گزارش ایبنا از همایش بزرگداشت شیخ اشراق شهابالدین یحیی سهروردی/ 1
آیتالله محققداماد: شیخ اشراق یکی از قربانیان تکفیر است
آیتالله محقق داماد، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: شیخ اشراق یکی از قربانیان تکفیر است. منشأ تکفیر ناشی از تقسیمبندی انسانها به کافر و مومن است. باید این تقسیمبندی را کنار بگذاریم و تقسیمبندی جدید انسانها را به مسالم و محارب مطرح کنیم.
آیتالله محقق داماد در این مراسم سخنرانی خود را با موضوع «سهروردی شهید تکفیر» آغاز کرد و گفت: اکنون صدای فرزندان یتیمی را میشنویم که پدرانشان را میکشند و صدای ناله بیوهزنانی را میشنویم که شوهرانشان را سر میبرند. زمانه ما زمانه عجیبی است و در این زمان سخن از سهروردی میگوییم. اگر به تاریخ مراجعه کنیم میبینیم که تفکرات و جریانات تکفیری چقدر کشته و خون داده است و ریشه این تکفیر به چه چیزی برمیگردد.
وی ادامه داد: ریشه تکفیر به پیروان ادیان الهی برمیگردد که متهم هستند جامعه بشری را تقسیم به مومن و کافر کردند و این تقسیمبندی منشأ خونریزی شده است. جام شوکران سقراط به دست کسانی به او داده شد که میگفتند سقراط کافر است و او هم براساس تبعیت از قانون شوکران را نوشید و تاریخ را در سوگ دانایی بزرگ نشاند. در تاریخ اسلام نیز از همان روزهای آغازین چنین موضوعی مطرح شده است اما در زمان رسولالله کسی تکفیر نشد البته قدرت دینی از آنجا که خودش را مفسر رسمی دین میداند با هر تفسیری که مخالف آن باشد میتواند او را محکوم کند.
آیتالله محقق داماد با بیان اینکه شیخ اشراق یکی از قربانیان تکفیر است، گفت: سهروردی فقیه، فیلسوف و حکیمی بزرگ بود و کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» را تالیف کرد که در دانشگاه ریاض روی آن تحقیق شده است و جالب است که فردی که او را بالاترین حکیم، فیلسوف، اسلامشناس و فقیه میداند عدهای او را زندیق و کافر و برخی دیگر او را بلندمرتبه میداند.
وی با اشاره به روایتی از جوزی در کتابش افزود: جوزی نقل میکند زمانی که به حلب رفتم تا درس بخوانم دیدم که اهل حلب درباره سهروردی گوناگون سخن میگویند و هرکس از نظر خودش درباره او صحبت میکنند عدهای او را کافر میدانند و عدهای هم معتقدند که کرامات آسمانی دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی همچنین با اشاره به روایت شیفتگی پسر صلاحالدین نسبت به سهروردی از زبان سبط بن جوزی گفت: آوردهاند که نامهای حسودان به صلاحالدین نوشتند که سهروردی فرزندش را از راه منحرف کرده و از او خواستند که جلوی فرزندش را بگیرند گفته شده زمانی که سهروردی را به محکمه آوردند قاضی از او پرسید میگویند تو در تصانیف خود نوشتهای خدا قادر است پیامبر دیگری را بیافریند شیخ با صراحت گفت: آری نوشتهام. قاضی گفت این امر محال است و سهروردی جملهای گفت و ساکت شد. با این مضمون که مگر نه اینکه خدا قادر بر همه امور است و این امر ممکن است قاضی ساکت شد و رأی به تکفیر سهروردی داد. حال اینکه حرف سهروردی از این جهت که امکان عقلی آفریدن پیامبری دیگر غیر از امکان وقوع آن صحیح است اما قاضی محکمه بهدلیل فشارهای بیرونی و درونی قادر به درک این واقعیت نبود.
وی افزود: حال سوال این است که چرا سهروردی علیرغم دانشی که داشت از خودش دفاع محکمی نکرد. من معتقدم سهروردی عمق فاجعه را دریافته بود و فهمیده بود که تمسک متهم برای دفاع به استدلال در محکمه معنا ندارد که دادرسی عادلانه برقرار باشد چرا که شرط دادرسی عادلانه این است که دادرس آزاد از هرنوع فشاری باشد و این شامل فشارهای بیرونی اعم از دستورات از بالا و فشارهای درونی شامل دگماتیسم ناشی از کجفهمیهای دینی و کجاندیشیهای حزبی است.
آیتالله محقق داماد با بیان اینکه منشأ تکفیر ناشی از تقسیمبندی انسانها به کافر و مومن است راهحل خود را در این باره پیشنهاد کرد و گفت: من بهعنوان یک طلبه 72 ساله که عمری راه به پژوهش در این عرصه مشغول بودم میگویم که باید این تقسیمبندی را کنار بگذاریم و تقسیمبندی جدید انسانها را به مسالم و محارب مطرح کنیم. بدینمعنی که هرکس که صلحدوست و ساتور بهدست نیست و میخواهد گفتوگو کند دست او را بفشاریم و روی او را ببوسیم چرا که حکم قرآنکریم و آیاتش این است و ما جایز نیست با کسی که با میجنگد بجنگیم.
وی در پایان تاکید کرد: جمهوری اسلامی ایران نیز نخستین کاری که میکند این است که باید روی این موضوع فکر کند و این را نظریه شیعه پیرو ائمهاطهار اعلام کند و از این طریق تفاوت خودش را با داعش بیان کند. تکفیر ناشی از این تقسیمبندی است و اگر آن را اصلاح کنیم و اسلام را داخل شدن سلام به سین یعنی آرامش، صلح، دوستی، عشق و محبت بدانیم مسائلمان حل خواهد شد.
طرح مساله نور در تاریخ بشریت معنویت
دینانی در این مراسم سخنرانی خود با موضوع معنی اشراق در حکمت سهروردی را ارایه کرد و گفت: شیخ شهید صاحب کتاب حکمتالاشراق و فلسفه او، فلسفه اشراقی است. کلمه اشراق عربی است و واژه شرق بهمعنای طلوع خورشید است. به همین جهت مکان طلوع و غروب خورشید مشرق و مغرب نامیده میشود. هر نوری که میتابد برای این است که دیده شود. صدا و موسیقی نیز از آن جهت نواخته میشود برای اینکه شنیده شود. بنابراین اگر گوشی در عالم هستی نباشد نواختن موسیقی معنایی ندارد.
وی ادامه داد: نور و صدا اهمیت اساسی در هستی دارند و عالم هستی عالم نور و صداست. در مقابل این دو چشم و گوش به عنوان دو قوهای هستند که نور و صدا را دریافت میکنند. خداوند متعال زمانی که درباره خودش سخن میگوید خود را واجبالوجود معرفی نمیکند بلکه میگوید من سمیع بصیر هستم. البته اینکه واژه سمیع در ابتدا میآید نیز قابل تأمل است.
این استاد فلسفه با طرح این گزاره که بین شنیدن و دیدن کدام قوه در فهم آدمی بیشتر تأثیرگذار است افزود: مولوی بلخی در ابتدای مثنوی بسمالله نمیگوید اما کتابش را با این مصرع شروع میکند که «بشنو از نی چون حکایت میکند» سهروردی اما نوری است و بیش از آنکه روی گوش تکیه کند به چشم اشاره دارد و میگوید خداوند نورالسموات و الارض است. حکمت و فلسفه سهروردی هم نوری و اشراقی است.
دینانی با بیان اینکه به مدت 800 سال به اشتباه سهروردی را قائل به اصالت ماهیت دانستهاند، گفت: طی این زمان فلاسفه بیان کرده است که چون شیخ سهروردی معتقد است وجود اعتباری است قایل به اصالت ماهیت است در حالی که این عین نادانی است چرا که سهروردی قایل به اصالت نور است. چون ماهیت ظلمانی است. چنانکه ابنسینا ارسطو و ملاصدرا قایل به اصالت وجود هستند اما شیخ اشراق میگوید وجود یک ماهیت اعتباری است و قایل به اصالت نور است.
به گفته این چهره ماندگار فلسفه، نور خودش روشن به ذات است و همه چیز را روشن میکند خداوند نیز ظاهر است و همه چیز را ظاهر میکند و این معنای اشراق است. اشراق یعنی نور معنا و نه نور حسی و فیزیکی. خداوند نورالانوار است یعنی نور همه نورهاست و چیزی روشنتر و ظاهرتر از حقتعالی نیست و اگر قادر به دیدن او نیستیم به دلیل نقص بصری ماست.
دینانی در ادامه به داستان حضور حضرت موسی در وادی طور اشاره کرد و گفت: حضرت موسی ابتدا از خداوند خواست که او را ببیند و آنگونه که در قرآن روایت شده خداوند با خطاب تندی به موسی گفت: که نمیتوانی مرا ببینی و برو! پس موسی به وادی طور رفت و بهدنبال شنیدن صدای حقتعالی. این درحالی است که حضرت ختمی مرتبت پیامبر اکرم در ابتدا وحی را شنید و بعد به معراج رفت.
وی در پایان گفت: هگل میگوید که اولین بار در تاریخ بشریت معنویت از طریق طرح مساله نور به وسیله ایرانیان وارد جامعه بشری شد و این بسیار قابل تحمل است.
نظر شما