شیروانی: فرهنگ کتابخوانی در ایران ضعیف شده است / هدف ما در نمایشگاه «کتاب هنر» حمایت از دانشجویان علاقهمند به این حوزه بود
افشین شیروانی، مدیرعامل انتشارات فرهنگستان هنر ( موسسه متن) و مسئول برگزاری دومین دوره نمایشگاه تخصصی «کتاب هنر» عنوان کرد: هدف اصلی ما در نمایشگاه تخصصی «کتاب هنر» این بود که دانشجویان و علاقهمندان به رشتههای تخصصی هنر بتوانند کتابهای موردعلاقه خود در این زمینه را با تخفیف تهیه کنند. این طبیعی است که قشر دانشجو به دنبال تهیه کتابی همچون «شاهنامه شاهطهماسب» نباشد. در میان عموم، فرهنگ کتاب و کتابخوانی دچار ضعف شده است.
مطابق آنچه ستاد خبری بیست و چهارمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده بود، مخاطبان در این نمایشگاه میتوانستند کتابهای تخصصی حوزه هنر را با ۱۰ تا ۴۰ درصد تخفیف تهیه کنند. مزایای دیگری هم در برگزاری این نمایشگاه وجود داشت، اما برخی غرفهداران و ناشران حاضر، انتقاداتی پیرامون نمایشگاه کتاب هنر داشتند. آنها بر این اعتقاد بودند که «تبلیغات کمی برای برگزاری نمایشگاه انجام شده» و برخی میگفتند که «ای کاش نمایشگاه در دانشگاه هنر برگزار میشد» و عدهای هم از نحوه اختصاص یارانه برای خرید کتاب گلایه داشتند. خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) پس از انتشار گزارشی از صحبتهای ناشران مختلفی که در این نمایشگاه حضور داشتند، به سراغ افشین شیروانی، سرپرست موسسه تاليف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن) و مسئول برگزاری نمایشگاه تخصصی «کتاب هنر» رفته و با او درباره این نمایشگاه سخن گفته است. شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در نمایشگاه تخصصی که در فرهنگستان هنر برگزار شد، عدهای از ناشران حاضر گلههایی را مطرح کردند و درباره عدم استقبال عمومی از این نمایشگاه انتقاداتی داشتند. بهنظر شما چرا نمایشگاه تخصصی کتاب هنر، از سوی عموم چندان مورد استقبال قرار نگرفت؟
باید بگویم ما به ناشران گلهمند حق میدهیم و برای ناشرانی که از حضور در نمایشگاه خوشحال بودند نیز خوشحالیم. بهنظر میرسد ناشران گلهمند حاضر در نمایشگاه در دو گروه جای میگیرند؛ اول ناشرانی که در زمینه هنر چندان شناختهشده نیستند و دوم ناشرانی که اقدام به انتشار کتابهای نفیس و گرانقیمت حوزه هنر میکنند. نمایشگاه تخصصی «کتاب هنر» سازوکاری آکادمیک داشت؛ با این توضیح آثار اغلب ناشران حاضر در نمایشگاه مربوط به حوزه دانشگاهی بود. البته ما نیز در فرهنگستان هنر کتابهای نفیس زیادی داریم. مثلا «شاهنامه شاهطهماسب» منتشر شده از سوی فرهنگستان، یک میلیون تومان قیمت دارد. ناشرانی که بیشتر تمرکز را روی انتشار کتابهای نفیس گذاشتهاند، از این نمایشگاه گلهمند بودند که البته بهجا هم هست، چون کتابهای ارائه شده از سوی آنها قیمت بالایی دارد و با اینکه تخفیفی هم برای تهیه کتابها درنظر گرفته شده بود، بازهم قیمتی که مخاطب برای تهیه این دست کتابها باید پرداخت میکرد، بالا بود.
آیا برای ایندست از ناشران که در زمینه انتشار کتابهای نفیس هنری فعالیت میکنند، برنامهای دارید؟
برنامه ما این است تا نمایشگاهی مخصوص عرضه کتابهای نفیس برپا کنیم که همین ناشران گلهمند میتوانند در آن نمایشگاه، کتابهای خودشان را برای مجموعهداران و علاقهمندان به تهیه کتابهای نفیس عرضه کنند.
شما در فرهنگستان هنر از استقبال مخاطبان از کتابهایتان راضی بودید؟
در این نمایشگاه، فرهنگستان هنر از هر عنوان کتاب حدود ۱۰ جلد را به فروش رساند. البته این آمار مربوط به کتابهای تخصصی در حوزه آکادمیک هنر میشود. «شاهنامه شاهطهماسب» در این نمایشگاه به یک نفر فروخته شد، آنهم نه به خاطر برگزاری این نمایشگاه، بلکه به این خاطر که این فرد از قبل علاقهمند به تهیه این کتاب بود و بر همین اساس آنرا تهیه کرد.
