محور اساسی گفتوگو مسئله شادی و پرهیز از درد و رنج است. پرسش بنیادینی که کتاب به آن پاسخ میدهد، این است: در این زندگی که مالامال از رنج گریزناپذیر است، شادی را کجا میتوان یافت؟ در پی پاسخ به این پرسش توتو و دالایی لاما مباحثی درباره منشاء درد و رنج انسان را طرح میکنند و به این پرسش اساسی میاندیشند که آیا میتوان به اعتبار شاد زیستن از مصائب بشری بیاعتنا عبور کرد؟
دیدار این دو در بهار 2015 صورت گرفته است. زمانی که دزموند توتو به هندوستان سفر کرد تا در کنار دالایی لاما تولد هشتاد سالگی او را جشن بگیرد.
محور اساسی گفتوگویی که میان آنان درمیگیرد مسئله شادی و پرهیز از درد و رنج است. در این راستا، پرسش بنیادینی که کتاب در پی پاسخ دادن به آن است از این قرار است: در این زندگی که مالامال از رنج گریزناپذیر است، شادی را کجا میتوان یافت؟ در پی پاسخ به این پرسش توتو و دالایی لاما مباحثی درباره منشاء درد و رنج انسان را طرح میکنند و به این پرسش اساسی میاندیشند که آیا میتوان به اعتبار شاد زیستن از مصائب بشری بیاعتنا عبور کرد؟
روایت همزیستی توتو و دالایی لاما را دوگلاس آبرامز نوشته است. او که به عنوان نویسنده و ویراستار با دزموند توتو را همراهی میکند در دیباچه کتاب جمعبندی خود از گفتوگوی دالاییلاما و اسقف توتو را چنین مکتوب کرده است: «شادی به اعتبار دالایی لاما و اسقف در ذهن و قلب ما است. همان چیزی که باعث میشود ما خود را واقعا زنده بدانیم و رضایت و معنا به زندگی ما میآورد.» (ص: 18)
به گفته آبرامز دالایی لاما خوشحالی و پرهیز از درد و رنج را هدف اصلی انسان در زندگی میداند و برای پاسخ به پرسش درباره چگونگی رسیدن به این هدف، این دو شخصیت معنوی از ارجاع به تازهترین یافتههای علمی هم ابا ندارد. اطلاعات جدیدی که در روانشناسی تجربی و مهندسی پزشکی از کارکرد مغز به دست آمده است از جمله این یافتههاست. بر مبنای تحقیقات دانشمندان مهندسی پزشکی مراقبه صبحگاهی بودائیان بر کارکرد مغز تاثیر قابل توجهی دارد.
«کتاب شادی» در سه فصل تدوین شده است. فصل اول که شادی راستین نام گرفته است به روز اول سفر اسقف توتو به منزل دالایی لاما اختصاص دارد.
فصل دوم که سنگهای راه شادی نام دارد به شرح روز دوم و سوم سفر اختصاص پیدا کرده و فصل سوم که شرح دو روز انتهایی سفر است هشت ستون شادی نام گرفته است.
عمده سوالی که فصل اول کتاب در پی پاسخ دادن به آن است چنین است: «آیا لذتجویی رواست؟» این پرسش نام یکی از بخشهای فصل اول کتاب هم هست. طرح بحث در این بخش به این گونه صورت میگیرد که اغلب مذاهب راه رسیدن به خوشحالی پایدار را از مسیر لذتجویی نمیبینند اما ایده دالایی لاما در این زمینه چیز دیگری است. او میگوید: «من غذا را دوست دارم... هر بار غذا خوردن برای من تمرینی است تا ناوابستگی خود را بیشتر تقویت کنم. (68)
اما منظور او از ناوابستگی چیست؟: «یعنی با حرص غذا نخوریم. تنها برای ادامه حیات بدن ما باشد. باید به خوردن عمیقتر، یعنی برای پرورش بدنمان بیندیشیم.» دوگلاس آبرامز درباره تجربه خود از غذا خوردن در کنار دالایی لاما میگوید: او با اشتهای تمام غذا میخورد. دانستن اینکه راهبی در چنین درچه، خود را از خوشیهای ساده زندگی مثل غذا خوردن محروم نمیکند به نوعی خیال مرا راحت میکرد.(همان)
دالایی لاما قائل به دو نوع لذت گذرا و لذت عمیق است و اعتقاد دارد لذت ناشی از تجاربی مانند عشق، مهربانی و سخاوت به دلیل عمقشان در روح ما اثر ماندگاری میگذارند اما او نافی لذتهای گذرا هم نیست.
