در گفتوگو با مترجم کتابهای «هریپاتر» مطرح شد
قصاع: «هری پاتر» شاهکار نیست / رولینگ بسیاری از نوجوانان را به کتابخوانی علاقهمند کرد
محمد قصاع، از جمله مترجمان کتابهای «هریپاتر» در ایران معتقد است که این اثر، یک شاهکار ادبی نیست، فقط کتاب خوبی است که به واسطه سرمایهگذاری،حمایت و تبلیغات زیاد، پرفروش شده است. ما برای موفقیت در حوزه نشر باید به این باور برسیم که برای فرهنگ هزینه کنیم و براساس نیاز مخاطبان به تولید اثر بپردازیم نه افکار خودمان.
فروش بیسابقه، یکی از اصلیترین مؤلفهها در تعریف مجموعه هری پاتر است. مجموعه هفتم نیز در 24 ساعت نخست 8.3 میلیون نسخه تنها در آمریکا فروخته بود و در یک سال به فروش 44 میلیون نسخهای در سراسر جهان دست یافت. انتشار هری پاتر در ایران نیز موفقیتآمیز بود و نوجوانان بسیاری را با خود همراه کرد. در واقع رولینگ توانست با انتشار این مجموعه، توجه همگان را دوباره به حوزه ادبیات نوجوانان جلب کند. جامعهشناسان و منتقدان دلایل متعددی را برای چرایی پرفروش بودن کتابهای هری پاتر عنوان کردهاند؛ از نو و جدید بودن روایت داستانهای سحرانگیز و آمیخته با جادو گرفته تا تبلیغات گسترده در حول و حوش این کتابها. به این بهانه گفتوگویی داشتهایم با محمد قصاع، مترجم چندین جلد از کتابهای «هری پاتر» که در ادامه میخوانید.
بهعنوان مترجمی که چندین جلد از مجموعه کتابهای «هری پاتر» را ترجمه کردهاید، در مجموع این آثار را چگونه ارزیابی میکنید؟
مجموعه «هریپاتر» هرچند که قابل مقایسه با کتاب «ارباب حلقهها» نیست، اما بهطور کلی برای کودکان و نوجوانان اثر مناسبی محسوب میشود. جلدهای اول و دوم «هری پاتر» خیلی خوب و خلاقانه بود و مطالب جالبی داشت، اما از جلد سوم به بعد بیشتر شاهد مطالب تکراری هستیم. خلاقیت نویسنده در سه جلد نخست این مجموعه کاملا مشهود است و میتوانیم دنیای فانتزی و هیجانی خوب و جذابی را ببینیم، اما وقتی به جلد چهارم نگاه میکنیم، میبینیم که بسیار قطورتر از سه جلد نخست است، زیرا وقتی این مجموعه در سطح جهان مطرح شد و در بین کودکان و نوجوانان محبوبیت خاصی یافت، تولید آن بیشتر جنبه تجاری پیدا کرد و فضای حاکم بر بازار بر آن تأثیر گذاشت، بهطوریکه در جلد هفتم با بیش از 700 صفحه متن انگلیسی روبهرو میشویم.
من چهار جلد نخست این مجموعه را ترجمه کردم، اما بعد از جلد چهارم دیگر رغبتی به ترجمه جلدهای بعدی نداشتم، زیرا به عقیده من فقط تکرار مکررات بود و خلاقیت نابی در آن وجود نداشت و در بسیاری از موارد از موضوعات کتابهای فانتزی قدیمیتر مانند «ارباب حلقهها» استفاده شده و عناصر داستانی از جاهای دیگر گرفته شده بود. بهنظر من از جلد پنجم به بعد جنبه تالیفی خوب و خلاق تبدیل شد به تالیف اثری خوشفروش و پربازار.
موجی که هری پاتر در سطح جهان ایجاد کرد چه تاثیری بر فضای ادبیات و مطالعه کشورمان داشت؟
از مزایای برجسته هری پاتر این بود که توانست بسیاری از نوجوانان را به سوی مطالعه و کتابخوانی بکشاند. همچنین فیلمهای مختلفی نیز از روی این آثار ساخته شده که سبب گرایش بیشتر مخاطبان شد. البته نباید از نظر دور داشت که اگر هر اثر دیگری مانند هری پاتر با نمره 80 از 100 تولید شود و آن اندازه که برای این مجموعه تبلیغات، هزینه و سرمایه گذاری شده، برای آن اثر هم میشد، قطعاً اثری خوشفروش و موفق میشد، چراکه هزینههای هنگفتی صرف ایجاد موج تبلیغاتی برای هری پاتر شد. از دیگر نکات مثبت این کتاب این بود که رویه جدیدی در ژانر فانتزی ایجاد کرد و بعد از آن حجم وسیعی از آثار در ژانر فانتزی در سراسر جهان نوشته و منتشر شد. اما با این وجود اثری که گمان میرفت تبدیل به یک شاهکار شود و بسیار تاثیرگذار باشد، فقط توانست جزو آثار خوب محسوب شود نه شاهکار. همچنین توانست ژانر فانتزی را بهتر و بیشتر به نویسندگان و مخاطبان ایرانی بشناساند و سبب شد بسیاری از نویسندگان ایرانی به تألیف و تولید اثر در این حوزه بپردازند. از سویی دیگر توانست بر اقتصاد نشر ما هم تاثیرگذار باشد؛ در زمانی که تعدادی از ناشران ترجمههایی از این اثر منتشر میکردند، توانست برای هر ناشر حداقل تا شمارگان دو هزار نسخه بفروشد و چرخش مالی در نشر کشورمان ایجاد کند.
چرا در کشور ما برای کتابهای تالیفی چنین صفهایی تشکیل نمیشود و آثار نویسندگان ایرانی در این حوزه اینچنین مورد توجه قرار نمیگیرد؟
عوامل بسیار زیادی در آن تاثیرگذار است. شاید بتوان گفت که جلد اول و دوم این مجموعه را واقعا خود «رولینگ» نوشته اما از جلد سوم به بعد تیمی مشغول نوشتن این کتاب بودهاند و در واقع تیمی که پشت سر خانم رولینگ بوده توانسته اثر موفقی خلق کند. البته بعد از آن صنعت سینما برای حمایت، پشت سر این کتاب قرار میگیرد و موفقیت آن را بیشتر و نمایانتر میکند. اما در ایران هیچ ناشر ایرانی آنقدر پول در نمیآورد که چنین هزینههایی را صرف تبلیغات برای آثار نویسندگان کند. همچنین در ایران نقاط ضعف زیادی در صنعت نشر و پخش و توزیع کتاب وجود دارد که در این امر بسیار تاثیرگذار است.
در واقع کتابهای تالیفی در سایر کشورها حتی اگر پرفروش هم نباشد، حداقل پنج تا 10 هزار نسخه میفروشد، اما در ایران بهترین کتاب در اوج خود دو هزار نسخه فروش میرود و این مساله سبب میشود که مولفان در سایر کشورها با درآمد حاصل از فروش هر کدام از کتابهایشان حدود دو یا سه سال بتوانند به راحتی زندگی کند و در این زمان وقتشان را صرف نوشتن و خلق اثر دیگری کنند و سعی میکنند برای خلق اثر بهتر از کمک مشاوران نشر، ادیتورها، نظریهپردازها، پژوهشگران و غیره نیز بهرهمند شوند. اما در ایران یک نویسنده برای دریافت حقالترجمه 700 هزار تومانی باید مدتها زحمت بکشد و سالها منتظر بماند تا کتابش منتشر شود. در نتیجه سعی میکند وقت کمتری برای ترجمه یا تالیف بگذارد.
عامل دیگری که در این موضوع نقش مهمی دارد، عدم خودباوری نویسندگان ایرانی است؛ آنها میدانند که حتی اگر سالها وقت بگذارند و اثری خوب و پربار خلق کنند، آنطور که باید و شاید مورد حمایت قرار نمیگیرند. از سویی دیگر مخاطبان ما از نویسندگان ایرانی آنچنان که باید حمایت نمیکنند و آنها را باور ندارند و به این دلیل آثار تالیفی همیشه عقبتر از آثار ترجمه هستند و با استقبال کمتری روبهرو میشوند. بر این اساس ناشران هم بیشتر کتابهای مصور خارجی را بدون پرداخت حق کپیرایت و هزینه تصویرگری با صرف هزینهای کمتر منتشر میکنند و با استقبال بیشتری هم روبهرو میشود.
