احمد پاکتچی، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث و عضو شورای عالی علمی دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع)، مدير گروه نشانهشناسی هنرِ فرهنگستان هنر و عضو هيات علمی موسسه مطالعات روسيه، آسيای مرکزی و قفقاز (ايراس) است که تالیف دهها عنوان کتاب پژوهشی در حوزههای دین و علوم قرآنی را در کارنامه دارد. وی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، ضمن بیان اهمیت و ضرورت تالیف این اثر، به تشریح محورهای اصلی بحث در این کتاب پرداخت که در ادامه میخوانیم.
محورهای اصلی و کلیت موضوع این کتاب چیست؟
كليت موضوع به اين برمیگردد كه ما در حوزه احاديث درگير نيازهايی در عصر حاضر هستيم كه شايد مثلا تا 100 سال اين نيازها احساس نمیشدند؛ مسائلی همچون عوض شدن سبک زندگی، طرح شدن مسائل جديد اجتماعی، مسائل جديد اخلاقی، مسائل علوم انسانی و استفاده از نصوص دينی در بحث علوم انسانی. علاوه بر اين موارد، انبوه شبهاتی كه در حوزه مواجهه با مسائل دينی با آن مواجه هستيم؛ در كنار هم اقتضا میكند كه سرمايهگذاری خاصی روی فهم حديث داشته باشيم. به این مفهوم كه ضروری است در اين حوزه كار بيشتری انجام شود.
در ابتدای كتاب «فقه الحديث» با تكيه بر مباحث لفظ توضيح دادهام كه تاكنون كارهای باارزشی در حوزه فقهالحديث صورت گرفته و سعی کردم كه از اين پژوهشگران نيز در كتابم نام ببرم تا حق افرادی كه در اين زمينه فعاليت کردهاند، اَدا شود. ولی بخشها و حوزههايی بود كه احساس میكردم در آنها خلأهايی وجود دارد كه ضرورت داشت كار جدیتری در اين حوزهها صورت گيرد؛ آن خلأ نيز بيشتر جايی بود كه مباحث فقهالحديث به مباحث زبانشناسی كشيده میشد.
روی بخشهایی از حوزه فقهالحديث که كلاسيکتر و سنتیتر هستند، کار بیشتری صورت گرفته، ولی دقيقا حوزههايی كه به مباحث زبانشناسی كشيده میشد، احساس میكردم كه خلأ وجود دارد. لذا با اين فكر كه بتوان حوزهای از فقهالحديث را با تكيه بر مباحث لفظ كه در واقع بيشتر به همان مباحث زبانشناسی ارتباط پيدا میكرد را پوشش دهيم، باعث شد كه كتاب «فقهالحديث» را با تكيه بر مباحث نقل به معنا بنویسم.
دغدغه دیگر ذهنی من این بود كه حجم قابل ملاحظهای از احاديث از عربی به عربی ترجمه شدهاند، يعنی افراد به جای اينكه عين عبارت پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) را نقل كنند، آن عبارات را براساس فهم خودشان با جملات ديگری نقل میكردند. عمده اين مساله به اينجا برمیگشت كه اين افراد با حديث، مانند قرآن كريم رفتار نمیكردند. يعنی اين باور را نداشتند كه الفاظ حديث باید به دقت صيانت شود. اين بحث از قرن اول هجری وجود داشت و ما با آن مواجه بوديم و در قرن دوم خيلی جدیتر شد و در اصطلاح علوم حديث به نقل به معنا شهرت پيدا کرد. در واقع آنچه كه علمای حديث به آن نقل به معنا میگفتند میتوان به آن ترجمه از عربی به عربی گفت. يعنی اينكه يک عبارت عربی را به عبارت عربی ديگر برگرداندند.
مطالعه درباره ديدگاههايی كه علمای حديث راجع به نقل به معنا داشتند، بخشی از كار را تشكيل داده است. همچنین مطالعه در این زمینه که انواع نقل به معنا چيست و نقل به معنا كجاها اتفاق افتاده، نیز مواردی است که در كتاب «فقه الحديث نقل به معنا» مورد بحث قرار گرفته است.
هر یک از بخشهای کتاب با چه نگاه و رویکردی تدوین شدهاند؟
این كتاب از دو بخش تشكيل شده است؛ يک بخش، مروری بر تفكر نقل به معنا در طول تاريخ اسلام بوده كه اينجا نگاه من كاملا تاريخی است. بخش ديگر، نگاه محتوايی و تحليلی به پديده نقل به معنا از حيث وقوع آن است. اينجا من بيشتر به دنبال يک tipology يا گونهشناسی بودم و روش من نیز كاملا زبانشناسی و مشخصا تكيه مطالعاتم روی مطالعات ترجمه بود. به همين دلیل مشاهده میكنيد كه در كتاب درگير نظريههای ترجمه هم شدهام و سعی کردم ابتدا نظريههای مختلف ترجمه را ارائه و بعد بيان كنم كه اين نظریهها تا چه اندازه میتوانند در بحث ما اهميت داشته باشند.
اگر خودم بخواهم درباره اين كتاب قضاوتی داشته باشم، میتوانم بگويم که كتاب حاضر با عنوان «فقه الحديث نقل به معنا» بيشتر در مقام تشخيص است و به ما كمک میكند تشخيص دهيم كه چگونه نقل به معناهايی میتواند در حديث رخ دهد و احيانا با استفاده از اين الگوهای ارائه شده بتوانيم نقل به معناهای اتفاق افتاده را تشخيص دهيم.
موضوعی كه بهعنوان يک هدف در ذهن داشتم اين بود كه اين دو كتاب از نظر من يک كتاب سومی هم بايد داشته باشد. خودم جای خالی آن را میبينم و به اصطلاح يک سهگانه است. مانند داستانهايی كه از سه قسمت تشكيل شدهاند؛ در مقدمه جلد دوم کتاب هم موضوع را توضيح دادهام. آن كتاب سوم در واقع بايد نگاهش به علاج و راهحل باشد كه اگر يک پديدهای در نقل به معنا رخ داده و اگر تصرفات لفظی كه من در آن جلد مربوط به مباحث لفظ در موردش صحبت کردهام و در حديث اتفاق افتاده است؛ امروز ما در مقام استفاده از حديث چگونه میتوانيم تشخيص دهيم كه صورت اصلی حديث كدام بوده است.
البته من در مورد اسطرلاب صحبت نمیكنم و دقيقا دارم درباره يک متد علمی صحبت میكنم و برنامه من است كه در اين كتاب سوم، مدلهايی را برای بازسازی صورت اصلی حديث ارائه كنيم كه چگونه میتوان صورت اصلی حديث را بازسازی كرد. برای اين كار از علم زبانشناسی تاريخی و مباحث بازسازی در علوم زبانشناسی، باستانشناسی و هم بازسازی در مطالعات اديان استفاده کردم. در اين سه حوزه يک سنت بازسازی وجود دارد و من سعی كردم با دستاوردهای اين سه سنت بتوانم آنها را در حوزه حديث بومیسازی كنم و ببينيم كه چگونه میتوان صورت اصلی حديث را شناسايی يا بازسازی كرد. منظورم از شناسايی آنجایی است كه صورت اصلی حديث هنوز در كتابهای ما وجود دارد. در ادامه بايد تشخيص دهيم كه كداميک صورت اصلی و كداميک صورت ثانوی است و منظور من از بازسازی جايی است كه ما فقط صورتهای ثانوی را داريم و صورتهای اصلی در كتابهای ما نيست، تا بتوانيم با آنچه كه هست آنچه را كه نيست بازسازی كنيم. كار خيلی سخت و پيچيدهای است، ولی بهنظر من شدنی است و من دارم روی اين موضوع كار میكنم كه بتوانم بهعنوان كتاب سوم آنرا عرضه كنم.
تالیف كتاب سوم در چه مرحلهای قرار دارد؟
تئوریهای كتاب شكل داده شده، نمونههای محدودی برای كتاب پيدا و كار شده است. حتی در قالب يک دوره فقهالحديث اين مباحث را در دانشگاه امام صادق (ع) ارائه کردهام. در حال حاضر در مرحله تبدیل به متن و ویرایش و ساماندهی نهایی قرار دارد.
ارائه اين كتاب در قالب يكی از واحدهای اصلی رشته الهيات است؟
در رشته علوم قرآن و حديث، چهار واحد درسی به نام فقهالحديث داريم كه در قالب آن درس اين مباحث را ارائه کرده و روی تعدادی از احاديث نیز پيادهسازی كرديم. ولی اينكه به يک مدل ساختيافته تبديل شود، به زمان و کار بیشتری نیاز است.
آيا پژوهش ديگری كه مكمل اين كار پژوهشی باشد، وجود دارد؟ به نحوی كه اگر آن كار پژوهشی به اتمام برسد در تكميل و رفع خلأهای اين طرح موثر باشد؟
صد در صد. در مطالعات احاديث دو بال داريم؛ مطالعات نقد حديث و مطالعات فقه الحديث. اگر تنها در يكی از اين دو مورد بدون توجه به محور ديگر پيشرفت داشته باشيم ،چون اين دو محور همانند دو بال يک پرنده هستند، پرنده ما پرواز مناسبی نخواهد داشت. قطعا در حوزه نقد حديث نيز بايد پيشرفتهای خوبی داشته باشيم. در خود فقهالحديث هم ادعايی ندارم و اگر حتی كتاب سوم هم چاپ شود، ادعای من اين است كه من با اين سه كتاب، آن بخشی از فقهالحديث را پوشش دادهام و قصد دارم پوشش دهم كه ارتباطات ميانرشتهای با زبانشناسی و مساله زبان پيدا میكند. به هر حال فقهالحديث حوزههای ديگری هم دارد و تاکنون كارهای خوبی در اين زمينه از سوی برخی از محققان حوزه و دانشگاه صورت گرفته، ولی هنوز جای خالی در اين حوزه زياد داريم.
آيا صرفا تحقيقات و پژوهشهايی كه انجام میدهيد در حوزه زبانشناسی است؟
در بخش نقد حديث، در كتاب «نقد متون دينی» که پياده شده درسهای من بوده که در قالب درسنامه چاپ شده؛ كاملا درگير نقد حديث بودهام. به شكلهای مختلفی هم در قالب مقالات به كارهای نقد حديث پرداختهام. اخيرا نيز كتابی در دست انتشار دارم كه مجموعه مقالاتی در زمینه ارزيابی احاديث طبی بوده كه حوزهای از نقد حديث هست. تا جايی كه بضاعت بنده و ساير همكاران بوده، كارهايي را انجام دادهايم، ولی حوزه بسيار بازی است و و جای کار زيادی دارد كه پژوهشگران بسیاری بتوانند در اين حوزه اين مسير را طی كنند. لذا به يک مشاركت جمعی احتياج دارد.
حوزه نقد حديث و فقهالحديث بستر مناسب و زمينههای بسیاری برای انجام تحقيقات دارد. بهعنوان مثال درباره بحث فقهالحديث، مسالهای با عنوان «علاج تعارض حديث» بسيار اهميت دارد. توضيح آنكه اگر احاديث با هم تعارض داشته باشند، چگونه باید به علاج آنها پرداخت كه بحثی بسيار پيچيده است. كارهای بسيار خوبی در اين زمينه انجام شده، ولی هنوز راه نرفته زياد داريم.
از آن طرف بهعنوان مثال محققان مختلف علوم انسانی در حوزههایی همچون اقتصاد، علوم سياسی، علوم تربيتی و جامعهشناسی به احاديث هجوم میآورند كه بتوانند مشكلات بومیسازی خود را حل كنند و اين در حالي است كه ما در حوزه حديث و حديثپژوهی هنوز كمبودهای زيادی داريم و اين مساله حوزه حديثپژوهشی را به فضايی خام و تا اندازهای خطرآفرين تبديل میكند. اگر افرادی كه از اين احاديث استفاده میكنند، به فنون فقهالحديث و نقد حديث مجهز نباشند، ممكن است لغزشگاههايی در اين زمینه وجود داشته باشد. نگران اين هستيم و به اين فكر میكنيم كه بتوان اين آسيبها را به حداقل رساند و بتوان ابزارها و زمینههای لازم را برای افرادی كه در اين زمينه كار میكنند، فراهم كرد.
فرآيند تحقيق تا مرحله نگارش و تدوين كتاب چه مدت زمان برد؟
حدود 20 سال يادداشتبرداریها زمان برد، سه سال ارائه و دو سال نیز تدوين آن طول كشيد. پروسه تحقیق و تدوین تا چاپ این کار در مجموع حدود 25 سال بود. البته اين بدان معنا نيست كه كار من در طول اين 25 سال تنها نگارش اين كتاب بوده، بلكه يادداشتبرداری برای اين كتاب هم بخشی از يادداشتبرداریهای من بوده است. افرادی هم كه كتاب را ببينند میتوانند درک كنند كه پيدا كردن اين مثالها كار يک هفته و يک ماه و يک سال نيست و اين مثالها در طول سالهای متمادی پيدا و انجام شده است.
تالیف اين كتابها در قالب یک تيم پژوهشی صورت گرفته يا بهصورت انفرادی انجام شد؟
به این دلیل که موضوع چند رشتهايست و نمیتوان تيم مناسبی را دور هم جمع کرد تا كار را بهصورت تيمی انجام داد، پژوهش بهصورت انفرادی انجام میشود. كار در حال انجام است و اميدوارم به زودی امكان عرضه آن وجود داشته باشد.
نگارش اين كتابها و انجام اين طرح پژوهشی آیا از سوی سازمان و يا مركز پژوهشی خاصی حمايت شده است؟
فرايند تهيه و چاپ اين دو كتاب در دو مرحله صورت گرفته است. يک مرحله آن دو دهه مطالعات من است. ارائه واحدهای درسی دانشگاهی (فقه الحديث يک و فقه الحديث دو) در مرحله كارشناسی ارشد که در چندين مرحله صورت گرفت فرصت خوبی بود برای اينكه بتوانيم نقطه ضعفهای كار را برطرف و حفرهها را شناسايی کنیم تا نهايتا موادی تهيه شود. وقتی اين مواد تهيه شد، اين طرح پژوهشی مربوط به دو كتاب «فقه الحديث نقل به معنا» و «فقه الحديث نقل به لفظ» را در قالب يک طرح پژوهشی با معاونت پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع) سامان دادم. يعنی عملا بعد از دو دهه مطالعه و در ادامه جمعآوری مباحث، حدود سه سال در چند دوره متوالی اين مطالب را در كلاس درس عرضه كرديم و بهعنوان يک طرح پژوهشی تعريف شد. حاصل اين تحقيقات دو كتاب «فقه الحديث نقل به معنا» و «فقه الحديث نقل به لفظ» بود.
مخاطبان اين آثار چه کسانی هستند و مطالعه آنها را به چه كسانی توصيه میكنيد؟
اين دو كتاب و كتاب جديدی كه چاپ خواهد شد، تنها مختص دانشجويان رشته الهيات نيست. بخشی از اين كتاب قطعا برای كسانی كه در رشته الهيات و علوم قرآن و حديث تحصيل میكنند، مفيد خواهد بود و میتوانند از اين منابع استفاده كنند. در خود رشته الهيات پژوهشگرانی كه در حوزه فقه تحقيق میكنند نیز میتوانند از اين كتاب بهرهمند شوند. بهغیر از رشته الهيات بهنظر من اين كتابها برای دو گروه مفيد خواهد بود. زمانی كه در حال نگارش اين كتابها بودم اين دو گروه را درنظر داشتم و بهگونهای كار كردم كه بتوانم با اين دو گروه ارتباط برقرار كنم. يكی از اين دو گروه، پژوهشگران حوزه تلفيق علوم اسلامی و علوم انسانی هستند. در واقع كسانی كه میخواهند به اسم تلفيق يا بومیسازی از نصوص دينی برای توسعه علوم اسلامی استفاده كنند را بهعنوان مخاطبان اين كتابها درنظر گرفتهام كه اين افراد بدانند كه واقعیت و جنس احاديث چيست. این گروه از مخاطبان در داخل دانشگاه امام صادق (ع) هم حضور دارند.
گروه ديگر، پژوهشگران حوزه زبانشناسی و بهطور خاص مطالعات ترجمه بوده كه فكر میكنم عملا بازخورد مساله اينگونه بوده، دوستانی كه در حوزه زبانشناسی كار میكنند و ارتباط خاصی هم با الهيات ندارند، خوشبختانه به اين كتاب اقبال نشان دادند، به این دليل كه پژوهش حاضر، مورد مناسبی از كاربرد نظريههای ترجمه است، چون نظريهها در كاربرد خودشان را بهتر نشان میدهند تا اينكه در يک فضای تخيلی ارائه شوند. همكاران ما كه در اين رشته فعاليت میكنند نیز ابراز لطف كرده و برای درسهای مطالعات ترجمه، اين كتاب را به دانشجویان توصيه كردهاند.
برای مطالعه اين كتاب نیاز به پيشزمينه دانشی خاصی است؟ آیا دانشجويانی كه رشته تخصصی آنها علوم قرآن و حديث نیست، آيا خواهند توانست بدون داشتن پيشزمينه از اين كتاب استفاده کنند؟
تلاش كردهام هر آنچه را نياز به توضيح دارد، بیان کنم و خيلی به اينكه مخاطب چه گروه خاصی است، تكيه نكردهام. اگر برخی از عبارات نيز ثقيل باشند به اين مساله برمیگردد كه گاهی اوقات نويسنده نمیتواند بيش از آن مطلب را شرح و بسط دهد، ولی تلاش کردهام مطالب را بهگونهای بيان كنم كه افرادی هم كه پيشزمينه خاصی ندارند، بتوانند از كتاب استفاده کنند.
بهنظر شما آيا محورهايي كه در اين كتابها مورد بحث و بررسی قرار گرفته، ظرفيت اين را دارند كه دانشجو با محوریت هریک از آنها به تدوين رساله يا پاياننامه بپردازد؟
بله. با وجود اينكه ظاهر كتاب چند صد صفحه است، ولی وقتی خودم كتاب را مینوشتم، واقعا احساس فشار میكردم. يعنی احساس میكردم كه جای کافی نيست بعضی از مطالب كتاب را توضيح دهم. شايد اگر كسی بخواهد با تمركز بر يک بخش به تحقيق در قالب پاياننامه و رساله بپردازد، اين ظرفيت وجود دارد.
نظر شما