پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۰
رومانتیک‌سرایی، فلسفه­‌نمایی و تعارض­‌های انتقادی

سریا داودی حموله در یادداشتی دست به نقد و بررسی مجموعه شعر «مرد مرموز»، سروده جواد نعمتی، کرده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سریا داودی حموله: این مجموعه سومین کتاب غزل جواد نعمتی است و او پیش از این دو کتاب «باران به سلیقه‌ی تو می‌بارد» و «پنجه بر دیوار» را منتشر کرده است.

«... شهر تهران کویر متروکی‌ست ...
ـ ای مادیان سرکش صحرای ترکمان/ اسطوره‌ی همیشگی و بغض ‌توامان/مرداد بی بدیل و  پری واره‌ی غزل/ نقشینه‌ی نشسته به قانون شوکران/ آغاز می‌کنم شب خود را به نام تو/ پر می‌کشی پرنده شوی رو به آسمان.»


جواد نعمتی در مجموعه‌ی «مرد مرموز» ذهنیت خویش را در قالب کلاسیک می‌ریزد تا به واسطه­‌ی حس­‌های مفهومی مضمون­‌های عاشقانه و اجتماعی را توصیف کند.

رومانتیک‌سرایی، فلسفه­‌نمایی و تعارض­‌های انتقادی سه‌ ایده­‌ی غالب شعرها شمرده می‌­شود. در این راستا مضمون‌­های «عشق ـ مرگ» و «انسان ـ طبیعت » کاملا حسی ـ مفهومی هستند. آشنازدایی­‌های لفظی ـ معنایی در تشبیه و استعاره‌­ها نهفته است. شعرهایی با شکل ساختاری ساده که بر گرفته از ذهن خلاق شاعری است که به صدای همه­‌ی پدیده‌­ها گوش می­‌دهد:

ـ تو از ترانه نوشتی، من از قبیله‌ی سردم/ تو از غمی که نداری،من از خطای نکردم.

شاعر با سنت‌­های کلاسیک آشنا است، تابع احساسات فردی و اجتماعی است. با ریزه­‌کاری‌های کلامی مضامین بدیع در قالب ریخته است. سعی وافر بکار برده که کلامش مفهوم‌مند باشد. دنبال لحظه­‌های ناب سرودن است درتلاش است با کلمات تصویر بسازد و بدون ابهام و ایهام مخاطب را درگیر مضمون کند. به واسطه‌­ی لحن مدرن چگونگی شیوه­‌ی سرایش را حفظ کرده است.

معمولا وجوه عاطفی را به طبیعت گره می­‌زند، با لحن لطیف به سمت باورهای عینی می‌رود و معناهای ضمنی را جلوه می‌­دهد. گاهی‌ با زبان نیش­‌دار و کنایه­‌آمیز از خط قرمزها می­‌گذرد. برای مرعوب کردن خواننده ‌تقارن­‌ها را ‌در تغزل مدرن کاشته است. با رفتار ‌زبانی هنجارمند برخورد شهودی با جهان پیرامون دارد. با ارتباط ساختاری بین الفاظ سعی در باز نمود ساختار محتوایی دارد و به واسطه‌­ی کلام حسی- ‌مفهومی آرمان و رویاهای خود را ‌به رشته سخن در می­‌آورد.

گرچه به «من» شعری عینیت‌مندی داده است، اما در این هست‌مندی گرفتار طبیعت ناآگاه است. در این ‌لحظه وارگی تجربیات ذهنی را بازآفرینی کرده ‌و احساسات خود را بر انگیخته است. گرچه بیشتر درگیر مفاهیم ‌تعارضی است، اما ‌درکی که از ادبیات،تاریخ، طبیعت، اشیاء و رنگ‌ها دارد ستودنی است:

ـ چقدر از تو بگویم و بی تو جان بدهم/ همیشه سم خودم را به دیگران بدهم/ چقدر نقش تو را در خیال خود بکشم/به جای ماه و ستاره به آسمان بدهم/ تو ماه من شوی و دست من به تو نرسد/ فقط به دست اشاره  تورا نشان بدهم./

ساختار باورمندانه به علت معنا‌پذیری است. شعرها بیشتر وضعیت جوششی و ذاتی دارند، و تصویر‌سازی عمدتا مبتنی بر تشبیه و  استعاری است. تخیل، عاطفه و احساس به سطرها‌ گره خورده است.

