دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۷
مومن قناعت بنیانگذار جریان شعری تجددگرایی در تاجیکستان بود

ابراهیم خدایار در نشست «عصری با مؤمن قناعت» عنوان کرد: دهه شصت را تکرار دوباره تاریخ تجددگرایی می‌دانیم و بنیانگذار این جریان شعری کسی نبود جز مومن قناعت. این شاعر تاجیک را باید برجسته‌ترین فرد این جنبش شعری دانست که پرچم خودباوری و استقلال هویتی تاجیکان را در قاب کلان هویتی بسیار دیرینه به نام آریایی‌تباران و فارسی‌زبانان بر افراشت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست ویژه‌ شهر کتاب، عصر روز یکشنبه (سوم تیرماه) با عنوان «عصری با مؤمن قناعت» و با حضور علی‌اصغر دادبه، سیدعلی موسوی‌گرمارودی، ابراهیم خدایار، حسن قریبی و علی‌اصغر محمدخانی، معاون به عنوان دبیر نشست در مرکز فرهنگی شهر کتاب شهید بهشتی برگزار شد.
 
عشق مومن قناعت به زبان فارسی، هویت و تمدن زبانزد بود
علی‌اصغر محمدخانی ضمن عرض خیر مقدم به مهمانان نشست و ارائه پیشینه‌ای از مومن قناعت، گفت: شعر معاصر تاجیکستان با چند نام برجسته لایق شیرعلی، بازار صابر، گلرخسار صفی‌آوا و مومن قناعت شناخته می‌شود. مومن قناعت را نیمای شعر میان‌

رودان و سرآمد دوره احیاگری و نهضت آزادی‌خواهی شعر تاجیک گفته‌اند.

او ادامه داد: مومن قناعت پیشوای شعر امروز تاجیکستان و در صدر شعرای پس از صدرالدین عینی بوده است. او یکی از پرآوازه‌ترین و محبوب‌ترین چهره‌های ادبی پاکستان،و مدتی رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان و صاحب آثاری چون «شراره»، «تاجیکستان، اسم من»، «سروش استالین گراد»، «حماسه داد» و «گهواره سینا» بود. هویت و معرفت در اشعار او برجسته و عشق او به زبان فارسی، هویت و تمدن زبانزد بود.
 
محمدخانی در ادامه با بیان اینکه مومن قناعت در سال 1932 میلادی در منطقه بدخشان تاجیکستان متولد و ماه پیش در 86 سالگی در شهر دوشنبه درگذشت، پیام گلرخسار صفی‌آوا (شاعر برجسته‌ تاجیکستان) را که برای این نشست ارسال کرده بود را قرائت کرد که به شرح زیر است:
 
مرگ عالِم، مرگ عالم است/ مرگ شاعر مرگ شعور است
«به دوستان غم شریک ما که به یاد شاعر بزرگ تاجیک، استاد مومن قناعت، محفل آراسته و چراغ دوستگانی روشن کرده‌اند.
باز مردی ورد، از دار جهان رفت/ کاروان بی ساربان رفت!

مرگ عالِم، مرگ عالم است. فرموده‌اند بزرگان، مرگ شاعر مرگ شعور است. ملت تاجیک شاعر بزرگ و مکتب داری را از دست داد که بهترین نمونه شعر فارسی-تاجیکی را به یادگار گذاشته است. اکثر شاعران معروف کنونی از مکتب شعر نو او سبق گرفته‌اند. مکتب شاعری مومن قناعت ادامه مکتب شعر هزار و اند ساله ماست. درد تلفات ما سخت و سنگین است، زیرا به قول استاد رودکی: «مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد»
 
هیهات، دریغ! «رفتند و رویم و باز آیند و روند!». جای استاد قناعت «در دیده بود، کنون به دل‌ها رفته است». استاد زنده‌یاد اخوان‌ثالث طی صحبتی در آوریل سال 1990 در آلمان غربی به اینجانب گفته بود: «وقتی از شعر هزارساله و مشترک ما که بنیادش را ابوعبدالله رودکی گذاشته است، سخن می‌رود، من و تو، ما و شما نه، ما باید گفت!» که استاد مومن قناعت نیز در این باب چنین نظری داشت.
 
از عزیزان دور و نزدیک برای غم‌شریکی و دلبرداری در ماتم شاعر اهل دل منت داریم. امیدواریم خواننده ذکی و شعردوست ایرانی مومن قناعت- این شاعر توانا و انسان عالیجناب- را توسط آموزش آثارش از نو کشف نموده، صدقا دوست خواهد داشت.
با درود و سپاس/ گلرخسار، شهر دوشنبه، 24 می 2018»
 


مومن قناعت در صلابت شخصیت به کوه‌های پامیر مانند است
در ادامه علی‌اشرف مجتهدشبستری، رئیس انجمن دوستی ایران و تاجیکستان که مدت‌ها سفیر ایران در تاجیکستان بوده است به دعوت محمدخانی در جایگاه حضور یافت و ضمن تقدیر از مسئولین شهرکتاب برای برگزاری این نشست، گفت: استاد مومن قناعت شخصیت ویژه‌ای بود که اگر بخواهیم از صلابت شخصیت او حرف بزنیم، باید او را به کوه‌های پامیر مانند کنیم. پرداختن او به زبان فارسی و سرودن شعر به این زبان و برای این زبان در دهه 1960 میلادی نشان‌دهنده این است که او چقدر برای زبان فارسی اهمیت قائل بوده است. دیگر شاعران تاجیک هم به زبان و شعر فارسی پرداخته‌اند، اما شهامتی که مومن قناعت در این رابطه خرج کرد، نشان‌دهنده این است که این شاعران خیلی زودتر از دیگران به اهمیت مسئله آگاه بودند و سعی کردند جامعه را هم به آن سمت هدایت کنند.
 
شبستری ضمن تعریف خاطره‌ای از مومن قناعت در زمان سفارت خود در تاجیکستان، به شعر «خلیج فارس» او که در جلسه‌ای در یک کشور عربی برگزار شده، بدیهه سروده و خوانده بود اشاره کرد و گفت: مومن قناعت و عاصمی بسیار نگران رابطه ایران و تاجیکستان بودند و در بازگشت به خویشتن و گذشته هویت خود، فرهنگ ایران بسیار برای آن‌ها مهم بود. مومن قناعت عشق و محبت خالصانه‌ای نسبت به ایران و فرهنگ مشترک ایران و تاجیکستان داشت که آن را نشان ‌می‌داد. مومن قناعت و دیگر شاعران تاجیکی نظیر لایق شیرعلی، عاصمی و دیگران همیشه نگران رابطه ایران و تاجیکستان بودند و زمانی که کسی سعی بر برهم زدن این روابط داشت، با نوشته‌ها، سروده‌ها و سخنرانی‌های خود، سعی بر آرام کردن وضع و رفع کدورت‌ها داشتند.
 
بزرگان را بزرگان دیگر زنده نگاه می‌دارند
شاه‌منصور، شاه میرزا، نماینده سفیر تاجیکستان در ایران دیگر میهمان نشست بود که به دعوت محمدخانی پشت تریبون قرار گرفت و پیام سفیر تاجیکستان برای این نشست را قرائت کرد که به شرح زیر است:
«السلام علیکم دوستان عزیز، خانم‌ها و جنابان
سخن را وزن و تمکین زمین باید/ سخن را قدرت جان آفرین باید
هر شاعر در طول فعالیت ایجادی پرفراز و نشیب، شاه‌بیت یا شاه‌بیت‌هایی می‌سراید که بیت بالا و مانیفست استاد روانشاد مومن قناعت بود و در تمام راه دوره شاعری به این شاه‌بیت و گفته خود پایبند بودند. مومن قناعت شاعر خلقه تاجیکستان، دارنده جایزه دولتی به نام ابوعبدالله رودکی، جایزه دولتی سابق اتحاد شوروی، عضو وابسته آکادمی علم‌های جمهوری تاجیکستان  که چندی پیش در سن 86 سالگی دار فانی را وداع گفتند، دل‌های همه اهل ادب را در گوشه و کنار عالم داغدار کرد.

 رزیدنت جمهوری تاجیکستان، اساس‌گذار صلح و وحدت ملی، پیشوای ملت محترم امام‌علی رحمان، درست می‌فرمایند که مومن قناعت در رشد ادبیات معاصر تاجیک خدمت شایسته‌ای را به انجام رسانیده، سال‌های زیاد به حیث رئیس اتفاق نویسندگان، رئیس کمیته جمهوریوی محافظت صلح، معاون رئیس حرکت جمعیت امنیت ملی و احیای تاجیکستان و معاون رئیس کمیته جایزه دولتی به نام ابوعبدالله رودکی کار و فعالیت داشت. نسل‌های گوناگون ادیبان تاجیک از ایجادیات سرشار از مهر و محبت شاعر فضای معنوی گرفته و به کمال رسیده‌اند. نام نیک و آثار وطن‌دوستانه مومن قناعت در خاطره مردم ابدی باقی خواهد ماند.
 
مومن قناعت با نوشتن آثار ماندگار همچون «شراره»، «سروش استالین گراد»، «تاجیکستان، اسم من»، «گهواره سینا»، «داستان آتش»، «پدر»، «ستاره عصمت»، «حماسه داد»، «مسعودنامه» و سلسه شعرهای «سازهای شیراز» نام خود را در تاریخ ادبیات تاجیک جاودانه ساخت و اشعار او راهنمای نه تنها ادیبان، بلکه خوانندگان شعرشمار گردیده‌اند.
 
داستان‌های او سرشار از اندیشه‌های فلسفی بوده و در آن‌ها روح بلند وطن‌دوستی، انسان‌پروری و دوستی بین ملت‌ها ستایش یافته‌اند. نمونه آثار و کتاب‎‌های علی‌‌حده او بارها به زبان‌های روسی، اوکراینی، عربی، آلمانی، فرانسوی، ازبکی، تاتاری، بلغاری و دیگر زبان‌های عالم ترجمه و چاپ شده‌اند و او نیز اثر‌های سخنوران بزرگ دنیا از جمله پوشکین، شکسپیر، نیکوولیچ، مایکووسکی و دیگران را به تاجیکی برگردان کرده است. خوانندگان فارسی‌‌زبان نیز با اشعار این شاعرتازه‌بیان، بار اول سال 1994 توسط مجموعه شعرهای او که تحت عنوان برگزیده اشعار مومن قناعت توسط انتشارات بین‌المللی الهدی چاپ شد، آشنا شدند. در برابر فعالیت ایجادی او باز در وظیفه‌های مسئول کار کرد و برای رشد علم و فرهنگ تاجیک سهمی بسزا گذاشته است. سال 1968 او معاون اول رئیس و از 1976 تا 1991 کاتب یکم صدارت اتفاق نویسندگان تاجیکستان و پژوهشگاه آثار خطی آکادمی علمی تاجیکستان را سروری کرد. طی سال‌های 2000- 1996 او معاون رئیس حرکت وحدت ملی و احیای تاجیکستان، سال‌های 2011- 2001 معاون رئیس کمیته جایزه‌های دولتی ابوعبدالله رودکی بود. استاد قناعت عضو وابسته آکادمی علم‌های تاجیکستان بوده و چندین مرتبه به عنوان وکیل مردمی در شورای عالی تاجیکستان انتخاب شده است. برای رشد ادبیات او به اوج مدال‌ها، افتخارنامه‌ها اهدا شده و از سال 1991 به عنوان بلندشاعر خلقه تاجیکستان نائل گردید.
 
اقدام دست‌اندرکاران این نشست که در راستای یادبود این سخن‌سرای توانا برگزار می‌گردد، شایسته تحسین است و به همه شرکت‌کنندگان منت‌داری صمیمانه خود را بیان می‌نمایم، زیرا بزرگان را بزرگان دیگر زنده نگاه می‌دارند.»

 


تحمیل خط سریلیک به تاجیکستان عامل بازدارنده همگرایی شعر تاجیکستان با ایران و افغانستان
سیدعلی موسوی‌گرمارودی، شاعر و پژوهشگر که مدتی به عنوان رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان مشغول بوده است،  اولین سخنران این نشست بود که بحث خود را با موضوع شعر تاجیکستان و جایگاه مومن قناعت آغاز کرد و گفت: برخی از منتقدان شعر معاصر تاجیکستان را شعری که در محدوده‌ای کوچک خود را تکرار می‌کند، دانسته‌اند. اگر چه این سخن‌ها از سر همدلی است ولی تکرار آن بی‌فایده است. در ایران ما هم اگر معیار شعر بلند، غزل حافظ باشد، پس از حافظ، شاعری در ابعاد او نداشته‌ایم. علاوه بر این، تاجیکان از قرن‌ها پیش، خود به فراتر بودن شعر حافظ و امثال او اعتراف داشته‌اند. بنابراین به نظر من به جای این سخن‌ها بهتر است در آثار شاعران تاجیک به دنبال استعدادهایی باشیم که ناشناخته مانده‌اند یا در آثارشان به جست‌وجوی رگه‌های درخشان قریحه بپردازیم، نه اینکه نمونه‌های نازل یا مشکلات شعرشان را پیش چشم آوریم. همچنین نباید انتظار هم داشته باشیم که شاعران صدسال اخیر تاجیکستان، همه برجسته و دارای قریحه درخشان باشند، چرا که در طول تاریخ ادبیات ما  هم همه از آغاز تاکنون برابر نبوده‌اند.
 
موسوی گرمارودی با اشاره به اینکه در طول تاریخ ادبیات کسانی هم بوده‌اند که استعداد و ذوق و قریحه هم داشته ولی استاد و راهنمایی برای پرورش آن نداشته‌اند و آوردن مثالی درباره آن، اضافه کرد: من در برخورد با شعر هم‌زبانان دلبندم، تاجیکان عزیز، کوشیده‌ام که از سفره رنگارنگ شعر آنان، تنها شکر بکاوم و قند بجویم، نه آنکه حنظل برآورم و پند بگویم. ضعف‌ها در کار شاعران تاجیکستان، بیشتر به بخش بیرونی و به کوشش برمی‌گردد و نه به بخش درونی و جوشش. این امر مستقیما نتیجه فشاری بود که در دوره شوروی، بر جامعه ادبای تاجیکستان حکم‌فرما بود.
 
او ادامه داد: تنها فشار حاکم بر آن روزگار، قاتل قریحه‌ها و جوشش‌ها و محدودکننده کوشش‌ها نبود، بلکه سیاست‌زدگی، در خدمت حزب بودن و محصورماندن در ایدئولوژی آن، از دیگر جلادان بی‌رحم شعر راستین به شمار می‌رفت. در کنار این مصیبت‌ها، بی‌هویت کردن از طریق تبلیغ و فشار هم بود، چرا که وطن تمام خاک شوروی آن روز قلمداد می‌شد، نه فقط تاجیکستان به تنهایی.
 
این شاعر معاصر تحمیل خط سریلیک به تاجیکستان را عامل دیگر بازداشتن شعر تاجیکستان از همگرایی و همپایی با شعر افغانستان و ایران دانست و اضافه کرد: مهم‌تر از این خرابی، آن است که با خط روسی شاعر تاجیک از میراث فرهنگی خود، بی‌خبر شد. پشتوانه شعر هر شاعر، فرهنگ مدون و میراث فرهنگی زبان او است. اغلب مردم عزیز تاجیکستان، خط نیاکان خود را نمی‌شناسند و بسیاری از آثار شعری نیاکان خود را نخوانده‌اند. بنابراین به جای هر سرزنش باید از یکایک مردم تاجیک، طی این هفتاد سال، تقدیر به عمل آید، چرا که با وجود گسیختگی طولانی فرهنگی و تحمل خط بیگانه، هنوز هم با همین زبان سخن می‌گویند و شعر می‌سرایند.
 


موسوی گرمارودی ضمن ابراز امیدواری از رو آوردن دوباره مردم تاجیک به آموختن زبان فارسی، به تجارب خود در محافل مختلف در دورانی که رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان بوده، اشاره کرد و گفت: و برنامه‌های مختلف و مسئولیتی که در آن دوره برعهده داشتم فرصت زیادی برایم باقی نمی‌گذاشت تا آنگونه که می‌خواستم در زمینه خاص شعر هم‌زبانان تاجیکم بکوشم اما خوشبختانه ، شعر تاجیکسان در همین سه دهه اخیر پیشرفت زیادی کرده است.
 
وی در ادامه به طور خاص به مومن قناعت پرداخت و ضمن اشاره به اینکه مومن قناعت دارای بیش از 40 اثر در شعر، پژوهش و ترجمه است، برخی از آثار او را نام برد و شعری از این شاعر تاجیک با عنوان «میرشکار» را به عنوان حسن ختام صحبت‌های خود قرائت کرد.
 
مومن قناعت بنیانگذار و برجسته‌ترین فرد جنبش شعری تجددگرایی تاجیکستان
ابراهیم خدایار، دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مدرس و رایزن فرهنگی سابق ایران در تاجیکستان، سخنرانی خود با عنوان مومن قناعت و نقش وی در شکل‌دهی جریان‌های معاصر ادبی تاجیک با قرائت غزل «شهادت انسان» از رستم وهاب، سردبیر ماهنامه اتحادیه نویسندگان تاجیکستان که در ستایش مومن قناعت سروده آغاز کرد و گفت: یکی از اساسی‌ترین مبانی مورد اعتنای مورخان ادبی در دوره‌بندی‌ها و جریان‌شناسی‌های ادبی، برای مطالعه، طبقه‌بندی و تحلیل ادبیات، توجه به نقاط عطف تاریخی است. پژوهشگر ادبی در این زمینه به لحظه‌های تغییر تکیه می‌کند و از این منظر می‌توان تاریخ ادبیات معاصر تاجیک را از سال 1870 تا 1991 میلادی در هشت نقطه عطف یا لحظه تغییر و تحول بررسی کرد.
 
