نعمتالله فاضلی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این همایش سخنرانی خود را با عنوان «شریعتی همچون یک مسئله فولکلور شهری در ایران معاصر» ارائه کرد و گفت: در این عنوان باید دید که شریعتی چگونه توسط عامه مردم فهمیده میشود و آن را چگونه میبینند و میفهمند. شریعتی نقشی در وجود خودش دارد و معنایی را به ذهن عامه مردم متبادر میسازد که آن را جذاب میکند.
وی با اشاره به پیامکهایی که درباره شریعتی در بین جامعه دست به دست میشود، افزود: شریعتی یک متن است که جامعه آن را میخواند و به شیوه خودش برداشتهایی از آن دارد، بنابراین یک شریعتی زیر زمین است و یک شریعتی هم روی زمین قرار دارد که درباره آن میتوان بحث و گفتوگو کرد. یک شریعتی هم ایدئولوگ است که سال 56، پانزده میلیون نسخه از کتابهایش فروش رفته و هنوز هم کتاب «کویر» وی پرفروش است.
فاضلی با بیان اینکه پیش از انقلاب هم شریعتی جنبه فولکلوریک داشت، اضافه کرد: سال 56 اولین آشنایی ما با انقلاب معلمی بود که کتاب «ما و اقبال» و «فاطمه فاطمه است» را به من داد. من این آثار را مطالعه کردم و اگرچه از آن سردرنیاوردم ولی توسط همین معلمان با انقلاب آشنا شدم. شریعتی وارد زندگی روستایی شد و کتابهایش وارد زندگی من شد. این در حالی بود که در آن دوره برای ما نسل روستایی مردم شریعتی را میشناختند و نه انقلاب را.
این استاد مطالعات فرهنگی ادامه داد: جالب این بود که وقتی وارد دانشگاه شدیم در کتابها هیچ چیزی از شریعتی وجود نداشت. در آن زمان همه شریعتی را بهعنوان جامعهشناس میشناختند ولی بهعنوان فیلسوف، نامی نداشت. بعدها با شکلگیری جامعه مجازی و فاصله گرفتن از انقلاب شریعتی ایدئولوگ هم از جامعه ما فاصله گرفت. از سال 75 به بعد شریعتی بیشتر بهعنوان ادیب ظاهر شد و مبارز بودن آن به حاشیه رفت بهعبارت دیگر یک شریعتی رمانتیک ظاهر میشود که طبقه متوسط شهری آن را طلب میکنند.
فاضلی با بیان اینکه شریعتی لایههای گوناگونی دارد ولی درباره آن بحثی نشده یادآور شد: او ابژه جدی ماست و به همین دلیل است که مردم با آن شوخی میکنند و برای آن جوک میسازند و این کار را برای هرکسی نمیکنند. اما شریعتی دیگری هم مطرح است که غیرشریعتی است که در دانشگاه از آن بحث میشود و اتفاقا ارتباط نزدیکی با زندگی روزمره و کلانشهرها دارد. بهنظر میرسد که هرچه جلوتر برویم این شریعتی هم بیشتر جلو میرود تا شریعتی که پیش از آن از آن سخن میگفت. چراکه چیرگی جامعه امروز روی واقعیات زندگی روزمره است نه بحثهای دانشگاهی.
این مدرس با بیان اینکه شریعتی این اقبال را داشته که وارد زندگی روزمره شود، گفت: او جذابیتهای زیباییشناسانه داشته و اندیشمند شفاهی و کتبی است. او شخصیت مدنی است و این اقبال را داشت اگرچه کسانی مثل جلال آلاحمد این اقبال را نداشتند. شریعتی بخشی از ما و فولکلور کلانشهری ماست. مانند فروغ و سهراب که بخشی از زبان عمومی مردم هستند.
شریعتی از گروههای محروم جامعه حمایت میکند
حسین راغفر، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا نیز در ادامه با بیان اینکه شریعتی از گروههای محروم جامعه حمایت میکند و همه تلاش او در دفاع از مستضعفین است، گفت: او از سه گروه سخن میگوید که جامعه را استثمار میکنند سرمایهداران، دولتمردان و شریعتمداران. الگوی زندگی شریعتی خانواده پیامبر است بنابراین بر ارزشهای دینی تاکید دارد و ارادت ویژهای به اهلبیت داشته است.
راغفر با بیان اینکه یکی از معلمان شریعتی پدرش بوده و تاثیر او در فهم شریعتی از دین قابل تأمل است، اضافه کرد: شریعتی قسط را عدالت در نظام اقتصادی میداند. او ادیان را یک دین میداند که یک پیام داشتند و آن آگاهسازی مردم از درگیری وی استعمارکنندگان و استعمارشوندگان هست.
وی در پایان یادآور شد: شریعتی معتقد است جامعه طبقاتی که استثمارکنندگان و استثمارشوندگان هستند برپایه جهل و فقر استوار است. شریعتی رسالت انبیا را مبارزه با این دومی میداند و مسئولیت اجتماعیاش را در این موضوع خلاصه میکند.
سنتگرایی شریعتی با رنهگنون تفاوت دارد
حجتالاسلام علی واعظی در ادامه سخنرانی خود را با عنوان «واکاوی سنتگرایی انتقادی در اندیشه دکتر شریعتی» ارایه کرد و افزود: بهترین عنوان برای جریان روشنفکری شریعتی جریان سنتگرایی انتقادی است او به هر دو معنا سنتگراست چراکه سنتگرایی به دو بخش پیشامدرن و پسامدرن تقسیم میشود. سنتگرایی پسامدرن شاخصههایی چون نقد مدرنیته، کثرتگرایی دینی، گرایش به رفاه اسلامی دارد که در آثار شریعتی دو مولفه توجه به عقلگرایی اشراقی و سنتگرایی نقد غرب دیده میشود. شریعتی بارها خود را به یک مثل تشبیه میکند و فیلسوفها را در آثارش مورد مذمت قرار میدهد.
وی ادامه داد: شریعتی عقل را به دو بخش حکمتگرا و مشایی تقسیم میکند و به عقل مشایی انتقاد دارد. البته او در جریان عقلگرایی اشراقی است و این ریشه در سنتگرایی او دارد همچنین شریعتی غرب را نقد کرده و از دو دیدگاه مبانی تمدنی و وضعیت فعلی بحرانهای مدرنیته را نقد میکند.
واعظی در پایان سخنانش گفت: سنتگرایی شریعتی با رنهگنون تفاوت دارد آنها سنتگرایی را به معنای انزواطلبی میدانند اما شریعتی میگوید ما اشراق را میپذیریم به شرط اینکه تریاک جامعه نشود و جامعهسازی را مورد توجه قرار دهیم. او راه میانه بین سنت و مدرنیته را انتخاب میکند و آن ایدئولوژیست. اسلامی که شریعتی قبول دارد اسلام ایدئولوگ است و اسلام منهای روحانیتی که مطرح میکند به معنای انتقاد از روحانی است که روشنفکر و ایدئولوگ نیست و دغدغه اجتماع ندارد.
نظر شما