با این وجود، از دیگر شهرهای ایران که بگذریم، شاید در خود شیراز هم از هر 10 نفر، فقط یک نفر این شاعر بزرگ قرن نهم هجری را بشناسد! به هر روی، «وصف طعام» بو اسحاق (آنگونه که مسئولان کمیسیون ملی یونسکو عنوان میکنند) دارد جهانگیر میشود؛ حالا چه اهمیتی دارد که اگر در شهر زادگاه او نیز، حتی خیابانی به نامش نیست و میدانی به ابواسحاق شیرازی ادای احترام نکرده است؟!
عادت به زیارت مقبره بواسحاق در نزدیکی خانه پدری در بلوار چهل مقام و حالا وعده مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو و البته دیدن کتاب «وصف طعام» بواسحاق، خبرنگار ایبنا در شیراز را بر آن داشت تا او را بیش از گذشته بشناسد و به مخاطبان، بشناساند.
نام کامل این شاعر خوشقریحه «مولانا جلال الدین ابواسحق حلاج اطمعه شیرازی» است. کلیات دیوانش نخستین بار به اهتمام میرزا حبیب اصفهانی در سال 1302 در استانبول انتشار یافت اما در سال 1382 توسط دکتر منصور رستگار فسایی تصحیح و در انتشارات میراث مکتوب منتشر شد.
اما این کلیات، بیشتر دانشگاهی بود و عامه مردم چندان بهرهای از آن نمیبردند. بُسحق اطعمه (در گذشته 827 ه . ق) نخستین شاعری است که تمام کوشش خود را در سرودن شعرهای مربوط به توصیف غذاهای رنگارنگ صرف کرده و دیوان وی سرشار است از نام غذاهایی که اکنون پخته نمیشوند اما در شناخت ذائقه و آداب غذا خوردن قدیم ایرانیان مهم است. علاوه بر این، مطالعه نام این غذاها از لحاظ زبانشناسی و اتیمولوژی بسیاری از واژگان فارسی نیز اهمیّت بسیار دارد.
در سال 1393 بود که محسن آزرم ویرایشی از کلیات دیوان این شاعر را با عنوان «وصف طعام» توسط انتشارات «چشمه» راهی بازار کتاب کرد. معلم ادبیاتِ این ویراستار و نویسنده، برای اولین بار او را به بواسحاق و البته خواندن کتاب «مستطاب آشپزی» نجف دریابندری، علاقهمند کرد.
آزرم خود در این باره میگوید: «وصف طعام» را به واسطه روحاللههادی معلم ادبیاتم در دبیرستان فرهنگ که یکی از بهترین معلمان دوران دبیرستانم بود، در حد اسم شناختم. بعدها در کتاب مستطاب آشپزی نجف دریابندری دیدم که این مترجم در کتابش جا به جا از دیوان اطعمه یاد کرده است».
وی آن روز در مراسم رونمایی از کتابش گفت: «خواستم کتابم، کتابی باشد که مردم عادی با آن به راحتی ارتباط برقرار کنند. پس از اینکه بخشهایی از این کتاب را خواندم، موضوع را با دوستانم در میان گذاشتم. دریافتم یکی از متنهایی که منصور رستگار فسایی مبنای کارش قرار داده و از آن استفاده کرده، تصحیح میرزا حبیب اصفهانی است. به هر حال کتاب وصف طعام را که 30 سال پیش نیز در ایران منتشر شده بود، پیدا کردم اما کتابی که تصحیح شده باشد، نیافتم. بالاخره نسخه دیجیتال این کتاب را در دانشگاه تورنتو پیدا کردم. این کتاب 133 سال پیش در ایران منتشر شده و میرزا حبیب اصفهانی آن را تصحیح کرده است. در آخر این کتاب، فرهنگ اطعمهای وجود دارد که در نسخه کتاب آقای رستگار چاپ نشده است؛ هرچند تصحیح او با آنکه آکادمیک است، تصحیح خوبی محسوب میشود. میخواستم وجهی دیگر از میرزا حبیب را بشناسم. او دیوان دیگری نیز با عنوان «البسه» تصحیح کرده است. با خواندن این کتاب درخواهیم یافت که بسیاری از غذاها از جمله مرغ و برنج زعفرانی جزو غذاهای دربار بوده است. در عین حال غذای دیگری داریم که از آن به عنوان «بورک» یا «بغرا» یاد میکنند. همین غذای «بورک» وقتی به روسیه میرود اسمش میشود «پیروک» و دوباره در فارسی شکل عوض میکند و به پیراشکی تبدیل میشود. این کتاب مربوط به قرن نهم است و طنز و شیوه بیان دیوان اطعمه در ادبیات فارسی بینظیر است.»
در پشت جلد کتاب «وصف طعام» به نکات جالبی اشاره شده است: «این شیرازی خوشقریحه که در قرن نهم زندگی میکرده، به جای آنکه مثل بیشتر شاعران آن روزگار غزلی درباره معشوق و محبوب بسراید، زبان به ستایش خوردنیها و نوشیدنیهایی گشوده که در سفره توده مردم یافت میشده و شعرهایی سروده که نقیضه مشهورترین و بهترین شعرهای حافظ و سعدی و باقی شاعران نامدار است و سراسر درباره غذاهایی است که در سفره آنها که در شمار اشراف نبودهاند، یافت میشده است».
حالا یونسکو که پیش از این سعدی، حافظ، قطبالدین شیرازی و سیبویه را در فهرست جهانی خود دیده است، تلاش میکند بیمهری به بواسحاق در زادگاهش را به نحوی جبران و با جهانی کردن نام بواسحق، وصف طعام» ایرانیان را نیز عالمگیر کند.
نظر شما