حميدرضا شكارسری شاعر و منتقد ادبی، یادداشتی درباره مجموعه شعر «پناه بر سكوت» سروده شراره كامرانی در اختیار خبرگزاری کتاب ایران قرار داده است.
«چيزي در زير پوست شعرهای ماندگار تاريخ بوده است كه به آن شادابی و طراوتی هميشگی بخشيده است. همان «آن» شاعرانه كه بیترديد در درونه زبان جا خوش كرده و برونه خوش بافت زبان تنها میتواند به درخشش آن بيافزايد. ساخت ناپيدایی كه نسيم يا توفانوار در شعر جريان میيابد و از دريافت آن به لذت متن تعبير میشود. اين لذت حتی در جريان ترجمه نابود نمیشود و از زبانی به زبانی و از ذهنی به ذهنی منتقل میشود و به همين دليل گويا بر اشتراكات فهم و حس بشر تكيه كرده است.
اين ساخت بر كشف پنهانیهای جهان و نمايش آن در زبان متكیست و شايد بتوان از منظری هايدگری، آن را «شهود» ناميد. شهادتی بر پنهانیهاي جهان كه تنها در لباس شعر میتواند «پديدار» گردد. اين ظهور همان «آن» شاعرانه است. شعر با چنين آنی در عين حال كه چيزی را كشف و پديدار كرده است، همان مكشوف را در پس شگردیی زباني دوباره پنهان میكند تا مخاطب را در لذت كشفی دوباره شريک كند. پس اين شعر حاصل دو كشف است: كشفی در جهان و كشفی در زبان. شاعر مخاطب را در كشف دوم شریک میكند ولی كشف اول بیترديد تنها از آن خود شاعر و به نام او باقی میماند. هرمنوتيک كلاسيک بر همين اصل متكیست و درک آن كشف را تاويل مینامد اما در هرمنوتيک مدرن كه بر زبان و قابليتهای آن متكیست كشف در زبان، بیاعتنا به ذات پنهانیهای جهان، صرفا در لايههای اول زبان انجام میشود و به همين دليل تاويل بنا بر فرامتنهاي متفاوت مخاطبان، متفاوت خواهد بود. از اين منظر هرمنوتيک كلاسيک و مدرن تضادی با هم ندارند و میتوانند همراه با يكديگر به اعماق متن راه يابند.
***
«درختهای گورستان/ در باد میرقصند/چيزی /باد را / به بازی گرفته است...»
مضمون تا حد رقصيدن درختان در باد، مفهومی آشنا و قابل لمس است اما از آن به بعد، همان پديدار ساختن پديدهای ذهنیست كه تا پيش از اين شعر پنهان بوده است. اين لايهی زبانی، كشف گوشهای از پنهانیهای جهان در زبان است و نه تنها كشف توانايی زبانی.
شعرهای «شراره كامرانی» در مجموعه شعر «پناه بر سكوت» حاصل كشف و شهود شاعر در جهان هستند. در اين مجموعه «كامراني» با ادامهی حركت در مضامين عينی به شهود و كشف پنهانیهای جهان میرسد و همين شعرش را به عمق مفاهيم میبرد. اين البته به معنای ذهنی شدن شعر او نيست بلكه ادامهی شعر او در قلب تاريكیهای جهان است. من از عكسهای قديمی حسی نوستالژيک میگيرم اما «كامرانی» با ادامهی همين حس معمولی به كنه مرگ و ابتذال زندگی راه میيابد:
« براي اخم كردن / دليلی نداريم / ما عكسهايی هستيم / هر روز كمرنگتر...
لبخندی به صورت بياويز/ پيش از آن كه ظاهر شوی/ رنگها رفتهاند/ يک وقت میبينی/ چشمهايت/ نقطههایی كورند/ و جز سياهی را/ فراموش كردهاند»
اين تعميق در اين مجموعه فقط شامل مفاهيم مجردی چون مرگ و زندگی نمیشود بلكه شامل مفاهيم اجتماعی و شخصی میشود و همين نقطهی برتری «پناه بر سكوت» بر مجموعه شعرهايیست كه چه بسا از همين تعميق بهرهمند هستند.
رامترین شیر جهان/ پشت سکههای ما خوابیده/ که زورش به جوجهای یک روزه هم نمیرسد
کوتاهترین خط جهان/ روی سکههای ما ایستاده/ که قدش به پیشخان نانوایی هم نمیرسد
سبکترین سکههای جهان/ سنگین/ در جیبهای ما نشستهاند.
به همين خاطر «شراره كامرانی» را میتوان شاعری متفكری جامعهگرا دانست چرا كه تفكر فراگير، به متفكر، منظر میبخشد. منظری كه تمام جهان را در خود خلاصه و تفسير میكند. انگار همه چيز از اين ديدگاه نه تفسيری يگانه بلكه تفاسيری متعدد اما در يک راستا دارند.
«كامرانی» تفكری دارد مبتنی بر باور به ابتذال روزمرهی جهان. ابتذالی كه به زوال هميشگی جهانيان، شكل و صورتی برگشت ناپذيرتر و در نتيجه غمانگيزتر میبخشد.
«يك روز/ همه چيز خراب میشود/ همه چيز خراب میشود/ و پس از آوار/ ديوارها/ هرگز به روز اول برنمیگردند/ همه چيز خراب میشود/ و پس از آوار/ ديوارها/ پنهان كاری بلد نيستند...
آن روز هر كسی میبيند/ زلزلهای كه سالها تاخير كرده/ در كدام نقطه كورتر از تهران/ در كدام خراب شده/ از سرما به خود لرزيده است»
در اين شعر و شعرهایی از اين دست، شاعر با تلفيقی شاعرانه از مسائل اجتماعی و شخصی، باز هم جهان را از دريچهی نگاه خويش كه همه چيز را در حال زوالی روزمره و مبتذل میبيند بازآفرينی میكند و البته در اين شعر خاص با بهرهگيری هوشمندانه از بيان قرآنی زمينه را برای تاويل دينمدارانه هم فراهم میكند.
حتی عشق با تمام ابعاد عاطفیاش در شعر «كامرانی» درگير زوال است و از اين رو غم و اندوه عاشقانهی شاعر رنگ و بويی متفاوت از غم و اندوه عشق در اغلب اشعار عاشقانهی فارسی دارد.
«دوستت دارم/ دوستت دارم/ به سان قاصدكی ناگزير باد/ ناگزير زمزمه در گوش بادی منتشر در توفان...»
و اين زوال اجتنابناپذير به عنوان محتوا وقتی با اين تكرارهای سمج و دخترانه همراه میشود مخاطب را به ياد آن دختر سمج و عاشق شعر معاصر ايران میاندازد: «فروغ فرخزاد» و درست مثل او اين نگاه اشراقي و درونگرايانه هرگز موجب غفلت از جامعه نشده است.
***
اگر «شراره كامراني» در اولين مجموعه شعرش، «خطوط شكسته» از شهادت مینويسد، در آخرين مجموعه شعرش خود به شهادت میرسد. اگر شهيد بر عشق خويش گواهی میدهد و به يگانگی با معشوق میرسد، «كامراني» با شهود در پديدههای جهان بر زوال گريزناپذير آن گواهی میدهد و به شهادت میرسد.» مجموعه شعر «پناه بر سكوت» سروده شراره کامرانی، در 56 صفحه، به بهای 4500 تومان توسط انتشارات فصل پنجم منتشر شده است. این اثر در هفتمین دوره جایزه ادبی پروین نامزد دریافت جایزه برترین مجموعه شعر شده بود.
نظر شما