سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱
نمی‌توانم نویسنده خاصی را به بقیه ترجیح دهم

علی اصغر حداد می‌گوید: نویسندگان همه‌شان برای من عزیزند و فرقی برایم ندارند. هر اثری زیبایی خاص خودش را دارد و لذت خاصی نصیب من‌ِ مترجم می‌کند. نمی‌توانم بگویم که نویسنده خاصی را به بقیه ترجیح می‌دهم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) یکی از مترجمانی که تا کنون آثار بسیاری از زبان آلمانی به فارسی برگردانده،‌ علی‌اصغر حداد است. حداد از نویسندگانی چون هرمان هسه،‌ فرانتس کافکا،‌ توماس مان،‌ ماکس فریش و... آثاری ترجمه کرده است. حداد برخلاف بسیاری از مترجمان که روی نویسنده خاصی تمرکز می‌کنند،‌ از نویسندگان مختلف ترجمه می‌کند و در بند معرفی یک نویسنده خاص نیست. در ادامه گفت‌وگوی ایبنا را با وی درباره سبک وسیاق نویسندگان آلمانی و وضعیت ترجمه این آثار در ایران می‌خوانید.

شما از نویسندگان زیادی ترجمه کرده‌اید،‌ نویسندگانی چون کافکا، دورنمات، هانکه، مان، هسه و... تعصب خاصی روی یک نویسنده خاص آلمانی ندارید که بیشتر دلتان بخواهد روی آثار او تمرکز کنید؟
این نویسندگان همه‌شان برای من عزیزند و فرقی برایم ندارند. هر اثری زیبایی خاص خودش را دارد و لذت خاصی نصیب من‌ِ مترجم می‌کند. نمی‌توانم بگویم که نویسنده خاصی را به بقیه ترجیح می‌دهم.

اما ترجمه از نویسندگان مختلف هم مشکلات خاص خودش را دارد و به نسبت مترجمانی که ترجیح می‌دهند معرف یک نویسنده خاص باشند، کار بسیار مشکل‌تری است. ترجمه از نویسندگان مختلف و درگیری ذهنی با آن‌ها خسته‌تان نمی‌کند؟
این که از نویسندگان مختلف ترجمه کنم و مجبور شوم خودم را با سبک‌های مختلف آن‌ها سازگار کنم برای من مشکل به حساب نمی‌آید و بخشی از لذت کار است. اینکه حریف آسانی برای کشتی‌گرفتن گیر بیاوریم و مدام او را به زمین بزنیم که لذتی ندارد، لذت آن است که با قهرمانان مختلف کشتی بگیری. من اسم این کار را مشکل نمی‌گذارم و ترجمه از نویسندگان مختلف را دوست دارم و دلم می‌خواهد امتحان کنم و ببینم که از پس چیزی که شما اسمش را مشکل می گذارید برمی‌آیم یا خیر.

در میان نویسندگان آلمانی کسی بوده است که فکر کنید در ایران کمتر شناخته شده و لازم است که به جامعه ادبیات ایران معرفی شود؟
نویسندگان آلمانی شناخته نشده در ایران فراوانند و این تنها شامل حال ادبیات آلمان نمی‌شود. از نویسندگان شاخص آلمان که شاید ده تا را ترجمه و معرفی کرده باشیم و از بقیه ملل هم مانند انگلستان و فرانسه وضع به همین صورت است. به طور مثال از آثار ادبیات کلاسیک انگلستان آثار انگشت‌شماری ترجمه شده است.




از بین این نویسندگانی که در ایران مهجور مانده‌اند دوست دارید معرف کدام یک باشید و اثری از او ترجمه کنید؟
اتفاقا الان مشغول همین کار هستم و از یک نویسنده معاصر و جوان اتریشی در حال ترجمه هستم. یوزف رینکلر نویسنده‌ای است که کارهای ارزشمند و درخشانی دارد و فعلا در حال ترجمه اثری از او هستم.

کتاب‌ها را برای ترجمه خودتان انتخاب می‌کنید یا ناشر؟
کتاب‌ها را خودم انتخاب می‌کنم و به ناشر پیشنهاد می‌دهم.

منبع انتخاب‌تان چیست؟ سایت‌هایی مانند آمازون یا مجلات خارجی؟
نه سایت نه مجله. منبع انتخاب من خود کتاب است. من یک کتاب هم از ناشر نمی‌گیرم. کتاب را خودم  انتخاب می‌کنم و می‌خوانم و سپس برای ترجمه‌اش تصمیم می‌گیرم. گاهی باید بخش‌هایی ممیزی شود، اگر حذفیات در حد یک یا چند لغت باشد، مساله‌ای نیست. اما اگر حذف به حدی باشد که به کار لطمه بخورد از انتشار آن منصرف می‌شوم.

به نظر شما پیوستن ایران به قانون کپی رایت چه تاثیری بر زندگی حرفه‌ای مترجمان می‌گذارد؟
تاثیر بسیار مثبتی می‌تواند داشته باشد. در آن صورت هرکس هرکاری را بخواهد نمی‌تواند ترجمه کند و نویسنده و ناشر اثر هم کنترل بیشتری روی این قضیه خواهند داشت. اگر کپی رایت وجود داشته باشد، نویسنده و ناشر حاضر به حذف نمی‌شود و هر کس هر طوری دلش بخواهد نمی‌تواند کتاب را ترجمه و منتشر کند.

کپی رایت یک خوبی دیگر هم دارد و این است که جلوی ترجمه‌های موازی را هم می‌گیرد. قطعا خودتان هم با این مساله برخورد کرده‌اید و احتمالا در بازار شاهد ترجمه‌های بی‌کیفیتی که از آثارتان موجود است بوده‌اید.
راستش درباره بی‌کیفیت بودنشان نظری ندارم. اما من کتاب‌های زیادی ترجمه کرده‌ام که دیگران هم به ترجمه آن‌ها مبادرت ورزیده‌اند و راستش اینطور هم نبوده که همیشه من اول ترجمه کنم و بعد دیگران. البته عکس‌اش فراوان بوده که دیگران ترجمه کرده باشند و بعدها من هم آن آثار را ترجمه کنم.

به عنوان مترجمی که از زبان آلمانی ترجمه می‌کنید و آثار بسیاری از نویسندگان مختلف آلمانی به فارسی برگردانده‌اید،‌ ویژگی خاص نثر و زبان نویسندگان آلمانی را در چه می‌بینید؟
هر نویسنده‌ای شیوه و سبک نگارش خود را دارد و نویسندگان آلمانی هم از این قاعده مستثنا نیستند. حتا در بین آثار یک نویسنده هم ممکن است تفاوت سبک وجود داشته باشد. سبک نویسندگان آلمانی به هم نزدیک است. البته این را باید تصحیح کنم که عبارت نویسندگان آلمانی غلط و عبارت صحیح آن نویسندگان آلمانی‌زبان است. چون برخی از این نویسندگان،‌ اتریشی و برخی دیگر سوئیسی یا آلمانی هستند. معمولا در آثار نویسندگان اتریشی رگه‌هایی از طنزی پنهان و هوشمندانه به چشم می‌خورد. نویسندگان آلمانی در آثارشان معمولا منطق خاصی را دنبال می‌کنند و کمتر به داستان می‌پردازند و موضوع و موقعیت برایشان مهم‌تر است تا داستان‌پردازی به شکلی که در ادبیات روس و اتریش شاهد آن هستیم.

از میان مترجمان پیشکسوت به کدام‌یک علاقه بیشتری دارید؟
آقای نجف دریابندری مترجم بسیار خوبی هستند و همچنین به.آذین و بسیاری دیگر که اسامی‌شان خاطرم نیست. متاسفانه اسامی به خاطرم نمی‌ماند و بیشتر اسم کتاب‌هایشان را به یادم می‌ماند.

ایراد اصلی کار مترجمان جوان که گاه باعث خطاهای فاحش در ترجمه می‌شود را بیشتر حاصل چه چیزی می‌دانید؟
به نظرم خطا فقط مانند جوان‌ها نیست و از مترجمان باسابقه هم ممکن است چنین خطاهایی سر بزند. من خودم را در جایگاهی نمی‌بینم که خطاهای دیگران را بگیرم. ترجمه امری تجربی و زمان بر است و مترجم باید اثری را انتخاب کند که بداند از پس آن برمی‌آید و اصلا معتقد به این نیستم که اشتباهات مختص مترجمان جوان‌تر و بی تجربه‌تر است.

کتاب جدیدی در دست ترجمه دارید؟
همانطور که قبلا گفتم کتابی از یوزف رینکلر در دست ترجمه دارم. به تازگی ترجمه‌ام از داستان‌های کوتاه کافکا که در نشر ماهی منتشر شده بود تجدید چاپ شده است. 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها