جمالالدین اکرمی، شاعر و نویسنده معاصر، معتقد است عنصر اصلی شعر امروز تفکر، تصویر و زاویه دید است، نه وزن و قافیه؛ امروزه خواسته بچهها در شعر و ترانه فراتر از وزن و قافیه رفته است و به دنبال فضاهای تازهتر و جهانیترند.
وی دراین باره توضیح داد: ترانههای عامیانه، همان ترانههای محلی یا عمدتاً شعر روستایی است که پژوهشگرانی چون علینقی وزیری و واسیلی ژوکوفسکی -شاعر و پژوهشگر روسی- در جمعآوری آنها تلاش بسیاری کردند و در دهههای ۲۰و ۳۰ شعر کودک را درقالب ترانههای عامیانه معرفی کردند. پیش از آن شعرهای داستانی(منظومهها) از شاعرانی چون سعدی و نظامی به عنوان شعر در دسترس کودکان قرار میگرفت. درحال حاضر نیز بخش زیادی از شعر کودک را ترانهها تشکیل میدهند که در آن واژهها شکسته شده و بیشتر به روش شنیداری به دست بچهها میرسد، هرچند جای آن دارد که در این زمینه بیشتر کار شود.
شعر کودک امروز وامدار تلاشهای محمود کیانوش است
این شاعر و تصویرگر حوزه کودک و نوجوان، درباره گونه شعرهای آموزشی کودک نیز بیان کرد: عمدتاً به واسطه شعرهای آموزشی است که آموزههایی چون مهارتهای زندگی، پدیدههای طبیعی و نکات بهداشتی، اجتماعی ، مذهبی و اخلاقی در اختیار کودک قرار داده میشود. عباس یمینی شریف ازجمله پایهگذاران این گونه شعر است. در کنار او میتوان از آثار محمود کیانوش نام برد که به شعر ناب کودک خیلی توجه داشت و ساختار شعر امروز کودک وامدار تلاشهای اوست. ما در ساختار چهارپاره در شعر کودک عمدتاً وامدار تلاشهای محمود کیانوش هستیم.
وی در ادامه به جایگاه منظومهها درادبیات کودک پرداخت و گفت: پیدایش منظومهها و شعرهای داستانی را بیشتر مدیون آثاری چون «شاهنامه»، «منطقالطیر» و «هفتپیکر» نظامی هستیم که به صورت قصه برای کودکان خوانده میشده است. در مورد منظومههای امروزی هم میتوان از شعرهای ایرج میرزا، «علی کوچیکه» فروغ فرخزاد، «پریا»ی احمدشاملو و «گل اومد بهار اومد» منوچهر نیستانی نام برد، هرچند هیچ کدام اینها شعر ناب بهشمار نمیرود.
اکرمی درباره شعر ناب نیز اظهار کرد: درگروه چهارم به شعر محض یا شعرناب میرسیم. این عنوان را محمود کیانوش به شعر کودک داد و از گونههای دیگر بهعنوان «شبه شعر» یاد کرد، چون میزان استفاده از عناصر مدرن شعر امروز، مانند تصویر، استعاره و نوگرایی در کاربرد واژهها در سه گروه قبل کمتر دیده میشود. شاعرانی مانند اسدالله شعبانی، ناصر کشاورز، شکوه قاسمنیا، آتوساصالحی، بیوک ملکی و دیگران تلاشهای گستردهای در زمینه شعر ناب انجام دادهاند و تلاش کردهاند بچهها با تصویر و حتی استعاره در شعر آشنا شوند و به شکل مدرن، معاصر و امروزی شعر کودک نزدیک شدهاند.
شعر ناب کودک از دهه ۸۰ به بعد گستره خود را از دست داد
به گفته این شاعر و پژوهشگر، از دهه ۸۰ به بعد شعر ناب کودک در کشور ما اندک اندک نفوذ پیشین خود را از دست داد و بسیاری از شاعران کودک و نوجوان به سمت شعرهای آموزشی و سفارشی رفتند و عمدتاً به دلیل سفارش ناشران سر از تولید کتابهای گیشهای و دکهای درآوردند. از این دهه رویکرد به سرودن منظومههایی مانند «حسنی نگو یه دسته گل» گسترش یافت و شاعران به تقلید از هم برای پاسخ دادن به تقاضای بازار سوپرمارکتی به این سمت حرکت کردند، بهطوری که گاه ناشران حتی تصاویر کتابهای ترجمه شده را با حذف متن اصلی برای سرودن شعری سفارشی در اختیار شاعران سرشناس کودک دادند و امانتداری به حقوق مولف اصلی از میان رفت.