بهنظر شما علت استقبال زیاد مخاطبان از کتابهای خارجی و ترجمه در حوزه کودک و نوجوان چیست؟
برای تولید کتاب، در کشورهای دیگر، یک تیم پشت سر خلق اثر است نه یک نویسنده تنها؛ این تیم با دقت زیادی روی محتوا، فرم، سبک ادبیات، تصویر جلد، گرافیک، قلم و غیره کار میکنند. نویسندگان باید اعتماد مخاطبان را جلب کنند و نمیتوان از مخاطبان انتظار داشت که یکباره بگویند به فلان نویسنده اعتماد دارند. تا کتاب خوبی تولید و عرضه نشود، این اعتماد نیز حاصل نمیشود. البته نباید فراموش کنیم که امروزه آثار خوب و باارزشی هم تولید میشود، اما به دلیل عدم اطلاعرسانی خوب و به موقع ناشران و عدم توزیع و عرضه مناسب کتاب در بازار نشر از یکسو و کمبود کتابخانههای عمومی و تجهیز نکردن آنها با کتابهای بهروز و مورد نیاز مخاطبان دیده نمیشوند و در شبکه توزیع غرق و قربانی میشوند.
امروزه تعداد کتابخانههایی که عموم مخاطبان میتوانند از آنها استفاده کنند اندک است. از سویی همین کتابخانهها هم براساس نیاز مخاطبان و با توجه به سلیقه مراجعهکنندگان تجهیز نمیشوند. همچنین کتابخانههای مدارس هم براساس سیاستها و علایق مدیران تجهیز میشوند، نه علاقه و سلیقه بچهها؛ در حالیکه کتابها باید براساس نیاز و خواسته مخاطبان تهیه شود، نه افکار و علایق مسئولان. این امر سبب میشود که کتابخانههای ما مخاطبان زیادی نداشته باشند و از طرفی هزینهای هم که برای خرید کتابها اختصاص داده میشود بسیار اندک است. ما در ایران با مشکلات اقتصادی و فرهنگی بسیاری روبهرو هستیم و هنوز به این نتیجه نرسیدهایم که مطالعه کتابهای داستانی و غیردرسی به اندازه کتابهای درسی مهم است و تا وقتی که همه از جمله آموزش و پرورش، پدرها و مادرها، تلویزیون و غیره بچهها را موظف میکنند که فقط درس بخوانند، این وضعیت ادامه دارد.
امروزه کودکان، هری پاتر را بیشتر از «کاوه» و «آرش» میشناسند؛ چرا در کتابهای کودک و نوجوان چندان به اسطورهها و قهرمانان ملی که در ادبیات و فرهنگ فولکولریک مابه وفور یافت میشوند، پرداخته نمیشود؟
چون کتابهای غربی بیشتر در دسترس بچهها است از سوی دیگر کارتونها، سیدیها و فیلمهایی که برای بچهها تولید میشود سبب شده آنها بیشتر با شخصیتهای کتابهای غربی آشنا شوند تا اسطورهها و قهرمانان ملی خودمان. دیدن این فیلمها نه تنها بچهها را از مطالعه دور کرده، بلکه سبب شده با فرهنگ خودمان بیگانه و بیشتر با فرهنگ غربی آشنا شوند. با شرایط موجود ما نمیتوانیم با آنها رقابت کنیم، مگر اینکه سرمایهگذاریهای اصولی و برنامهریزیهای درست برای تولید آثار خوب و باکیفیت داخلی داشته باشیم.
چه پیشنهادی برای بهبود شرایط و فضای حاکم بر ادبیات کودک و نوجوان تالیفی در کشورمان دارید؟
فرهنگ حوزهای است که در آن فقط میتوان هزینه کرد و نباید توقع درآمد زیاد داشت؛ البته این وضعیت در ایران حاکم است. در حالیکه در اروپا و آمریکا، زمینهها و بسترها برای فرهنگ، صنعت نشر و هنر بهگونهای فراهم شده که هنرمندان و نویسندگان بتوانند به راحتی امرار معاش کنند. اول باید به این باور برسیم که در فرهنگ باید هزینه کنیم، سپس به این نتیجه برسیم که برای نیاز مخاطبان باید هزینه کنیم نه افکار خودمان و باید از نویسندگان خوب و خلاق حمایت کنیم.
نظر شما