چنان که در فصل دوم کتاب آمده است، به گمان دالایی لاما به هر چه در زندگی پیش میآید میتوان از زاویههای مختلفی نگاه کرد. وقتی که به همه چیز با دیدی وسیعتر و از بالاتر نگاه کنیم کمتر اسیر دلشورهها و نگرانیها میشویم و به اساس شادی ما آسیب نمیرسد. (215) او از ابتدای صبح تا انتهای شب در کار مراقبت از احساس عمیق خود نسبت به جهان است، احساسی که میتوان آن را شادی نامید. احساسی هشت ستون دارد.
در فصل سوم کتاب هشت ستون شادی چنین فهرست شدهاند: وسعت نظر، فروتنی، خوشخلقی و خنده و شوخی، پذیرش، بخشش، قدرشناسی، مهربانی و سخاوت.
از جذابیتهای کتاب، علاوه بر روایت شیرین همنفسی این دو شخصیت معنوی از اولین سلام تا آخرین خداحافظی، بخش ضمیمهای است که تمرینهای روزانه اسقف و دالایی لاما برای رسیدن به ثبات روحی و معنوی را مکتوب کرده است. این بخش که تمرینهای شادی نام گرفته است حاصل تجربیات این دو است مواردی نظیر نیت صبحگاهی، تمرین تمرکز برای غلبه بر موانع شادی و عوامل اضطراببخش، راهپیمایی و ورزش و انواع مراقبه را شامل میشود و مراحل مراقبهها را هم با جزئیات ذکر کرده است.
به عنوان نمونه مراقبهای که دالایی لاما برای غلبه بر ترس و خشم توصیه میکند چهار مرحله دارد: 1. راحت بنشینید، 2. به میل خود چشمها را ببندید یا باز نگه دارید. اگر چشمها را باز نگه داشتهاید نگاهتان را مات کنید و به چیز خاصی نگاه نکنید، 3. حالا موضوعی یا تجربهای که شما را اذیت میکند انتخاب کنید. یا هیچ انتخابی نکنید، فقط به افکار و احساساتتان مجال جولان بدهید و بدانید که گذرا هستند، راجع به آنها قضاوت نکنید و خود را با آنها یکی نبینید. 4. حالا از خود بپرسید: «این فکر من راست است؟ از کجا میدانم؟ آیا فکرم به حل مشکل من کمک میکند؟ آیا راه بهتری برای فکر کردن به این موضوع یا بررسی وضعیت خود دارم؟» (343)
توصیه عملی دالایی لاما برای مقابله سه احساس اصلی منفی (ترس، خشم و اندوه) این است که باید با ترس مستقیماً روبهرو شد. بدترین چیزی که از آن میترسیم را باید در ذهن خود حاضر کنیم و ابعاد آن چیز را به پرسش بگیریم. در مواجهه با خشم توصیه این است که درباره فایده خشم از خود سوال کنیم و توصیه برای مقابله با اندوه پناه بردن به دیگران و یا اندیشیدن به دستاوردها و شکر نعمت است.
«کتاب شادی» که با زیرعنوان «شادمانی استوار در دنیای ناپایدار» توسط نشر نگاه منتشر شده است را شهره میرعمادی ترجمه کرده است. این کتاب در 375 صفحه و با تیراژ 500 نسخه در سال 1397 منتشر شده است.
نظر شما