گرایش به فضای سفارشی و بازاری گریبان شعر کودک را گرفته است
اکرمی همچنین یادآور شد: شعر کودک در دهه ۸۰ و ۹۰ برای درآمدزایی بسیاری از ناشران و شاعران به سمت فضای بازاری گرایش یافت، و این چالش بزرگی است که گریبان شعر کودک امروز را گرفته. هرچند انگیزه اصلی این گرایش به خاطر نیاز مالی ناشر و شاعر صورت میگیرد، اما این پدیده آسیبی جدی است که به کتابهای درسی هم کشیده شده. زیادهروی در گرایش به درونمایههای اخلاقی، مذهبی، بهداشتی، اجتماعی و نیازهای کودکان پیشدبستانی باعث شده شعرهای سفارشی گسترش بیشتری یابد و حتی وارد کتابهای درسی شود.
ناشران معتقدند شعر ناب، بازار ندارد
شاعر «از كودكی تا ماه» معتقد است در حال حاضر نشانه کمتری از شعر ناب در کتابهای درسی و شعر کودک امروز میبینیم و گرایشی که در دهههای ۶۰ و۷۰ به این حوزه وجود داشت، به تدریج کمرنگ شده و اغلب ناشران به این نتیجه رسیدهاند که شعر ناب بازاری ندارد و کتاب روی دستشان میماند. به همین دلیل شاعران به سرودن اشعاری به سبک «میمینی» یا «حسنی» تشویق میشوند.
وی بیان کرد: البته منظور رد مطلق این گونه شعرها نیست، بلکه رد پدیده مطلقگرایی، زیادهروی، و جا افتادن آن به معنای شعر واقعی و محض کودک امروز است. این مساله سبب شده بازار انحصاری بهوجود آید و ما امروزه کمتر ردپایی از اصالت شعر در ادبیات کودک بیابیم.
اکرمی در ادامه به لزوم توجه به نوآوری در انتقال پیام و قالبهای ارائه شده در شعر اشاره کرد و گفت: بخش زیادی از سرودن شعر جذاب به خلاقیت شاعر برمیگردد. کودک غالبا مجذوب موسیقی شعر میشود و پیامهای یک شاعر را با جان و دل میپذیرد. بنابراین اگر این پیامها صرفاً آموزشی باشد و اهداف بزرگسالانه را دنبال کند، ذائقه کودک هم تغییر میکند. البته قالبهای تعیین شده برای شعر کودک هم در جذابیت شعر خیلی موثر است. شعر شاعران کودک پیش از انقلاب، به جز محمود کیانوش، اغلب قالب کلاسیک داشت و ضرورت رعایت وزن و ردیف شعر سرجایش بود، ولی بعدها با تلاش شاعرانی چون احمد شاملو و فروغ فرخزاد قالب نیمایی هم به شکل منظومه وارد شعر کودک شد تا جایی که امروزه گاه قالب نیمایی هم جای خود را به شعر سپید داده است.
عنصر اصلی شعر امروز «تفکر» است
اکرمی همچنین اظهار کرد: امروزه ذائقه کودکان تغییر کرده و آنها نگاه متفاوتی به شعر دارند و در مواردی شعر سپید را هم میپذیرند. از دیدگاه ضیاء موحد، شاعر و منتقد شعر، عنصر اصلی شعر امروز «تفکر» است. من در مجموعه شعر «شاعری در باغوحش» ، شعرم را براساس تفکر واستعاره بنا کردهام و عناصری مانند وزن و قافیه و فرم شعر در حاشیه قرار گرفته اند. ارتباط نزدیکی که با کودکان شهرهای مختلف داشتم، بازخورد این کتاب را دیدم و متوجه شدم بچهها چقدر خوب با اشعار این کتاب ارتباط برقرار میکنند. دریکی از شعرهای این کتاب آمده «خورشید پرنده را نگاه کرد و گفت /آه چقدر سخت است که یک عقاب/ پشت و رو پرواز کند» در اینجا عنصر اصلی شعر تفکر، تصویر و زاویه دید است، نه وزن و قافیه شعر.
انتقال معنا و تفکر اهمیت بیشتری از وزن و قافیه دارد
شاعر «ترانههای مهتاب» ادامه داد: وقتی میبینیم بچهها اینگونه اشعار را دوست دارند، دیگر نیازی نیست حتماً قالب کلاسیک به شعر کودک بدهیم. حتی در خوانش ترانهها هم امروزه خواسته بچهها فراتر از وزن و قافیه رفته است و به دنبال فضاهای تازهتر و جهانیترند و این نوعی همراهی با شعر معاصر کودکان سراسر دنیاست. وقتی شعری به فارسی ترجمه میشود، برای آنکه بتوانیم اصالتش را حفظ کنیم، نیازی نیست حتماً به دنبال وزن و قافیه باشیم، بلکه باید اصالت معنای شعر را به خواننده منتقل کنیم، چون انتقال معنا و تفکر اهمیت بیشتری از وزن و قافیه دارد.
وی با بیان این که شعر کودک امروز عمدتاً به ابزاری برای هدایت رفتاری و پنداری کودک تبدیل شده، گفت: بخشی از این مساله برمیگردد به نقش کتابهای درسی و نگاه آموزشی فضای پیش دبستانی و همچنین ذائقه ناشران. من با شعرهای آموزشی مخالف نیستم و معتقدم شعرهایی باید وجود داشته باشد که عناصر مختلف طبیعت، مفاهیم، رنگها و غیره را به بچهها یاد بدهد، اما در این گونه شعرها هم امکان حضور تصویر و تفکر وجود دارد. مثلا در مجموعه شعر «در پیادهرو» سروده بیوک ملکی میبینیم که جزییات یک پیادهرو با زیبایی تمام از دید یک کفاش، یک عابر، یا یک پرنده با مخاطب درمیان گذاشته میشود. این رویکرد به خوبی نشان میدهد که چگونه فراگیری عناصر طبیعت را میتوان از طریق شعر ناب و با کمک تصویر، استعاره و تفکر به بچهها منتقل کرد.
سفارش بنگاههای کتابسازی، گرایش به شعرناب را کمرنگ کرده است
نویسنده مجموعه «خانم آقای کلاهدودی» با بیان اینکه سفارش بنگاههای کتابسازی، گرایش به شعرناب را کمرنگ کرده و ذائقهها را تغییر داده است، گفت: همین تغییر ذائقههاست که مسیر تکاملی شعر کودک را متوقف و یا حداقل میتوانیم بگوییم کمرنگ کرده است. متاسفانه ناشران دولتی هم درگیر همین سفارش دادنها هستند، مخصوصا در عرصه شعرهای اخلاقی و مذهبی. در شعر مذهبی کودک و نوجوان، سرایندهها تا حد زیادی به عناصر مدرن در شعر بیتوجه میشوند و بیش از همه به مدیحه سرایی روی میآورند. پدیدهای که سبب میشود نگاه سادهانگارانه بر پیکره شعر سایه انداخته، تلاش شاعرانی مانند محمود کیانوش و قیصر امینپور در این زمینه کمرنگ شود. گلهام از ناشران دولتی و مسئولان نظارت بر چاپ کتاب این است که با توجه به سرمایههای ملی که در اختیارشان است، وظیفه دارند در قبال این گرایشها به نوعی تغییر ذائقه دهند و به اصالت شعر بازگردند.
این مترجم افزود: از سوی دیگر کتابهای بازاری با تصویرگریهای ضعیف و کتابسازیهای بیکیفیت با شمارگان بالای چاپ همراه شده و سریعتر به دست مخاطب میرسد. طبیعتاً این آثار، هم روی دید بچهها و خانوادهها اثر میگذارد، و هم روی دید شاعران. به عنوان مثال شعر «حسنی نگو یه دسته گل» در زمان خودش یک پدیده و از برخی زوایا مثبت بود و پرتیراژترین کتاب شعر کودک در زمان خود بهشمار میرفت، اما آیا ما وظیفه داریم همچنان همان حرفها را تکرار کنیم یا اینکه باید در مخاطب و جامعه تغییر ذائقه ایجاد کنیم و بچههایمان را به سمت ادبیات ناب سوق دهیم؟ این رویکرد، رویکرد ادبیات جهانی است، همان پدیده خلاقی که ما در «اولیورتویست» یا «هری پاتر» میبینیم که در زمان خود یک پدیده به شمار میرود، اما تکرار و کپیکردن آنها فاقد خلاقیت است.
کودکان مفاهیم نو و دشوار را بهخوبی درک میکند
اکرمی درباره توان رویارویی کودک و نوجوان با شعر امروز نیز گفت: به فراخور سواد درسی و غیردرسی کودک میتوان این جاذبه را افزایش داد، ولی ناگزیریم که از فرم و نگاه فرمالیستی فاصله بگیریم و به معنا بها دهیم.
به گفته این شاعر و تصویرگر، بچههای دبستانی خیلی از تصاویر مفهومی را در نگاه شاعر کودک درک میکنند. مثلا میبینیم که بچهها به داستان «قدم یازدهم» سوسن طاقدیس که در کتابهای درسی هم آمده، علاقه دارند، پس آنها مفاهیم جدید را درک میکنند . شناسه اصلی داستان «قدم یازدهم» استعاره است. بنابراین وقتی کودک مفاهیم نو و به نوعی دشوار را در داستان درک میکند، چرا در شعر نتواند؟ این رویکرد را شاعرانی چون ناصرکشاورز و شکوه قاسمنیا به زیبایی تمام در آثار شعریشان راه دادهاند. بنابراین ما شاعران، نویسندگان، ناشران و دستاندرکاران آموزش و پرورش این سرزمین هستیم که باید همپای یکدیگر این وظیفه دشوار را به سرانجام برسانیم.
نظر شما