دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۰
به چه دلیل مترجم، شعر نزار قبانی را مورد دستبرد قرار داده است؟

محمدکریم حردانی‌اصل در یادداشتی به بررسی کتاب «بلقیس و عاشقانه‌­های دیگر»، اثر نزار قبانی با ترجمه موسی بیدج پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- محمدکریم حردانی‌اصل: گفته می‌شود برای اینکه مترجمی بتواند ترجمه خوبی در زمینه شعری ارائه دهد باید ذوق و قریحه شاعری داشته باشد؛ چراکه ترجمه شعر، یک هنر است و همچنین مترجم باید تجربه بالا داشته و با قالب‌های مختلف شعری هم آشنا باشد؛ اما واقعا جایگاه ترجمه شعر در ایران کجاست؟ بیایید به بررسی آن بپردازیم.

ما می­‌توانیم تقسیم‌بندی مختلفی از ترجمه داشته باشیم. مثلا ترجمه مستقیم، ترجمه روان و یا ترجمه آزاد و مفهومی. ترجمه مستقیم کارایی بسیار ضعیفی در انتقال معنا و مقصود واقعی شاعر دارد، ترجمه‌­ای که حتی با ابزارهای جدید هوش مصنوعی مانند مترجم گوگل نیز بدست می­‌آید. برای اینکه ترجمه روان یا آزاد داشته باشیم باید به متن مورد ترجمه اشراف داشته باشیم. همچنین آشنایی با اصطلاحات دو زبان و آشنایی با اصول نگارشی زبان مقصد از دیگر مواردی است که انتظار می‌­رود مترجم شعر به آنها تسلط کافی داشته باشد. اما یکی از مهمترین عوامل در ترجمه شعر پرهیز از دخل و تصرف در متن و امانتداری در انتقال معنا از زبان مبدأ به زبان مقصد است.

در این یادداشت نگاهی به تسلط مترجم کتاب «بلقیس و عاشقانه‌­های دیگر» داریم. این کتاب گزینشی از اشعار شاعر شهیر عرب، نزار قبانی است که از سوی موسی بیدج ترجمه شده است. علاوه بر تسلط مترجم، به بررسی دخل و تصرف در متن و امانت­داری در انتقال معنا خواهیم پرداخت.

در پیشگفتار کتاب، مترجم توضیحاتی درباره شاعر و نحوه ترجمه اشعار داشته است. در این پیشگفتار توضیح داده می‌­شود که «شعرهای قبانی به دلایل مختلف، دشوار تن به ترجمه می­‌دهند» و اینجاست که باید بررسی کنیم مترجم چقدر در این امر موفق بوده است. در واقع مترجم به نحوی اعلام می‌­کند که ترجمه روان یا آزاد است.

موسی بیدج را می‌توان فردی با قابلیت بالا در ترجمه و فن عربی دانست، وی دارای مدرک كارشناسی ارشد در رشته ادبیات عرب است. او یكی از پایه‌گذاران مجله شعر حوزه هنری و مجله طلایه بوده است، همچنین به‌ عنوان نویسنده در رادیو، سردبیر مجله شیراز (درباره ادبیات ایران به زبان عربی) و سردبیر فصلنامه سلسله الحوار (فصلنامه فرهنگ، هنر و ادبیات ایران برای جهان عرب) نیز فعالیت‌هایی داشته است. به‌نظر او یکی از بهترین مترجمان ممکن ایران است، ولی در ادامه نشان خواهیم داد که برخلاف انتظار، این مترجم خواسته یا ناخواسته دخل و تصرف در متن کرده­ و در انتقال معنا امانت‌داری نکرده است.

 در صفحه 65 کتاب و شعر «حبک طیر أخضر» که مترجم آن‌ را «کبوتر سبز عشق تو» نامگذاری کرده، حتی نام شعر اشتباه است. ممکن است مترجم سعی در انتقال معنا به این روش داشته است ولی همچنان «طیر» را می‌توان به «پرنده» یا «پرواز» ترجمه کرد که خیلی متفاوت از عبارات ترجمه شده است.

وی در ترجمه مصرع‌­های «يكبر يا حبيبتي كما الطيور تكبر/ينقر من أصابعي/و من جفوني ينقر» ترجمه‌ای کاملا متفاوت و دور از معنای اصلی داشته و «ای یار/عشق تو کبوتروار می‌بالد/بر انگشتان من و بر پلک­هایم» ترجمه کرده است، در صورتی که اولا کلمات «حبيبتي» و «ينقر» از ترجمه حذف شده‌اند و این بخش از شعر را می‌توان به «عزیزم بزرگ می‌شوی آنگونه که پرندگان بزرگ می‌شوند/با نوک زدن به انگشتانم/و با نوک زدن به پلک‌هایم» ترجمه کرد.

اگر فکر می‌کنید شاید این ترجمه برای انتقال معنا استفاده شده و منطقی است، با من ادامه شعر را بررسی کنید. برای ترجمه «حبك طفلٌ أشقر/يكسر في طريقه ما يكسر ../يزورني .. حين السماء تمطر/يلعب في مشاعري و أصبر ../حبك طفلٌ متعبٌ/ينام كل الناس يا حبيبتي و يسهر/طفلٌ .. على دموعه لا أقدر ...» کلا از ترجمه حذف شده‌اند و به صلاح‌دید و دستبرد مترجم به شعر، در زبان فارسی مرده‌اند! این بخش به هیچ‌وجه سهوی نیست و مترجم در ادامه شعر نیز، بخش پایانی که مصرع‌های «كل الذي أعرف عن مشاعري/أنك يا حبيبتي ، حبيبتي ../و أن من يًحب ../لا يفكر ...» است نیز مورد دستبرد مترجم قرار گرفته و به طور کلی حذف شده است!

شاید به‌نظر بیاید که ممکن است به تشخیص مترجم این ابیات مفهوم و معنای لازم را رسانده‌اند و نیازی به این بخش نیست، اما اجازه دهید ترجمه صحیح را ببینیم تا بتوانیم بهتر عملکرد شاعر را تشخیص دهیم:

ترجمه «عشقت کودکی بور است/هرچه شکستنی در راهش است را می‌شکند../به ملاقاتم می‌آید... وقتی که آسمان می‌بارد/که با احساساتم بازی می‌کند و صبر کن.../عشقت کودکی خسته است/همه مردم می‌خوابند عزیزم و او بیدار است/کودکی... که بر روی اشکش کنترلی ندارم» را چرا مترجم حذف کرده است؟ به چه دلیلی شعر نزار قبانی را مورد دستبرد قرار داده است؟ اجازه بدهید ترجمه بخش دوم حذف شده را ببینیم. «هرچه از احساساتم می‌دانم/تو هستی عزیزم، عزیزم.../و کسی که عاشق شد.../فکر نمی‌کند» ترجمه ابیات پایان شعر هستند! یک شعر کوتاه و این همه دستکاری در اشعار، تمام شعرهای این کتاب به این شکل مورد دستبرد قرار گرفته‌اند. شاعر سعی در تشریح عشق و پاکی این عشق به کودکی دارد و در پایان شعر نیز تکرار و تأکید شاعر است ولی مترجم به تشخیص خود این ابیات را حذف کرده است.

در ادامه باید عرض کنیم که بدترین دستبرد کتاب به شعر «بلقیس» نزار قبانی که در انتهای کتاب آمده وارد شده است. بلقیس همسر نزار قبانی بود که شاعر در سوگ همسرش که در بمب‌گذاری سفارت عراق در بیروت کشته شد اینگونه سوگواری می‌کند. با یک شعر بلند، کل کتاب از همین یک شعر تشکیل شده است. عجز و ناله نزار در این شعر دل هر کسی را بدرد می‌آورد و سوگواری شایسته‌ای برای همسر نزار است. در واقع این شخصی‌ترین شعر نزار است. ولی این نیز از دستبرد مترجم در امان نیست، مترجم با توضیح در پاورقی صفحه آخر مدعی است که «بخشی از منظومه» را آورده است. مترجم 294 مصرع ترجمه آورده است، ولی شعر اصلی از 411 مصرع تشکیل شده است. همچنین با توجه به اینکه بعضی از مصرع‌های عربی را مترجم در چند مصرع آورده است می‌توانیم مدعی شویم که ایشان در واقع به زحمت یک سوم این شعر را ترجمه کرده است!

در پایان باید بگویم که اگر کتاب «بلقیس و عاشقانه‌های دیگر» را بخوانید، کتابی را خوانده‌اید که نوشته موسی بیدج است و این کتاب برگرفته از فضای بعضی از اشعار نزار قبانی است.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۷:۲۴ - ۱۳۹۷/۱۱/۱۰
    متن نقدی کامل وپرمعنا وروان ممنونیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها