رحیمی در این نشست توضیحاتی را درباره کتاب ارائه کرد و گفت: این کتاب در سال 2016 به همت بدرالخان سخنران، نویسنده، مربی و مشاور در زمینه آموزش الکترونیکی نوشته شده است.
وی ادامه داد: در سال 2012 وی را به عنوان استاد افتخاری برجسته یادگیری الکترونیکی انتخاب کردند. بدرالخان در این کتاب و در مقدمه اثر مطرح میکند تحول در آموزش مدرن از طریق اجرای یادگیری الکترونیکی معنادار باعث بهبود شیوههای آموزش و پرورش میشود.
رحیمی افزود: خان برای تعیین چهارچوب یادگیری الکترونیکی درباره وب جهان گستر سخن میگوید. او بیان میکند که ما در این باره با سوالات زیادی مواجهه میشویم از جمله اینکه برای یادگیری الکترونیکی چه باید کرد؟ این پرسش موجب شد که او وادار شود تا در پاسخ به این خلاء درباره یادگیری الکترونیکی اقدام کند.
این دانشجوی دکترا در ادامه سخنانش با بیان اینکه او در سال 2004 چهارچوبی را برای یادگیری الکترونیکی معنادار مشخص کرد، گفت: این چهارچوب به طور رسمی در آن سال مورد استفاده قرار گرفت و امروزه به عنوان چهارچوب یادگیری الکترونیکی شناخته میشود.
به گفته وی، یادگیری الکترونیکی هشت بعد را در بر میگیرد. این کتاب با دید بینالمللی ارائه شده و بینشی که از فصول کتاب ارائه میشود غنی است.
رحیمی در بخش دیگری از سخنانش عنوان کرد: در کتاب تعریفی از یادگیری الکترونیکی ارائه میشود. همچنین بیان میشود که یادگیری در محیط باز انعطافپذیری خاصی دارد. بدرالخان روی این موضوع توجه ویژه دارد. او با توجه به خصوصیات یادگیری الکترونیکی بیان میکند که این موضوع یک تغییر پارادایمی است که میتواند برای همه ذینفعان مطرح شود.
وی یادآور شد: با توجه به هشت بعد بدرالخان، یادگیری الکترونیکی معنادار به سه طبقه کلی تعریف میشود که شامل پداگوژیک، فناوری و مدیریتی نهادی است و تمامی فصول بر این اساس نگارش شده است.
رحیمی با بیان اینکه هدف چهارچوب این است که به ما کمک کند تا از ابعاد مختلف به موضوع بنگریم توضیح داد: البته بدرالخان یادآور میشود که ممکن است عوامل دیگری هم به آن هشت بعد اضافه شود. خان میگوید هر پروژه مرتبط به یادگیری الکترونیکی منحصر به فرد است. او میگوید برای شناسایی مسایل مهم ذی نفع باید گروه ذینفع را در هسته اصلی یادگیری الکترونیکی قرار داد و سپس هشت بعد را روی آن بررسی کرد.
این دانشجوی دکتری در ادامه توضیحاتی را درباره طبقه پداگوژیک ارائه کرد و افزود: این طبقه فصل یک تا هشت کتاب را در برمیگیرد و موضوعات مختلفی را مطرح میکند. پژوهشهایی درباره دورههای کارورزی معلمان، مروی بر یادگیری مبتنی بر رسانه و ... از جمله مباحث این طبقه هستند.
رحیمی با اشاره به دورههای موک این سوال را مطرح کرد که آیا با وجود دورههای موک یادگیری الکترونیکی منسوخ نمیشود؟ وی در پاسخ بیان کرد که این دورهها منسوخ نشده اما هویت جدیدی را پیدا کرده است. خان بیان میکند که حتی دورههای موک را میتوان در هسته اصلی یادگیری الکترونیکی قرار داد و هشت بعد را روی آن مشاهده کرد.
به گفته رحیمی، دورههای موک چالشهای زیادی را برای کاربران به وجود آورده است، با وجود اینکه تجربههای خوبی را برای کاربر فراهم میکنند اما تعاملی نیستند. خان در ادامه کتاب به این موضوع اشاره میکند که آیا با افزودن شبکههای اجتماعی به دورههای موک میتوان بر چالش تعاملی نبودن این دورهها غالب شد؟
وی ادامه داد: دستهبندی کردن مقالات براساس طبقات چارچوب بدرالخان، استفاده از شواهد نظری و نتایج مبتنی بر پژوهشهای کمی و کیفی از دیگر ویژگیهای مثبت این اثر است. نویسنده برمبنای حدس و گمان به تشریح پیامدها نمیپردازد بلکه تاثیرات آن را براساس یافتههای علمی در موقعیتهای مختلف نشان میدهد.
به گفته این دانشجوی دکترا، نگاه انتقادی بدون قضاوت ارزشی و توجه به ملاحظات و تاکید و توجه کتاب به معناداربودن آموزش الکترونیکی برای بومیان دیجیتال از دیگر ویژگیهای قابل ذکر این اثر است.
ضرابی در ادامه راهکارهای خود را برای بهبود کتاب ارائه کرد و گفت: نویسنده میتوانست در فصل اول تعاریف مفاهیم اصلی را بیان کند و سپس از فصل دوم تعریف مدل (ویژگیها و کاربرد) را ذکر کرده و در نهایت برای بررسی هر بعد یک فصل مجزا را اختصاص دهد. همچنین ارائه یافتهها و نتایج مقالات مرتبط هر فصل در آن میتوانست از راهکارهای دیگر بهبود اثر باشد. من همچنین نکاتی را درباره نقد محتوای مقاله فصل سوم کتاب دارم که میتواند به بهبود اثر کمک کند.
مرتضی رضاییزاده، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه هرگونه استفاده از فناوری برای یادگیری ما را به سوی آموزش مجازی میبرد، گفت: اگر از این زاویه به مدل بدرالخان نگاه کنیم کتاب برای ما معنادار میشود و استفاده از 8 بعد خان برای هرگونه استفاده در فضای مجازی میتواند قابل بهرهبرداری باشد.
وی ادامه داد: شما در فضای چهرهبهچهره اقتضائاتی را برای خود قائل هستید و با تغییر این فضا نیازها نیز متفاوت میشود. اینجاست که در استفاده از مدلها باید اهداف، روش تدریس، ارزیابی و ... نیز تغییر کند. چرا که نمیتوان با روشهای قبلی از یک مدل جدید استفاده کرد.
رضاییزاده گفت: یکی از نکات منفی کتاب این است که فصول آن بههم ریخته و غیرمنسجم است و حتی در نقدی به پروفسور بدرالخان بیان شده که این کتاب اعتبار او را زیر سئوال برده است. از سویی دیگر نویسنده اگرچه در کتاب ابزار برای کاربر ارائه میدهد اما این ابزار ناقص است و به همین دلیل میتواند بعد منفی برای کتاب باشد.
وی یادآور شد: در کتاب و هشت بعد بدرالخان فرهنگ محیطی و تاثیرات آن در محیط آموزشی نادیده گرفته شده است. از سوی دیگر مشخص نیست که کدام نهاد باید وظیفه انجام دادن هشت بعد را به عهده بگیرند.
نظر شما