وی «معارف‌پروری یا روشنگری»، «تجددگرایی»، «پیدایش ادبیات شورایی»، «رشد و استحکام ادبیات شورایی»، «زوال ادبیات شورایی و بازگشت نرم به سنت»، «مرگ ادبیات شورایی و پیدایش ادبیات مردمی»، «استقلال و خودآگاهی ملی» و « استقلال و تردید و غربت» را هشت نقطه عطف ادبیات معاصر تاجیک معرفی کرد و گفت: اگر بخواهیم درباره جایگاه مومن قناعت در این هشت لحظه سخن بگوییم، باید به لحظه پنجم تغییرهای تاریخی هشت‌گانه، یعنی زوال ادبیات شورایی و بازگشت نرم به سنت در حد  فاصل سال‌های ا 1953 تا 1985 میلادی رجوع کنیم.
 
وی ضمن توضیحات تاریخی این دوره ادامه داد:  این دوره در میان پژوهشگران با نام شکل‌گیری و رشد جنبش ادبی «دهه شصتی‏‌ها» نیز مشهور شده است. ما دهه 60 را تکرار دوباره تاریخ تجددگرایی می‌دانیم  و بنیانگذار این جریان شعری کسی نبود جز مومن قناعت. این شاعر تاجیک را باید برجسته‌ترین فرد این جنبش شعری دانست که پرچم خودباوری و استقلال هویتی تاجیکان را  در قاب کلان هویتی بسیار دیرینه به نام آریایی‌تباران و فارسی‌زبانان برافراشت. شخصیت صمیمی و جذاب مومن قناعت به همراه جایگاه اداری وی در مقام ریاست اتحادیه نویسندگان تاجیکستان به مدت 14 سال، این جنبش را  به جریانی عمومی تبدیل کرد. بعدها لایق شیرعلی، بازار صابر متقدم و گلرخسار صفی‌آوا با پیوستن به این جریان، راه وی را دامه دادند و الز موثرترین و و فعال‌ترین شخصیت‌های این جریان شعری که آن را رمانتیک اجتماعی نام نهادیم، شدند.
 


خدایار به ترویج دوگانه‌سازی‌های جعلی در حوزه مفاهیم و ترویج مفهوم «وطن خرد»، یعنی تاجیکستان در برابر «وطن بزرگ» یعنی اتحاد جماهیر شوروی توسط شوروی‌ها که باعث تحقیر ملی تاجیک‌ها شده، اشاره کرد و افزود: همین دغدغه‌ها بود که شاعر ما یعنی مومن قناعت را با طنزی فاخر و نجیب به واکنش واداشته بود و این حرکت باعث سرودن ده‌ها شعر در دفاع از هویت زبانی در میان ادیبان تاجیک شد. باری مومن قناعت نخستین شاعری بود که با محافظه‌کاری خاص خود و با رعایت همه احتیاط‌ها  در مقابل این دوگانه‌سازی‌های جعلی ایستاد و یک با دیگر تاجیکان را با یکی از مهم‌ترین نیازهای فطری آنان، یعنی «وطن خرد» آشتی داد.
 
وی در ادامه به روابط ایران و تاجیکستان در زمان حاضر و دوران شوراها اشاره کرد و گفت: جدایی‌ها و دوری‌های ما از یکدیگر در چند سال اخیر پایه‌ای جز سوءتفاهم ندارد. ما هیچ مشکلی با تاجیکستان نداریم که برطرف کردنی نباشد و مشکلات و منازعات ما با یکدیگر ذهنی است نه دلی و ساختگی است نه طبیعی. اگر در دوره شکل‌گیری ادبیات شورایی، هرچقدر کمونیست‌ها با دوگانه‌سازی جعلی کوشیدند ایران را از ذهن تاجیکان و دیگر اقوام همدل در آسیای مرکزی پاک کنند و البته نتوانستند، در دوره تردید و بی‌اعتمادی نیز همه تلاش‌هایشان سرانجام به شکست خواهد انجامید؛ چرا که ده‌ها مومن قناعت جوان در برابر این تقابل‌های ساختگی خواهند ایستاد و شعر همدلی خواهند سرود.
 
شخصیت شاعر از خود شعر مهم‌تر است و این شاخصه در مومن قناعت بود
حسن قریبی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در حال حاضر پژوهشگاه فارسی- تاجیکی در دوشنبه مشغول به فعالیت است به عنوان سومین سخنران نشست به چالشی که شعر معاصر تاجیک در مقایسه با شعر فارسی به آن دچار شده اشاره کرد و گفت: ما بیشتر مواقع در شعر تاجیک دنبال آن استواری که در شعر کلاسیک فارسی‌ داشته‌ایم، می‌گردیم. به اعتقاد من اگر شعر در ایران جنبه رفاهی تفریحی داشته باشد، در تاجیکستان جنبه معیشتی دارد و در دوره‌هایی خالی از صنایع ادبی شده است.
 
وی در ادامه به نقش مومن قناعت در شکل‌گیری ادبیات معاصر تاجیک و بالا بردن جایگاه آن اشاره کرد و افزود: من معتقدم شخصیت شاعر از خود شعر مهم‌تر است که این شاخصه در مومن قناعت بود و در اوج اختلافاتی که بین ایران و تاجیکستان بود، باز هم بر عهد سابق خود ماند و بر گسترش روابط بین ایران و تاجیکستان تاکید داشت.
 
هویت یعنی زبان و اگر زبان از بین برود، در نتیجه هویت از بین می‌رود
اصغر دادبه، استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، به عنوان آخرین سخنران این نشست به سخنان خدایار درمورد سوء تفاهم بین ایران و تاجیکستان اشاره کرد و گفت: باید تلاش کرد که این سوءتفاهم‌ها از بین برود. به هرحال اگر هیچ هم نبوده باشد، بازهم کاری صورت گرفته که سوءتفاهم برانگیز بوده است که باید در این کارها تجدید نظر  و اصلاح شود والا متاسفانه تاکنون چنان که دشمنان می‌خواسته‌اند، شده است.
 


وی با بیان جمله «زبان خانه هستی است» از هایدگر به اهمیت زبان اشاره کرد و افزود: وقتی زبان خانه هستی است و هستی بی‌هویت و تشخص نمی‌شود، به نوعی زبان خانه هویت می‌شود و هویت یعنی زبان. یعنی اگر زبان تغییر کند، هویت ما تغییر می‌کند و تردید نکنید که اگر زبان از بین برود، در نتیجه هویت از بین می‌رود.
 
دادبه با اشاره به جمله «ما برای بقای زبان فارسی می‌جنگیم» از شاه‌ مسعود به عنوان یک چهره نظامی براهمیت حفظ زبان فارسی تاکید کرد و گفت: در دنیا با پهلوانان و بزرگان دشمنی می‌شود. بزرگترین دشمنان هویت ما خود ما هستیم و همین دلیل بر این است که این زبان و هویت آنقدر استوار است که نزدیکان رو در رو و از پشت خنجر زدند، بازهم باقی مانده و می‌ماند اما باید کوشید مومن قناعت و همه آن‌هایی که آنجا مردانه ایستادند، خردمندانه و تدبیر و شهامت به خرج دادند. زمانی در تاجیکستان مردم را به خاطر اینکه به زبان نیاکانشان صحبت می‌کردند، در سیبری رها می‌کردند و به این میزان با زبان و هویت ما دشمنی بود. البته هنوز هم این دشمنی‌ها ادامه دارد و دشمن اصلی زبان و هویت ما همان‌ها هستند.
 
وی در ادامه بیان کرد من با صدای بلند می‌گویم که زبان فارسی موجب وحدت ماست. جایی که مومن قناعت‌ها بودند، جایی بود که زبان و فرهنگ من و شما بعد از ظهور دوره اسلامی در آنجا یعنی بخارا، ظهور کرد و شکل گرفت یعنی زبان فارسی و دری ابتدا در آنجا شکل گرفت و بعد به سایر جاها رفت. غرض صحبتم این است که این زبان با پشتوانه فرهنگی عظیمی که داشت، با همه لطمه‌هایی که دید و دشمنی‌هایی که با آن شد، باز هم آنقدر قدرت داشت که مردانی مرد بتوانند بلند شوند و آن را بازگردانند، یعنی به رغم خشکسالی‌ها و آبیاری نکردن‌ها ریشه در آب ماند و به پشتوانه همین زبان بود که مومن قناعت‌ها و دیگر شاعران سربرآوردند.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها