در بازدید جمعی از خبرنگاران و ناشران که روز گذشته (یکشنبه ۲۸ بهمن) از یک انبار در خارج شهر تهران داشتند بزرگترین محموله کتاب قاچاق در کشور در معرض دید اصحاب رسانه قرار گرفت. این کتابها در انباری به وسعت یک هزار و ۱۰۰ مترمربع چیده شدهاند، کتابهایی که حدود ۲۵ تا ۳۰ ناشر از انتشار غیرقانونی آنها متضرر شده و پرونده قضایی برای پیگیری حق و حقوق خود در مراجع ذیربط دارند.
خرید کتاب با تخفیف ۵۰ درصدی ممنوع!
سبطی؛ عضو کارگروه صیانت از حقوق ناشران، مولفان و مترجمان گفت: نکتهای که از دید کتابفروشان مغفول مانده این است ضربهای که این کار به مولف وارد میکند جبران ناپذیر است، بهترین مولفان و مترجمان ما کسانی هسند که شغل آنها این کار است و وقتی نتوانند کتابهای جدید خود را چاپ کنند چون ناشران به دلیل آشفتهبازار کتابهای غیرقانونی ورشکست شدهاند، کتابی برای چاپ باقی نمیماند.
وی افزود: این موضوع مهمترین ضربهای است که به فرهنگ این کشور وارد میشود اما از دید همگان با توجه به اینکه وسعت مالی قضیه بالا است همه به دید مالی نگاه میکند اما مهمترین ضربه به اساس فرهنگ کشورها وارد میشود.
سبطی با بیان اینکه در برخی مواقع دیده میشود برخی از کتابها به صورت کیلویی خرید و فروش میشوند، گفت: کتاب یکی از بنیادهای فرهنگی هر کشور به شمار میآید، اما در این میان باید به مردم بازگو شود که بیتوجهی به بودن یا نبودن کتاب ممکن است پایههای فرهنگ را متزلزل کند.
وی ادامه داد: مردم باید بدانند که هر کتاب خوبی را از هر جایی خریداری نکنند، زیرا منافع این کتاب به نویسنده و ناشر نمیرسد و تولیدکننده کتاب از انتشار کتاب دیگری با کیفیت خوب ناامید میشود و موجب میشود بعد از مدتی شخصی برای ترجمه یا نگارش کتاب خوب در ایران قدم جلو نگذارد.
سبطی با بیان اینکه باید قبول کرد تشخیص کتاب واقعی و تقلبی کار سختی است، عنوان کرد: فردی که با کتاب انس داشته باشد میتواند متوجه شود که کیفیت جلد و چاپ این کتاب مثل کتابهایی که در کتابفروشیهای معتبر وجود دارد نیست و به آن شک میکند.
وی قیمت پایین کتاب را یکی دیگر از راههای شناسایی کتابهای کپی و تقلبی معرفی کرد و گفت: زمانی که یک کتاب با ۵۰ درصد تخفیف عرضه میشود باید به این موضوع شک کنند که کتاب اصل است یا نه، همچنین مردم باید کتابها را باید از مکانهایی خریداری کنند که معتبر است؛ همانگونه که ما برای خرید مواد غذایی به مغازههای معتبر میرویم باید در حوزه خرید کتاب هم حساسیت داشته باشیم.
سبطی یادآور شد: این فرهنگ باید در میان مردم ما ایجاد شود اما به دلیل اینکه چنین فرهنگی وجود ندارد دست عوامل سودجو برای چنین اقداماتی باز است و اگر این آگاهی ایجاد شود این بستر برای کسانی که میخواهند کسب مال نامشروع کنند بسته میشود.
یکی از نکات جالب این بازدید این بود که وقتی خبرنگاران مشغول تهیه خبر و تصویر از این کتابها بودند یک وانت پیکان جدید که تعداد زیادی کتاب در خود جای داده بود به انبار کتابهای مکشوفه وارد شد. در این وانت پیکان که از یک صحافی کشف و ضبط شده بود تعداد زیادی کتاب در موضوعات مختلف تاریخی و ادبیات و داستانی قرار داشت در کنار دیگر کتابهای کشف شده قرار گرفت.
در میان آثاری که در این انباری بود، کتابهای زیادی قرار داشتند. کتابهایی که اگرچه بخشی از آنها کتابهای ممنوعه و بدون مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند اما برخی دیگر از آنها کتابهای پرفروش ناشران کشور بودند، آثاری از ناشران قدیمی و کهنهکار تا ناشران جوان و تازهکار.
آثاری که اغلب آنها از پرفروشهای حوزه نشر به شمار میآمدند؛ از جوجومویز تا پائولو کوئیلو، از میلان کوندرا تا گابریل گارسیا مارکز. در میان این کتابها آثار نویسندگان ایرانی را نیز باید به این فهرست اضافه کرد؛ مثل کتابهای بزرگ علوی و محمود دولتآبادی. هرچند کتابهای روانشناسی هم از این غافله عقب نمانده بودند و میشد آثاری از آنتونی رابینز تا الیف شافاک. همچنین باید به آثاری از استیو تولتز و رولف دوبلی هم در این میان اشاره کرد.
اما یکی از بحثهای مهم این کتابها این بود که بخش زیادی از آنها چاپی بودند. کیفیت چاپ این آثار کپی شده به حدی بالا بود که به گفته برخی از ناشرانی که در این انبار حضور داشتند تشخیص نسخه اصلی و غیراصلی برای ناشر اصلی هم سخت بود. زیرا ناشران حتی اگر بر روی کتابهایشان از هولوگرام مخصوص استفاده کرده بودند اما سودجویان بازار نشر به راحتی این هولوگرامها را هم کپی میکردند.
اگرچه برخی از آنها کپی و افست شده بودند اما بهراحتی میشد گفت که بخش زیادی از این کتابها در چاپخانهها چاپ شدهاند و در صحافیها تار و پور آنها به هم بافته شدهاند. موضوعی جدی که کنترل آن نیازمند همکاریهای درونصنفی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و اتحادیههای چاپخانهداران، لیتوگرافان و صحافان برای نظارت بیشتر بر اعضایشان است.
نکته قابل تامل دیگر در میان این کتابها، آثاری بود که نسخهای از آنها نه در ایران و نه در کشورهای دیگر منتشر نشده است بلکه به زبانهای دیگر منتشر شدهاند اما نسخه فارسی آنها در میان این کتابها وجود دارد و مشخص نیست که چگونه سر از ایران در آوردهاند.
پنج روش برای کپی کتابها
مسعود کازری؛ بازرس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران از دیگر حاضران بازدید از انبار محموله کتابهای قاچاق بود. او درباره روشهای مختلف کپی غیرقانونی کتابها گفت: افراد متخلف به طور معمول پنج روش برای کپی کتاب های خود دارند؛ یکی از روشها این است که کتاب پرفروش ناشران را در بازار با اقبال خوبی روبهرو شده است انتخاب میکنند، سپس لوگو و نشان ناشر را تغییر میدهند و یک لوگوی ناشناس و بدون مشخصه به جای آن قرار میدهند و کتاب را چاپ میکنند.
او افزود: روش دوم این است که برخی از این افراد سودجو کتاب پرفروش و سودده یک ناشر را با آرم ناشر عینا و بدون هیچ کم و کاستی منتشر میکنند و به عنوان نسخه اصلی به دست فروشندگان میسپارند.
کازری با اشاره به سومین روش کپی غیرقانونی کتابها توضیح داد: در روش دیگر افراد سودجو به سراغ شناسنامه کتابها میروند و آنها را تغییر میدهند که این روش گستره زیادی دارد و یکی از متداولترین و مرسومترین این اقدامات است.
بازرس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران درباره چهارمین روش متقلبهای بازار کتاب ادامه داد: یکی از روشهایی که در سالهای اخیر متداول شده این است که سودجویان کتابی را منتشر میکنند و روی جلد آن عبارت «متن اصلی» یا «نسخه اصلی» را درج میکنند. این موضوع یکی از نشانههای کپی بودن یا افست بودن کتابها است که موجب ایجاد بیاعتمادی در میان مردم نسبت به ناشران میشود.
کازری همچنین درباره آخرین و پنجمین روش فعالیت این گروهها نیز گفت: در این روش آنها عنوان کتاب را عوض میکنند همچنین نام مترجم و ناشر را تغییر میدهند، شمارگان را عوض میکنند و با این کار به زعم خودشان کار جدید عرضه میکنند.
به نظر میرسد سرنوشت کتابها در دنیای نشر امروز سرنوشت تلخ و دردناکی است، کتابهایی که هر یک با امید بسیار توسط نویسنده و مترجم به رشته تحریر در آمده بودند و ناشر برای انتشار آنها سرمایهگذاری و هزینه کرده بود اکنون با بدلهای خود روبهرو شدهاند، بدلهایی خوش رنگ و لعاب که در زرق و برق دزدی و قاچاق با قیمت پایینتر میخواهند جای نسخههای اصلی را بگیرند، کتابهای قاچاقی که به کمین صنعت نشر نشستهاند...
نظر شما