در صفحه 77 کتاب «امانتی» میخوانیم: «عملیات مهمی پیش رو بود و نیروها آمادگی لازم را برای جنگیدن پیدا کرده بودند.
سید محسن دلشوره زیادی داشت، به این طرف و آن طرف میرفت و سردرگم بود تا شب عملیات. به حاج حسین خرازی گفت: آگه ممکنه این عملیات را انجام ندیم! حاج حسین تعجب کرد و دلیلش را خواست. با توجه به شواهد و قرائن این عملیات موفقیتآمیز نیست و به احتمال قوی لو رفته، و مطمئناً ضایعات زیادی داره. اگر ممکنه عملیات را لغو کنین!
حاج حسین گفت: فرمانده سپاه اصرار داره این عملیات انجام به شه و ما نمیتونیم مخالفت کنیم. سید محسن که تیر آخرش هم به خلاصی رفته بود، دیگر نمیدانست چه کند و دیگر راهی برای جلوگیری از این عملیات نداشت.
عملیات کربلای 4 برخلاف تلاشی که سید محسن برای انجامنشدنش کرد، صورت گرفت و آنچه نباید بشود شد و جوانهای پاک مثل برگ خزان بر روی زمین ریختند و پرپر شدند. عملیات شکست خورد.»
در پایان این کتاب نامه شهید موسوی درج شده است. در بخشی از این وصیتنامه آمده است: «و اما ای جوانان مسلمان شیعه آیا شما میخواهید که در آن زمانی میبودید و در آن موقعیت حساس زمانی جزو یاران اباعبدالله قرار میگرفتید؟ آری! حتماً میخواستید در آن زمان میبودید و هیچگاه میل نداشتید جزو معلولانی که ندای امام را شنیدند و لبیک نگفتند باشید!
پس این زمان هم مصداق کامل دارد. در آن زمان وقتی که رهبر فعلی جهان اسلام این فرزند زهرا فریاد برمیآورد «جبههها را پر کنید» هر کس این ندای بر حق را بشنود و لبیک نگوید، همانند کسی است که ندای امام حسین (ع) را شنید و اعتنایی نکرد، آری امت شهیدپرور بر شماست که تمام فرامین این امام را موبهمو اطاعت کرده و تا آخر پشت سرش حرکت کنید، دعا به جانش باری سلامتی و طول عمرشان را فراموش نکنید، از وی جلوتر نروید و دایه مهربانتر از مادر برای اسلام نباشید و هیچگاه وی را تنها نگذارید که این مسئله آرزوی همیشگی کفار و آن روز جشن و شادی دشمنان اسلام است، انشاءالله این آرزو را به یاری خدا به گور خواهند برد.»
«امانتی» را انتشارات مجد اسلام، با شمارگان دوهزار نسخه، قطع رقعی، 120 صفحه و به بهای 60هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما