای استقلال و خودمختار اداره میشدند. جامعه صفوی به صورت مجموعهای از درگیریها و کشمکشها مابین نیروهای گریز از مرکز مقتدر و نیروهای مرکزگرای با قدرت ارائه میشود.
به جز در پیشگفتار اثر که از تجزیه و تحلیل ساکن و بیتحرک پیروی میکند، بقیه اثر دارای یک الگو و چهارچوب پویایی است که در ساختارهای سیاسی به «کنشگران سیاسی» مبدل میشوند که به وسیله فعالان سیاسی به مرحله اجرا درآمده است. فصل دوم و سوم در مورد سیاستهای حکومت مرکزی است و سیر تحول درباره صفوی را از گروهی کوچنشین همراه شاه که دائما در حال لشکرکشی و نبرد هستند به دستگاهی یک جا نشین در اطراف قصر شاه و در تحت تسلط خواجهها و زنان حرمسرا قرار داشت بررسی میکند.
در فصل چهارم مرکز توجه را از درگیریها و کشمکش بر سر گرفتن امتیاز و ثروت به سوی سیاستگذاری اقتصادی میکشانیم، موضوعی که منابع فارسی و سفرنامههای خارجی کمتر به آن پرداختهاند و در بحثهای این دوره توجهی به آن نشده است. این فصل بهطور کلی بر پایه اسنادی که از کمپانیهای بازرگانی کشتیرانی اروپایی برجای مانده است، به تجزیه و تحلیل سیاستهای مالی رسمی دولت با توجه به ذخایر مالی اندک، مرزهای تقریبا باز کشور میپردازد.
فصل پنجم این اثر به ارزیابی صلحنامه میپردازد به چه ترتیب و در چه وضعیتی صلحنامه شکل گرفت و در کل از قوای نظامی و تشکیلات مربوط به آن صحبت میشود. همچنین توجه خاصی به دلایل و شرایط ساختار فرماندهی و عدم آمادگی رزمی حکومت صفوی در خلال قرن هفدهم میلادی دارد. کتاب در فصل ششم از پایتخت خارج شده و به بررسی تعامل حکومت مرکزی با ایالات میپردازد و نشان خواهد داد که سلسله مراتب فرماندهی به صورت یک بعدی اداره نمیشود و از مرکز حکومت به طرف ایالات و مناطق دورافتاده در جریان است؛ و در اعمال قدرت تنها از زور و خفقان بهره نمی گیرد بلکه در واقع مقتضی با مذاکره و مصالحه کار خود را به پیش میبرد.
فصل هفتم در مورد اثرات متقابل مذهب و سیاست در واپسین دوران صفوی است و نشان میدهد که به چه نحوی نهاد روحانیت به جایگاه رفیعی نائل آمد و عضو جداییناپذیر دیوانسالاری و طبقه نخبگان شد. کشمکشهایی که مابین گروههای سودجو مذهبی و نخبگان دیوانی-علمای عرب مهاجر (علمای جبل عامل) دانشمندان صوفی منش فقیهان متعصب مذهبی پیش از این وجود داشت رو به تزاید گذاشت و به ویژه این که به چه نحوی گروههای مذکور قادر شدند نقش فعالتری در راس هرم قدرت بازی کنند. در این فصل توجه خاصی به کردار روحانیت تشیع با اقلیتهای مذهبی مانند ارمنیان مسیحی، یهودیان و زرتشتیان میشود.
فصل هشتم از وقایع و جریاناتی مختلفی سخن میگوید. ضعیف شدن اقتدار سیاسی، رشد تفرقهگرایی در دربار هر چه سختتر شدن جمعآوری سپاه و تدارک ارتش برای درگیریهای نظامی، رشد آشفتگیهای مالی و دل آزردگی و جدایی مرزنشینان سنی مذهب در یک جمعبندی کلی که بیست سال اواخر حکومت صفوی را پوشش میدهد. خواجههای حرمسرا و زنان و روحانیون تندرو بر دربار شاه سلطان حسین بیقابلیت تسلط کامل پیدا میکنند و فصاد و تبهکاری همهگیر استفاده بیجا از قدرت و رقابت شدید و سفاکانه مابین طبقه ممتاز یا نخبگان با همدیگر در گروه بندیهای متعدد که جلوی هر نوع فرصتی برای عکسالعمل منطقی یا عاقلانه و یک دست در برابر مشکلات روزافزون داخلی و خارجی را میگرفت.
بیش از پنجاه سال از چاپ کتاب ارزشمند «انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران» تالیف لارنس لاکهارت میگذرد. در مورد رویدادها و ظهور دو سلطان واپسین صفوی، شاه سلیمان و شاه سلزان حسین و در مجموعه درباره سالهای پایانی مربوط به فروپاشی حکومت صفوی کمتر مطلبی به چشم میخورد. شاید یکی از دلایل این سکوت تحقیقی وجود کتاب ارزشمند و جامع لاکهارت بود که محقان را از بررسی این دوران رویگردان کرده است. دلیل بعدی همانا قلت منابع دست اول فارسی درباره نیم قرن واپسین حکومت صفوی است.
بررسی اضمحلال و سقوط دولتهای مسلمان و انتقال قدرت در سلسلههایی که حکومت میکردند نمیتواند جذابیت چندانی داشته باشد به خصوص هنگامی که کلمه انحطاط دارای وجه زمانی است. بعد از کتاب لاکهارت منابع تازهای پیدا شده و عقایدمان در مورد عوامل تاریخ تغییر کرده است؛ البته هنوز اثر او سدی عظیم در راه تجدید نظر کلی درباره ایام انتهایی سلسله صفویه است.
این تحقیق به بررسی مجدد قرن دوم دولت صفویه میپردازد، عصری که مابین فوت شاه عباس و تسخیر اصفهان توسط افغانها قرار دارد و دیدگاه جدیدی نسبت به فعل و انفعالات نیروهایی که در ادامه به تحریک و تشجیع سلسله صفویه پرداختند و یا کمک کردند تا زودتر سقوط کند. اگر چه به دلایلی رودی مته با دیدگاه لاکهارت از انحطاط صفویه که مدت زیادی است که در سنت تاریخنگاری مسیحی و نیز اسلامی به چشم میخورد مخالف است. در بررسیهای تازه غربیها در مورد دولتهای غیر غربی از یاد رفته و درباره حکومتهای اسلامی اوایل قرن جدید همچنان به عنوان یک قانون نانوشته درآمده است.
محققان میتوانند از انحطاط ونیز در قرن شانزدهم میلادی اسپانیای پس از سلطنت فیلیپ دوم یا جمهوری هلند در ادامه عصر طلایی خود حرف بزنند اما درباره دولتهایی همچون امپراتوری عثمانی یا گورکانیان هند با شک و شبهه از آن سخن به میان میآورند و مدعی هستند که این اصطلاح مشکوک و غیرشفاف است یا این که کارایی بلند مدتی به طول یک قرن یا بیشتر به عنوان یک چهارچوب اصلی هیچ معنایی ندارد. آنها اگر قادر بودند این قضیه را از سرباز میکردند و چنانچه به اجبار به آن میپرداختند تقریبا ناگزیر بدین کار بودند. در متن خاورمیانهای اوایل عصر جدید، انحطاط در سخنان جمال کفادار «کلمهای است که تنها حرف نخستینش را بیان میدارند زیرا آگاه هستند شاید غلط از کار دربیاید.»
یک روش ناگزیر از مسئله غامض انحطاط درباره ایران دوره صفوی متاخر همانا نشان دادن استحکام سیاسی و شکفتگی فرهنگی آن است. این دیدگاه برای خود طرفدارانی نیز دارد. برای دههها بعد از فوت شاه عباس اول سیاحان بیگانه سرزمین ایران را محلی با امن و باثبات توصیف کردهاند و به خصوص سلطنت فرزند ارشد نوهاش شاه عباس دوم آوازه شهرت آرام و صلح ایران عالمگیر بود عصری که لاکهارت آن را «تابستان سرخپوستی» مینامد. شاه در صدد بود همچنان در راس امور دیوانی قرار گیرد.
کنایه «انحطاط صفویه» جای خود را در ادبیات فارسی باز کرده است و به منابع دست اولی مربوط است که به وسیله افرادی که خود در رویدادها دست داشتند و نیز توسط شاهدان خارجی به رشته تحریر درآمده است. حتی بیشتر از دو امپراتوری عثمانی و گورکانیان هند، در ایران عصر صفوی پادشاه به صورت معیاری طلایی یا شخصیتی اسطورهای ظاهر میشود که شاید جانشینان آنان سعی میکنند از این خصیصه فاصله بگیرند.
پروفسور رودی مته متولد کشور هلند و استاد تاریخ دانشگاه دلاور در ایالات متحده آمریکا است. وی از متخصصان تاریخ ایران عصر صفوی است و در این زمینه تالیفات بسیاری به رشته تحریر درآورده است که از آن جمله میتوان به کتابهای سیاست تجارت در ایران صفوی، عیش مداوم یا مواد نسئهآور و مشروبات الکلی در تاریخ ایران از 1500 تا 1900 م، تاریخ پولی ایرانن همراه با ویلم فلور، پاشداه اسپانیا و ایران صفوی، روسها در ایران همراه با النا آندره وا و... اشاره کرد.
خسرو خواجهنوری دانشآموخته رشته تاریخ و مدرس تاریخ در دانشگاههای استان تهران است، همچنین مصحح نسخههای خطی و پژوهشگر اسناد فارسی است. همکاری با مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و مرکز پژوهش کتابخانه مجلس شورای اسلامی در کارنامه وی جا دارد.
ایران در بحران در 442 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهای 52 هزار تومان از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.
نظر شما