این مکاشفه‌های تغزلی‌ـ‌غنایی تأثیری بس شگرف تقابل­‌های تعارضی دارند. آن چنان که جزییات به شکل ذهنی و زبانی بازتاب‌های تقابلی خواهند داشت. سویه­‌های فرمالیستی و تمهیدات اومانیسم‌گرایی برگرفته از پشتوانه‌­ی ادبی است. تک گویی­‌ها متاثر از شناخت شکل و ظرفیت­‌های ادبی است. این نوع شکل ادبی از ذهنیت تقابل‌های تعارضی نشات می­‌گیرد:

ـ  شهر تهران کویر متروکی­‌ست، در مسیری غریبه و مرموز/ جاده­‌هایی همیشه بن‌بست‌، و استوایی همیشه مرطوبم/ مرد مرموز این خیابانم، قصه‌هایم قصیده­‌ای تلخ است/ عقده­‌های همیشه­‌ی خود را بر سر این کلاغ می­‌کوبم./ زیر پایم همیشه می‌لرزد،انزوایی نگفتنی دارم/ خشک خشکم اگر چه می­‌بارم، بکر بکرم همیشه مرطوبم.

مضمون­‌های رمانتیک، اجتماعی و تاریخی اغراق و کنایه را در خود نهفته دارد. هدف اصلی تصویر سازی­‌ها، نوعی تقابل بین ساختار احساسی و محرک­‌های ‌دنیای عینی است. از نظر مضمونی شعرها استخوان‌بندی محکمی دارند. وزن عروضی ابیات هماهنگ ‌با ساختار معنایی است.

البته این ذهنیت‌گرایی و کل‌نگری به ساختار‌شکنی ختم نمی­‌شود. بلکه در این جولانگاه انبوهی از تشبیه، استعاره و تصاویر پشت سر هم ردیف می‌شوند. تاکید روی المان­‌های زبانی جزو اتفاق­‌های زبانی شعر است. به طوری که تصاویر و ایماژها عینیت‌مند هستند.

تصاویر روایی از زندگی پیرامون شاعر  نشات می­‌گیرند، و ‌نقطه قطعی به شکل جزییات بیان می­‌شود،به طوری که گویا زبان در این قالب جانی دوباره گرفته باشد. مطابق دستور و قواعد زبان معیار سطرهای تقابلی شگرفی دارد که بیشتر وابسته به طیف­‌های حسی است:

ـ برای از تو نوشتن دلیل لازم نیست/ و حس شاعر و از این قبیل لازم نیست/ شبیه دایره­‌ام مرکز جهانم باش/ که در تصور من مستطیل لازم نیست/ بیا که با تو بخوانم سرود باران را/سپاه خسته و طغیان فیل لازم نیست./

شعر در هر لباسی حرفی برای گفتن دارد و شاعر در تلاش ‌است تا به کمک واژه‌ها مفاهیم بدیع ‌را در طرحی تازه در افکند.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شاعر اصلی ۲۱:۳۴ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۸
    چقدر از تو بگویم و بی تو جان بدهم ....... این شعر مال ایشون نیست فقط چند بیت ضعیف به اون اضافه شده . نمی دونم به شاعر اصلی در کتابشون ارجاع دادن یا نه ولی اگر این اتفاق نیفتاده لازم به تذکر هست . این شعر سال 86در فرهنگسرای منطقه هفده توسط شاعر اصلی خونده شده . انجمن ادبی چلیپا .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها