پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۰
او که امیر کتاب و ترجمه و تاریخ هم بود

در زمان میرزا تقی‌خان دو عامل تازه به کار ترجمه و نشر کتاب رونق بیشتری داد: دستگاه مترجمان دولتی، و تاسیس دارالفنون که به ضرورت معلمان فرنگی به دستیاری مترجمان خود کتاب‌هایی تالیف و ترجمه نمودند و به طبع رساندند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- نسیم خلیلی: درباره امیرکبیر فراوان نوشته شده است؛ اصلاحاتش در سیاست داخلی و خارجی ایران عصر ناصری و صداقت و پاکدستی او از جمله داده‌های پرتکراری‌ است که مورخان را درباره تحلیل شخصیت او به اجماعی نسبی رسانده‌ است اما در این میان یکی از اقدامات کمتر‌ گفته‌ شده‌ روزگاری که او در آن امیرکبیر بود، اهتمام وی به ترجمه و نشر کتاب است در کنار و به موازات اقدامات فرهنگی سترگش که همانا توجه به دارالعلم‌های اروپا و تاسیس دارالفنون و ایجاد نخستین روزنامه فارسی در جهان باشد؛ فریدون آدمیت در کتاب مبسوط و ارزنده‌ای که تحت عنوان «امیرکبیر و ایران» به رشته نگارش درآورده‌، بخش مجزایی را به این موضوع اختصاص داده‌ است.

آدمیت ضمن اشاره به پیشینه توجه به این امر از زمان عباس‌میرزا و وزارت میرزا‌بزرگ قائم‌مقام که چند صنعت‌کار برای آموختن فن چاپ به فرنگستان رفتند و چاپخانه حروفی و سنگی در تبریز و تهران برپا گردید، مشخصا درباره روزگار امیرکبیر می‌نویسد: «در زمان میرزا تقی‌خان دو عامل تازه به کار ترجمه و نشر کتاب رونق بیشتری داد: دستگاه مترجمان دولتی، و تاسیس دارالفنون که به ضرورت معلمان فرنگی به دستیاری مترجمان خود کتاب‌هایی تالیف و ترجمه نمودند و به طبع رساندند.» او در ادامه به شکل ژرفا‌نگرانه‌تری به تلاش‌های امیر برای توجه و تربیت مترجمان ورزیده‌ای که در امور سیاست خارجی نیز به کار آیند، اشاره می‌کند:

«نخست در دستگاه دولت هیاتی از مترجمان گرد آورد. هرکجا کسی را می‌یافت که با زبان‌های خارجی آشنایی داشت، پیش کشید و کاری به او رجوع کرد. در واقع دولت از نداشتن عده مترجم کافی در زحمت بود. امیر در 20 جمادی‌الثانی 1267 به مشیرالدوله نوشت: هرچه فکر کردم نتوانستم مترجم روسی برای کمیسیون سرحدی پیدا کنم {و در نتیجه} از خود او خواست یک نفر آدم حلال زاده‌ای که صرفه این دولت را از دست ندهد و امین باشد جست‌و‌جو کند. جای دیگر در نامه رمضان 1267 به موسیو ریشارخان مترجم نگاشت:

از آنجا که میرزا محمدعلی برادر میرزا حسن بااستعداد و قابل تربیت است ... روزی یک ساعت اوقات خود را صرف مومی‌الیه نموده، زبان و خط فرانسوی را به او تعلیم بدهد که در اندک زمانی در لسان و خط فرانسوی ماهر شود.» و به این ترتیب با این میزان از دغدغه‌مندی امیرکبیر هیات مترجمانی تشکیل می‌دهد که «مرکب از عناصر مختلف بودند: اتباع فرنگی مستخدم دولت، ایرانیان مسیحی، و شاگردان ایرانی که در فرنگ درس خوانده بودند یا در ایران چیزی آموخته‌اند.

از گروه اول این کسان را می‌شناسیم: ریشارخان فرانسوی، ادوارد برجیس، برادرش معروف به برجیس کوچک، و آندره نمساوی. از دسته دوم چند تن ممتاز بودند: جان داودخان و برادرش، میرزا ملکم خان اصفهانی، میرزا ابراهیم عموی ملکم، نظر آقا. از دسته سوم عده بیشتری را شناخته‌ایم: یحیی خان، حاج میرزا محسن، میرزا آقای تبریزی، میرزا محبعلی یکانلو، میرزا عبدالرسول، میرزازکی علی آبادی، محمدقلی خان، محمدرضا خان کاشانی، محمدحسن خان قاجار.»