با توجه به توضیحات شما، جامعه هدف در نمایشگاه تخصصی کتاب هنر چه کسانی بودند؟
هدف اصلی ما در نمایشگاه تخصصی «کتاب هنر» این بود که دانشجویان و علاقهمندان به رشتههای تخصصی هنر بتوانند کتابهای موردعلاقه خودشان در این زمینه را با تخفیف ۴۰ درصدی تهیه کنند. این طبیعی است که قشر دانشجو به دنبال تهیه کتابی همچون «شاهنامه شاهطهماسب» نباشد. از سوی دیگر تخفیف ۴۰ درصدی برای مجموعهداران چندان اهمیتی ندارد. این ماجرا در نمایشگاه بینالمللی کتاب هم وجود دارد، چون نمایشگاه بینالمللی کتاب هم بیشتر عموم را بهعنوان جامعه هدف درنظر گرفته است. با این توضیح کمتر مجموعهداری برای تهیه آثار نفیس در نمایشگاه بینالمللی حضور پیدا میکند، چون خیلی شلوغ است و مجموعهداران به دنبال فضایی آرام برای تهیه کتابهای مورد نظرشان میگردند.
انتقاد برخی از ناشران به بخش تبلیغات و مکان برگزاری نمایشگاه کتاب هنر بود. شما در اینباره چه توضیحی دارید؟
من در زمینه تبلیغات در جریان فعالیت دوستان در نمایشگاه بود، چون تبلیغات را سرمایهگذاری میدانم و آن را هزینه بهحساب نمیآورم. در حضور من حدود 20 هزار پیامک ارسال شد. همانطور که میدانید امروز تلفن همراه وسیلهای است که همه مردم روزانه چند ساعت را با آن وقت میگذرانند. اگر فقط ۱۰درصد از افرادی که به تلفن همراهشان پیامک ارسال شد، در نمایشگاه حاضر میشدند، اتفاق بسیار جالبی رقم میخورد. از نظر جغرافیایی هم این نمایشگاه در دل شهر و در دسترس عموم ساکنان تهران قرار داشت؛ نه دوری نمایشگاه بینالمللی در شهر آفتاب را داشت و نه در مصلا برگزار میشد که ترافیک بخواهد مردم را آزار دهد.
بنابراین چه عاملی را در عدم استقبال زیاد از نمایشگاه کتاب هنر موثر میدانید؟
مشکل این است که در میان عموم، فرهنگ کتاب و کتابخوانی دچار ضعف شده است که البته این موضوع دلایل مختلفی دارد. مثلا مردم ما امروز به دلیل تمایلشان به تکهتکه خوانی البته بهواسطه گسترش شبکههای مختلف مجازی، میل و رغبت کمتری به خواندن کتابهای کاغذی دارند. از سوی دیگر کتابهایی که تهیه نسخه کاغذی آنها هزینه بالاتری دارد و حمل نقلش نیز مشکل است، امروز بهصورت مجاز و غیرمجاز بهراحتی از طریق اینترنت قابلیت دانلود کردن دارند. ما همیشه از چهار ضلع مهم حوزه کتاب که ترجمه و تألیف، تولید، توزیع و مخاطب ارکان اصلی آن به حساب میآیند، تنها به سه ضلع آن توجه میکنیم. در نگاه فعالان عرصه فرهنگ و بهویژه نشر، معمولا مخاطب از قلم میافتد، در حالیکه هر کس به ضلع چهارم توجه کرده، برنده شده است. برای مثال مرحوم محمد زهرایی، مدیر نشر کارنامه کتاب دو جلدی «مستطاب آشپزی» را به قلم آقای نجف دریابندری و زندهیاد فهیمه راستکار روانه بازار کرد. همانطور که میدانید آقای دریابندری مترجم، مؤلف و ویراستار شناختهشده کشورمان بودن و همسر ایشان زندهیاد فهیمه راستکار بازیگر و گوینده بود. دو مؤلف این اثر حدود هزار غذا، پیشغذا و دسر ایرانی و خارجی را پختند، از آنها عکس گرفتند و هر یک را بهصورت جداگانه شرح دادند. قبل از انتشار این کتاب، کتاب آشپزی رضا منتظری حرف اول را در ایران میزد، اما امروز کتاب «مستطاب آشپزی» آقای دریابندری به چاپ چهلم و پنجاهم رسیده، چون مخاطب را درنظر گرفته است.
متأسفانه بیشتر ما در حوزه نشر در زمینه مخاطبسنجی ضعف داریم. از سوی دیگر وجود ممیزیهای شدید در کم شدن رغبت مخاطبان به حوزه نشر بیتاثیر نبوده است. با این توضیح، از زمان انقلاب تاکنون در کشور ما فقط مجوز انتشار ۹۰۰ هزار عنوان صادر شده است. برای جامعه ما که امروز حدود ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد و در اویل انقلاب حدود ۴۰ میلیون نفر جمعیت داشته، این آمار فاجعه است. بهنظر میرسد عددی در حدود ۱۰ برابر آمار کنونی یک عدد حداقلی برای کشوری با جمعیت ماست. از میان کل جمعیت ایران، فقط ۲ میلیون و پانصد هزار نفر عضو کتابخانههای عمومی هستند و تیراژ کتابهای عمومی در کشور ما بهطور میانگین یکهزار و 500 نسخه است، در حالیکه کشوری همچون فرانسه با ۶۰ میلیون نفر جمعیت، ۱۰ برابر ما عضو کتابخانه دارد و تیراژ کتابها در این کشور رقم عجیب ۴۰۰ هزار و ۵۰۰ هزار نسخه است.
نظر شما