محمد فاضلی در سیودومین نمایشگاه کتاب تهران مطرح کرد:
واژه اصلاح گری را تعمدی در کتاب استفاده کردم/ تابآوری جامعه را باید ارتقا داد
محمد فاضلی که با کتاب «دغدغه ایران» در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور دارد؛ میگوید: در این کتاب تعمدا واژه اصلاحگری را به کار بردهام چون شما بین همه گروههای سیاسی میتوانی کسانی را پیدا کنی که با ایدههای این کتاب موافق باشند یا مخالف.
فاضلی که عصر روز گذشته در نمایشگا کتاب برای دیدار با مخلاطبانش حاضر شد، در گفتوگو با خبرگراری کتاب ایران (ایبنا) درباره نوع نگاهی که در کتاب «دغدغه ایران» به مسئله توسعه داشته است، عنوان کرد: کتاب «دغدغه ایران» از موضع اصلاح حکمرانی وارد بحث توسعه شده است. من معتقد به اصلاحات سیاستی (policy reform) هستم و در این کتاب سعی کردم ساختار حکمرانی در ایران را در ابعاد مختلفش آسیبشناسی کنم؛ از سیاست اجتماعی گرفته تا سیاستهای محیطزیستی.
او ادامه داد: کتاب ۶ فصل دارد که در هرکدام به طور مجزا وجوه مختلفی از مشکلات ساختاری جامعه ایران را آسیبشناسی میکند و در فصل هفم نیز در ۶۰ صفحه به این موضوع میپردازد که اساسا مسائل جامعه ایران کدامها هستند و چگونه میتوان آنها را حل کرد. درواقع موضعم در قبال مشکلات اجتماعی ایران؛ اصلاحات تدریجی است و کتاب به طور خاص با مردم حرف میزند و تعمدا زبان سادهای دارد و هدفش فراگیر کردن نگاه سیاستی و جامعهشناسی سیاسی و جامعهشناسی توسعه و سیاستپژوهی در ایران است.
این جامعهشناس درباره جایگاه و نقشی که برای مقوله اقتصاد در امر توسعه و اصلاحگری سیاستی در نظر گرفته است نیز بیان کرد: من اقتصاددان نیستم و بنابراین نمیتوانم از موضع فنی اقتصادی و از جایگاهی که یک اقتصاددان به مسائل اقتصاد ایران میپردازد حرف بزنم؛ منتها کتاب بخش مهمیاش درباره اقتصاد سیاسی و پیادمدهای اقتصاد سیاسی در ایران و نتایج خطرناک عدم اصلاحات اقتصادی میپردازند. در حقیقت بینشهایی اقتصادی بر مباحث کتاب به ویژه در موضوع توسعه حاکم است اما خب چون کتابی نبوده که از ابتدا برای یک قشر متخصص دانشگاهی نگارش شده باید و مخاطب عمومی دارد، این بینشهای اقتصادی و اقتصاد سیاسی در کتاب وجود دارد ولی به طور خاص از منظر خاص اقتصاد فنی به این مسائل نمیپردازد.
فاضلی همچنین با اشاره به اینکه از بازگویی تاثیر اقتصاد بر چالشهای اجتماعی مثل شکاف طبقانی و آسیبهای محیطزیستی نیز در کتاب غافل نبوده؛ یادآور شد: در کتاب نشان دادهام که چگونه شرایط اقتصاد ما و رانتها و عدم شفافیتش و وابستگیاش به نفت در همه عرصههای اجتماعی و محیطزیستی و حتی اخلاق جامعه ما اثر گذاشته است. مثلا سیل اخیر دوباره مسئله نبود تابآوری طبیعی در جامعه ایران را به پیش کشیده است. هرچند من موافق نیستم که جامعه ما هیچگونه تابآوری در برابر آسیبها و بحرانها ندارد. میتوانیم بگوییم تابآوری جامعه ما خیلی خیلی کم است که این مسئله هم به سابقه رفتار ما در قبال قانون، زیرساختها، سطح دانش و آگاهیمان و سیاستهای کلان حکمرانی کشور برمیگردد. بله تابآوری جامعه ما کم است ولی میتوان تلاش کرد و ارتقاءاش داد.
فاضلی سپس در پاسخ به این پرسش که اصلاحگری مد نظر او در کتاب، چه میزان با آنچه از منظر سیاسی ما به عنوان اصلاحطلبی میشناسیم؛ همخوانی دارد؛ تصریح کرد: در این کتاب تعمدا واژه اصلاحگری را به کار بردهام چون شما بین همه گروههای سیاسی میتوانی کسانی را پیدا کنی که با ایدههای این کتاب موافق باشند یا مخالف. به نظرم هر کسی که با شفافیت؛ آزادی، دموکراسی، کاهش هزینههای اداره کشور، سروسامان دادن به اقتصاد سیاسی کشور موافق باشد میتواند یک اصلاحگر تلقی بشود و مهم نیست که به یک جناح سیاسی خاص تعلق داشته باشد. ما در هر دو جناح سیاسی هم افرادی را پیدا میکنیم که مخالف اصلاحات هستند، حالا یا با ایدههایشان یا با تعارض منافعشان. به عبارت دیگر اصلاحگری که در کتاب «دغدغه ایران» طرح کردهام، الزاما در اردوگاه اصلاحطلبان تعریف نمیشود. اگرچه تصورم این است که ایدههای اصلاحطلبانهای که این جناح سیاسی طرح و مطرح کردهاند به این اصلاحگری که من در کتاب به آن اشاره کردهام نزدیکتر است.
این جامعهشناس در پایان درباره اینکه ایدههای اصلاحطلبی که در ایران مطرح و اجرا شده و میشود چقدر در تحقق ایدههای اصلاحگری مد نظر کتاب موفق بوده است؛ گفت: میتوان گفت که موفقترین دوران اقتصادی و اصلاحات سیاستی در ایران، همان دوران آقای خاتمی است. شاخصهای اقتصادی، نرخ بیکاری، رشد اقتصادی و ...، حتی تعامل ما با جهان نشان میدهد که بهترین دوره اصلاحگری بوده و میتوان گفت که موفقترین دولت پس از انقلاب بودهاند. در هر حال اینکه اصلاحات به عنوان یک جریان سیاسی نیاز به یک بازنگری اساسی دارد کاملا درست است.
نظر شما