شش دانشجو بلافاصله در همان روزهای اول ورود به دانشگاه آکسفورد با هم دوست میشوند و در ادامه سالهای دانشگاه روابط آنها نزدیک و نزدیکتر میشود تا اینکه بر اثر حادثه کشته شدن یکی از این شش نفر ارتباط اعضای گروه کم رنگ میشود و سالها بعد اعضای باقیمانده گروه متوجه میشوند که علت حادثه چه بوده است.
این کتاب نیز داستان گروهی از دانش آموزان مدرسه است که یکی از آنها به دلیل مرموزی کشته میشود ولی در این کتاب مادر قربانی خودش معلم همان مدرسه است. پیگیری ماجرا از سوی مادر این دانش آموز به جایی نمیرسد ولی سالها بعد داستان به گونهای دیگر تعریف میشود. او در مدرسه آخرین درس را به دانش آموزان یاد میدهد که ...
شخصیت اصلی داستان زنی به نام جین هادسون نام دارد که در یک مدرسه ادبیات لاتین تدریس میکند. دو دهه قبل اتفاقی در دریاچه محل زندگی کودکیاش افتاده است که در زندگی کنونی او تاثیر میگذارد. در این داستان اتفاقی که در گذشته رخ داده است با آینده ارتباط برقرار میکند.
داستان مربوط به حوادث و ماجرای زندگی گروهی از پسران دانش آموزان مدرسه در یک پانسیون شبانهروزی است. لئو کولستون پسری نوجوان است که با پستچی برخورد میکند که به عنوان واسطه نامهای عاشقانه برای او میآورد. این نامه سالها بعد عشقی را فاش خواهد کرد که نتیجه آن کودکی است که نباید متولد میشد.
داستان درباره جوانی به نام «بلو ون میر» است که دانشجوی مستعد رشته فیزیک است که نمیتواند رابطه خوبی با اطرافیان برقرار کند. او برای فرار از انزوا به گروهی از پسران میپیوندد که نام خود را «خونهای آبی» گذاشتهاند. این گروه توسط استاد مطالعات فیلم اداره میشود. در صفحات بعد داستان زندگی شخصی پروفسور فاش میشود که حقایق زشتی درباره اهداف او درباره این گروه فاش میشود.
داستان این رمان حول محور ماجراهای گروهی از دانشجویان کالج کینکز میگردد که دوستی نزدیک آنها در بعضی از نقاط داستان با چالش روبرو میشود. «اسکار لاو» نام شخصیت اصلی داستان است که در رابطه با «ایریس بلودر» و برادرش ادن به طور ناخواسته وارد حلقه گروهی از دانشجویان میشود که بعدها معلوم می شود گروهی مخرب و شرور هستند.
نظر شما