اما آنچه در این میان از این اسامی مهم‌تر و در خور اعتناتر است آنکه شمار زیادی کتاب از زبان‌های دیگر در روزگار امیرکبیر ترجمه می‌شود و ارتباطات فرهنگی میان ایران و فرنگ، در شکلی مدرن‌تر خودنمایی می‌کند؛ آدمیت تصریح می‌دارد که: «در دوره امیرکبیر کتاب‌های نسبتا زیادی از اروپا به ایران رسید. در 1265 تعداد دویست و نود و سه جلد کتاب و سیصد و بیست و سه قطعه نقشه جغرافی عالم یک جا از فرانسه آمد، که برای آن زمان رقم مهمی است.

این کتاب‌ها را که صورت کامل آن از اسناد دولتی به دست ما رسیده، از نظر موضوع می‌توان به چند رشته تقسیم کرد: علوم طبیعی، صنعت، زراعت، تجارت، اقتصاد و مالیه، سیاست و قوانین، معدن‌شناسی، تربیت حیوانات اهلی و خانگی، پرورش درختان صنعتی و میوه، باغبانی، صندوق سه‌گانه نظام لشکری و فنون جنگی، طب و بیطاری.» بسیاری از این کتاب‌ها کتاب‌هایی کاربردی بودند که در زندگی روزمره مردم هم به کار می‌آمد مثلا درباره تربیت کرم ابریشم یا کیفیت زراعت و عمل معادن و نقشه شناختن آب و غیره

اما اهتمام امیرکبیر به کتاب از این امور ساده روزمره فراتر رفته و کوشیده‌است زمینه‌ای فراهم کند که «برای مطالعه ناصرالدین‌شاه تاریخ مفصل فرانسه را تا زمان ناپلئون در دو جلد به ترجمه رسانند. موضوع جلد نخست راجع به قبل از ایام انقلاب و آشوب ممالک فرنس و جلد دیگر در زندگانی ناپلئون است. ترجمه جلد اول آن به دست نیامد، اما از مطالعه مندرجات جلد دوم باید گفت بامعنی‌ترین تاریخ فرانسه و زندگانی ناپلئون است که در آن دوره‌ها به فارسی ترجمه شده، و به انشای میرزاشفیع منشی و خط خوش رضاقلی تاریخ‌نویس تحریر یافته است.»

از دیگر سو نقش امیرکبیر را در غنای بریزین شرق‌شناس روسی نیز نباید از یاد برد؛ آدمیت تصریح می‌دارد که وزیرمختار روس به امیرنوشت که نسخه‌ای از کتاب نامدار جامع‌التواریخ رشیدی تالیف رشید‌الدین فصل‌الله در کتابخانه فضل‌الله‌خان میرپنج‌همدانی سراغ گرفته. خواهش کرد آن نسخه را به امانت به او بسپرند تا نسخه خود را مقابله و تصحیح نماید. امیر این نامه را به میرپنج فرستاد:

«مقرب‌الخاقانه، جناب جلالت‌مآب وزیرمختار دولت بهیه روسیه کتاب جامع‌التواریخ رشید‌الدین را در اینجا پیدا کرده و استکتاب نموده‌اند. از اینکه نسخه مزبوره صحیح نیست و شنیده‌اند شما نسخه صحیحی دارید، خواهش دارند که آن نسخه را شما بفرستید که نسخه خود را تصحیح نمایند. لهذا اظهار می‌شود که اگر شما چنین کتابی را دارید و همراه برده‌اید، کتاب مزبور را به زودی نزد جناب معزی‌الیه داده، بعد از آنکه کتاب خود را تصحیح کرده بازگرفته، به هرکس که بنویسید به او رد خواهد شد. و اگر کتاب مزبور در همدان است به کسان خود نوشته به تهران نزد مشارالیه بفرستند که بعد از فراغت از تصحیح به همدان به آنها خواهد رسید.»

این میزان از دغدغه و کوشش از سوی امیرکبیر برای تصحیح یک کتاب به روشنی فضای فرهنگی شورمندانه‌ای را بازتاب می‌دهد که افزون بر اصلاحات متعدد دیگر در حوزه‌های مالیه و خزانه، تعدیل بودجه و قانون مستمری و نظام مالیاتی و تشکیلات نظامی و دیوان عدالت و حمایت از حقوق اقلیت‌ها و مبارزه با رشوه‌خواری و اخلاق و کردار مدنی و آبله‌کوبی و ساخت مریضخانه دولتی و تدابیر صحی و غیره، زمینه‌ساز ایجاد و بسط یک جامعه آرمانی در روزگار ناصرالدین‌شاه گردیده بود برنامه‌ای که هرچند به سرمنزل مقصود نرسید اما راه را برای آیندگان هموار کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها