فرشته نوبخت میگوید: نقد نوشتن و کاوش برای من خیلی لذتبخش است. اما با کمترین انتقادی دوستیها به هم میخورد و دست آدم را برای نقد موثر میبندد. البته خیلی از نویسندگان هم پذیرا هستند. فقدان نقد واقعی بسیار صدمهزننده است.
در این نشست فرشته نوبخت، درباره لزوم برگزاری جشن امضا و رونمایی برای کتاب گفت: اولین کار من سال 1388 منتشر شد و من هنوز هم در فضای مجازی از کارهای قبلیام کامنت میگیرم و این نشان میدهد که این آثار هنوز زندهاند و نفس میکشند. اما دوست داشتم این ارتباط با مخاطب از حالت مجازی آن خارج شود. من تنها برای این رمانم رونمایی برگزار کردم چون بعد از این مدت که از فعالیت ادبیام میگذرد متوجه شدم که بدون این نشستها نهایتا کار یکی، دوبار تجدید چاپ میشود و من نویسنده با عده محدودی طرف میشوم. اما مخاطب در این مراسم با نویسنده در ارتباط مستقیم قرار میگیرد. من نویسنده دلم میخواهد با مخاطبانم تعامل بیشتری داشته باشم و از نظرات شخصیشان باخبر شوم و به پژواکهای جامعه کتابخوان نیاز دارم. دلیل دیگر لزوم رونمایی در شرایط حاضر فضای محدود رسانهای برای تبلیغ است و این جلسات به معرفی هرچه بهتر اثر و نویسنده کمک میکند. مردم هم در حال حاضر ارتباط نفس به نفس را با فیلمساز، نویسنده و به طور کلی هنرمند دوست دارند و من از این فرصت استفاده و قصد دارم برای کار بعدیام هم رونمایی برگزار کنم.
نوبخت درباره وضعیت نقد موثر در ادبیات معاصر گفت: من همواره رویکردی مثبت در نقد دارم اما به نظرم میزان پذیرش فضا کم است. نقد نوشتن و کاوش برای من خیلی لذتبخش است. اما با کمترین انتقادی دوستیها به هم میخورد و دست آدم را برای نقد موثر میبندد. البته خیلی از نویسندگان هم پذیرا هستند. فقدان نقد واقعی بسیار صدمهزننده است. چون یک جایی نویسنده لازم است بداند در کجای کار است اما وقتی شما فقط به دنبال کامنتهای مثبت هستید کمتر به اشکالات کار خود واقف میشوید و نتیجه در نهایت آن میشود که مخاطب کمتر به کار ایرانی اعتماد میکند. در کل به فضای ادبیات داستانی ما بیمهری میشود و باید به نحوی اعتماد مخاطب را جلب کرد.
این نویسنده درباره دستاوردهای ترجمه آثار معاصر ایرانی به زبانهای دیگر عنوان کرد: هنوز بازخوردی نگرفتیم چون خیلی زود است و این روند به تازگی آغاز شده است. به مرور زمان این بازخورد را میگیریم و این اتفاق در ارتقای ادبیات معاصر موثر است به شرط آنکه این روند ترجمه تداوم داشته باشد. اگر این جریان پیوستگی داشته باشد و ارتباطات قطع نشود، ما به مرور شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
مریم مفتاحی، مترجم از حاضران در نشست در این باره گفت: اثر باید پتانسیل ترجمه داشته باشد. متاسفانه بومینویسی در میان نویسندگان ایرانی زیاد است و در صورت ترجمه چندن استقبالی از آن به عمل نخواهد آمد. ما خودمان هم وقتی یک رمان ترجمه میخوانیم رمانهای بومی یک ملت را کمتر انتخاب میکنیم. البته منظورم از بومینویسی، بخش فرهنگی آن نیست. اما بعضی کتابهای فارسی مملو از واژگان بومیاند و پتانسیل ترجمه ندارند.
رخساره پارسا، مدیر کتابفروشی در انتهای مراسم در این باره گفت: باید ترجمه صورت گیرد تا بتوان درباره بازخوردهای قطعی نظر داد به عنوان مثال شاید ما تصور نمیکردیم که آثار ما در لهستان خواننده داشته باشد اما در نشستی که مدتی پیش با درتا سوآپا داشتیم ایشان از ترجمه آثار گلی ترقی ابراز رضایت کرد و میزان استقبال خواننده لهستانی را از اثری که ترجمه شده خوب خواند و همچنین اذعان داشت که به دلیل این بازخوردهای مثبت ترجمه دیگر آثار گلی ترقی را هم در دست ترجمه دارد.
نظرات